تاریخ انتشار: ۱۲:۱۱ - ۲۷ آبان ۱۴۰۰

با تفاهم ایران و عربستان کدام پرونده‌ها به نتیجه می‌رسند؟

جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی پس از سال ها رقابت های منطقه ای خارج از کنترل با یکدیگر به این نتیجه رسیده اند باید دوره جدیدی از روابط و همکاری ها را آغاز کنند.

مذاکرات ایران و عربستان

رویداد۲۴ همگرایی یا واگرایی واحدهای سیاسی در نظام جهانی، تابعی از میزان موافقت و هم راستایی آنها در مسائل درونی و بیرونی است. به صورت منطقی، هرچه دروندادهای دو کشور در مسائل استراتژیک ملی و منطقه ای همپوشان و در مداری مشترک باشد، احتمال همگرایی آنها برای تشکیل یک منظومه ژئوپلیتیکی، افزایش می یابد. روند واگرایی میان کشورها به ویژه در رقابت هایی که بر پایه قدرت شکل می گیرد، قدری پیچیده تر است. واگرایی، عموماً از یک جریان تاریخی توجیه می یابد و کشورهایی که مناسبات واگرا و پر تنش میان یکدیگر را طی می کنند، از همین جریان های متضاد تاریخی به عنوان توجیهی برای اقدامات غیرسازنده علیه خود بهره می برند.

پیچیدگی روند واگرایی کشورها به ویژه در یارگیری های منطقه ای و فرا منطقه ای، بیشتر عیان می شود. کوشش برای کسب وزن و جایگاه ژئوپلیتیکی بالاتر برای افزایش فشار بر رقیب، مجموعه ای از یارگیری ها در مقیاس فراملی را توجیه می کند. کشورهای واگرا با ایجاد مانع و اختلال در منافع استراتژیک یکدیگر، کدهای ژئوپلیتیکی متعارض و گاهی متخاصمی را علیه یکدیگر به تصویر می کشند.

مسئله واگرایی به ویژه در منطقه خاورمیانه که محل تلاقی ادیان، مذاهب، ایده ها و جریان های متضاد است، از اهمیت بیشتری برخودار است. کشورهای برخوردار از وزن ژئوپلیتیکی بالا در این منطقه، کوشش فزاینده ای برای افزایش عمق استراتژیک خود داشته اند تا بتوانند میدان تهدیدات علیه خود را از مرزهای مجاور خود دور کنند و تهدید و تعارض را در قلمرو رقیب به جریان، چنین فرایندی میان دو کشور ایران و عربستان به ویژه پس از تحولات موسوم به بهار عربی، روند فزاینده ای به خود گرفته است. دو کشور با تعریف کدهای ژئوپلیتیکی متعارض، میدان های رقابت در خاورمیانه را چالش هایی پر تنش در مناسبات خود تبدیل کرده اند. میزان اثرگذاری دو کشور در تحولات منطقه و نیز معادلات انرژی جهان به اندازه ای است که همواره به عنوان عنصری مهم در نظام یارگیری های قدرت های جهانی حضور داشته اند.

همچنین از منظر ایدئولوژیک ایران و عربستان هرکدام رهبر مذهبی مردم خود نیز هستند که با بیشتر شدن واگرایی بین این دو کشور دامنه اختلافات در بین اقشار و فرق اسلامی در کشورهای متعددی در غرب آسیا نیز گسترده تر و عمیق تر می شود.

رقابت قدرت های منطقه ای و جهانی زمانی که به صورت رقابتی حساب شده و تحت کنترل باشد توانایی جلوگیری از ایجاد چالش های جهانی و منطقه ای را دارد اما اگر کنترل رقابت از دست بازیگران جهانی و منطقه ای خارج شود می تواند به از دست رفتن منافع جمعی بسیاری در کشاکش این رقابت ها منجر شود به همین منظور جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی پس از سال ها رقابت های منطقه ای خارج از کنترل با یکدیگر به این نتیجه رسیده اند باید دوره جدیدی از روابط و همکاری ها را آغاز کنند.

با همکاری ایران و عربستان بسیاری از مشکلات منطقه ای حل و یا از وخامت آن کاسته خواهد شد که به  طور ضمنی به تعدادی از آنها اشاره می کنیم.

1-  جنگ یمن: حضور عربستان در یمن به یکی از مهمترین سوالات فعالین در این عرصه تبدیل شده است. مسئله زمانی اهمیت بیشتر می یابد که تداوم جنگ میزان ابهام در خصوص آیندۀ یمن را نیز افزایش داده و حل مسئله را تا حدود زیادی پیچیده تر کرده است. نکته دیگری که حائز اهمیت است اینکه تداوم یا عدم تداوم سیاست های عربستان در یمن می تواند بر سایر بازیگران منطقه ای، فرا منطقه ای و داخلی اثرگذار باشد؛ لذا عربستان و ائتلاف آن بیش از 7 سال است که در باتلاق جنگ یمن گیر کرده اند و ایران نیز با حمایت های خود از انصارالله و مقاومت اسلامی در یمن مانع از تحقق اهداف رقیب منطقه ای خود شده است، با اراده بر کنار گذاشتن و کم شدن اختلافات ایران و عربستان به طور قطع مسئله بحران جنگ در یمن نیز با سرعت حل خواهد شد.


بیشتر بخوانید: احتمال توافق ایران و عربستان در موضوعات گوناگون/ پیچیده ترین مساله تهران و ریاض


2-  عراق و جنگ های نیابتی: یکی دیگر از جاهایی که کشمکش ها و اختلافات بین ایران و عربستان خود را به طور واضح نشان می دهد در عراق است. عراق به عنوان متحد نسبی و شریک راهبردی ایران در منطقه و دژ مستحکم مقاومت با جمعیت بالای شیعه خود نقش اساسی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارد. حضور داعش در این کشور نیز برای به چالش کشیدن امنیت ایران بسیار مهم و اساسی بود اما یکی از مسائلی که بسیار در این زمینه با اهمیت است و باعث شده دولت عراق به آن اعتراض داشته باشد این است که عراق نباید میدانی برای تلافی و انتقام گیری گروه ها و کشورهای دیگر از هم باشد زیرا این امر علاوه به لطمه زدن به امنیت ملی عراق باعث آسیب خوردن به مسئله رشد، توسعه و سرمایه گذاری های اقتصادی در این کشور خواهد شد، لذا با برطرف شدن مسئله اختلافات ایران و عربستان می توانیم کمتر دیده شدن این دست مسائل در عراق را شاهد باشیم.

3-  بحران تشکیل دولت در لبنان: تشکیل دولت در لبنان همیشه یکی از بزرگترین چالش های این واحد سیاسی در منطقه بوده است. وجود ائتلاف های غیر مستحکم و شکننده، وابستگی احزاب به قدرت های بیرونی و خارجی، عدم تشخیص منافع و استفاده از آن و دخالت دولت های خارجی در امور لبنان از جمله مشکلات تشکیل دولت در لبنان است. با در نظر گرفتن کم شدن اختلافات نظر ایران و عربستان به طور قطع این دست مشکلات در لبنان کاهش پیدا می کند و ثبات ایجاد شده می تواند به نفع همه طرف ها باشد.

همچنین از مشکلاتی که محل اختلاف نظر ایران و عربستان است می توان به بحرین و سوریه نیز اشاره کرد که در این مقال نمی گنجد. هدف نگارنده از مسائل یاد شده اشاره به این است که سطح و وسعت چالش ها و اختلافات بین ایران و عربستان، عمیق و گسترده است و با نگاهی ضمنی متوجه می شویم که این دو کشور خواسته یا ناخواسته با واگرایی وارد یک رقابت غیر کنترلی شده اند که منطقه غرب آسیا را در بر می گیرد و بهره رقبا و قدرت های بزرگ از این اختلافات را باعث می شود که منافع دو کشور را نیز دچار آسیب می کند. این امر برای سعودی ها ملموس تر است، زیرا آل سعود استراتژی تامین امنیت خود را بر مبنای تضامن و در گرو هم پیمانی با قدرت های خارجی می بیند و در رقابت های خود با ایران نیز یا شکست خورده یا به اهداف خود نرسیده است؛ لذا باید عاقلانه ترین راه برای جلوگیری بیشتر از هدر رفت منافع خود و منطقه را انتخاب کنند.

روند فزاینده واگرایی میان ایران و عربستان در شرایط فعلی به شرایطی رسیده است که هر دو کشور کوشش می کنند با یارگیری منطقه ای و افزایش عمق استراتژیک خود، کشور رقیب را در رسیدن به اهداف و برنامه های خود در محیط داخلی و خارجی، دچار اختلال کنند. در این راستا، برجستگی فضای ایدئولوژیک در سیاست خارجی دو کشور و کوشش برای قلمروسازی بر اساس این ایدئولوژی، یکی از مهمترین عناصر مداخله گر سیستمی در مناسبات ایران و عربستان است.

مجموعه واقعیت های دو کشور ایران و عربستان، از اهمیت روابط بین دو کشور و لزوم تنش زدایی در روابط دو کشور نشان دارد. در واقع، با وجود تشابه دو کشور در استفاده از جنبه های ایدئولوژیک در سیاست خارجی و پیشبرد اهداف منطقه ای خود هر دو کشور با، در نظر گرفتن اشتراکات و همبستگی های همسایگی بر بنیاد جغرافیا، می توانند به سوی روابط مسالمت آمیز پایدار حرکت کنند.

با کمتر شدن آتش اختلافات و کنترل رقابت، هر دو کشور علاوه بر جلوگیری از به وجود آمدن چالش هایی جدید در منطقه ای که تاب جنگی دیگر را ندارد، می توانند با تقویت همکاری ها و توسعه روابط اقتصادی با یکدیگر و استفاده از سیاست های دست پایین به عنوان پیش شرطی برای رفع مشکلات در سیاست های دست بالا اقدام کنند.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما
پیشخوان