تاریخ انتشار: ۱۱:۵۵ - ۱۵ خرداد ۱۴۰۴
تعداد نظرات: ۲ نظر
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد؛

ایلان ماسک و تراژدی میلیاردر‌های سیاست‌زده | ماسک چگونه توییتر و تسلا را نابود کرد؟

فرانسیس فوکویاما در تحلیلی تند، ماسک را تهدیدی برای سلامت دموکراسی دیجیتال خوانده که با ورود اشتباهش به سیاست، همه چیز از جمله برند محبوبش تسلا را نابود کرد. گزارش حاضر روایتی است از صعود و سقوط چهره‌ای که خیال کرد آینده را می‌سازد، اما خود به بخشی از بحران آن بدل شد.

 ایلان ماسک و تراژدی میلیاردر‌های سیاست‌زده | ماسک چگونه توییتر و تسلا را نابود کرد؟

رویداد۲۴| توضیح مترجم: فرانسیس فوکویاما در ماه‌های اخیر چند نوشته انتقادی درباره ایلان ماسک منتشر کرده و از ماسک به‌عنوان تازه‌ترین چهره‌ی الیگارشی رسانه-‌محور یاد کرده است. در واقع فوکویاما در تحلیل‌های خود ایلان ماسک را نمونه‌ی به‌روز شده‌ی یک الیگارش رسانه‌ای می‌داند که در غیاب قواعد بازدارنده، می‌تواند مرز میان منافع خصوصی و قدرت سیاسی را مخدوش کند.

فوکویاما با یادآوری تجربه‌ی سیلویو برلوسکونی در ایتالیا توضیح می‌دهد که تلفیق ثروت شخصی با مالکیت رسانه، الگوی خطرناکی از تسخیر امر سیاسی توسط سرمایه پدید آورد؛ الگویی که به‌سرعت در کشور‌های اروپای شرقی و پساشوروی بازتولید شد و بنیان‌های دموکراسی را به تضعیف کرد. به اعتقاد فوکویاما، خرید ۴۴ میلیارد دلاری توییتر (اکنون X) از سوی ایلان ماسک نشانه‌ی ظهور نسخه‌ی آمریکایی همان الگوست؛ میلیاردرِ تکنوکراتی که با تملک یک پلتفرم سرتاسری، جریان اطلاعات عمومی و در نتیجه افکار عمومی را در مشت خود می‌گیرد. ایلان ماسک با تقویت صدای راست افراطی و اتحاد مالی و گفتمانی با دونالد ترامپ، میدان سیاست را به عرصه‌ای برای پیشبرد هم‌زمان منافع اقتصادی شرکت‌هایش_از تسلا تا اسپیس‌ایکس_و جاه‌طلبی‌های شخصی خویش بدل کرده است. فوکویاما تاکید می‌کند که اگرچه اتحاد ماسک و ترامپ موقتی است، اما حتی در صورت گسستن این پیوند، نفوذ رسانه‌ای ماسک همچنان بر سیاست آمریکا سنگینی خواهد کرد؛ زیرا شبکه‌های اجتماعی برخلاف رسانه‌های سنتی از هرگونه چارچوب نظارتی شفاف محروم‌اند.

فوکویاما برای مهار قدرت فزاینده‌ی پلتفرم‌های بزرگ دو مسیر موازی پیشنهاد می‌کند: نخست، محدود کردن تمرکز مالکیت و الزام به پاسخ‌گویی عمومی؛ دوم، توسعه‌ی «میان‌افزار»‌هایی که پالایش و اولویت‌بندی محتوا را از سیطره‌ی انحصاری شرکت‌ها خارج کرده و به کاربران یا نهاد‌های مستقل واگذار کند.

به تعبیر فوکویاما، پلتفرم‌های اجتماعی سلاحی آماده‌ی شلیک‌اند که روی میز سیاست و فرهنگ جا گرفته‌اند. اگر جامعه نتواند بر قدرت این بنگاه‌های دیجیتال افسار زند و هم‌زمان دولت را چابک و پاسخ‌گو کند، تکلیف آزادی و عدالت را همان میلیاردر‌هایی رقم خواهند زد که امروز هم می‌نویسند، هم منتشر می‌کنند و هم سود می‌برند. مبارزه برای دموکراسیِ قرن بیست‌ویکم، از نظر او، دقیقا در همین نقطه آغاز می‌شود: در بازپس‌گیری فضای عمومی از دست الگوریتم‌ها و در نوسازی نهادی که باید نگاهبان منافع همگانی باشد، نه رقیب آن.

فرانسیس فوکویاما| اکنون به‌طور رسمی اعلام شده که ایلان ماسک از واشنگتن کنار می‌کشد و به اداره‌ی کسب‌وکارهایش بازمی‌گردد: تسلا، اسپیس‌ایکس، استارلینک و سایر شرکت‌هایی که خود بنیان نهاده است. این جدایی، چنان‌که پیداست، چندان دوستانه نبوده. طبق انتظار، دونالد ترامپ از ماسک برای پیشبرد مقاصدش بهره برد، و وقتی او را بیشتر مایه‌ی دردسر دید تا سود، به‌راحتی کنار گذاشت.

ایلان ماسک، صنعت‌گری که خیال کرد سیاست‌مدار است

ماسک نمونه‌ی بارز بحرانی است که جامعه‌ی الیگارش‌زده‌ی ما با آن دست‌به‌گریبان است. ستایش‌هایی که پیش از ورودش به سیاست نصیبش شده بود، کاملا شایسته‌اش بود: تسلا رده‌ای نو از محصولات صنعتی پدید آورد و از هیچ، به یک خودروساز جدی تبدیل شد؛ اسپیس‌ایکس ستون فقرات صنعت پرتاب فضایی آمریکا است؛ و استارلینک نیز ارزش خود را در میدان‌های نبرد اوکراین نشان داد. نوآ اسمیت گفته بود که استعداد واقعی ماسک نه در مهندسی یا فناوری، بلکه در سازمان‌دهی صنعتی است، در سطحی هم‌سنگ با پیشگامانی، چون هنری فورد.

اما ماسک به‌خوبی نشان می‌دهد که مشکل الیگارشی در ایالات متحده تا کجا پیش رفته است. آمریکا نسل چشم‌گیری از کارآفرینان فناوری تربیت کرده که شرکت‌هایی در سطح جهانی بنا کرده‌اند. اما بسیاری از آنها جایگاه خود را نمی‌فهمند؛ چون در یک حوزه موفق شده‌اند، گمان می‌کنند در هر عرصه‌ای توانا هستند و وارد قلمرو‌هایی می‌شوند که از درک و تخصص‌شان بیرون است.

سخت بتوان فردی را یافت که در سیاست شمّی بدتر از ماسک داشته باشد. پیشینه‌ی خانوادگی‌اش نیز امیدبخش نبود: پدربزرگش وقتی نتوانست سازمانی نئونازی در کانادا راه بیندازد، خانواده را به آفریقای جنوبی برد؛ آن‌هم در دهه‌ی ۱۹۵۰، هم‌زمان با تثبیت آپارتاید (که از نگاه او، اوضاع تازه رو به راه شده بود). خود ماسک هم بی‌دلیل از نظم لیبرال دل‌چرکین نبود: هر کارآفرینی دیر یا زود با دیوار مقررات واشنگتن روبه‌رو می‌شود. یکی از فرزندانش تغییر جنسیت داد، و به‌نظر می‌رسد که انتقاد‌های ماسک از «ویروس ذهنی ووک» پس از ۲۰۲۱، تا حدی ریشه در همین مسئله داشته باشد.

ماسک چه کسانی را در شبکه اجتماعی توییتر دنبال می‌کند؟

در همین نقطه بود که فناوری مداخله کرد. «نیویورک تایمز» اخیراً کوشید با بررسی حدود هزار حساب کاربری‌ای که ماسک در شبکه‌ی اجتماعی ایکس (توییتر سابق) دنبال می‌کند، جهان آنلاین او را بازسازی کند. جهانی که به‌سختی بتوان آن را با واقعیت اکثر ما، از جمله نویسنده‌ی این مقاله، یکی دانست: دنیایی آکنده از نظریه‌های توطئه، بدبینی‌های تیره و حملات شدید به «دیوانگان مارکسیستی» که گویا آن‌سوی طیف سیاسی ماسک را نمایندگی می‌کنند.


بیشتر بخوانید: کین‌توزی؛ راز بنیادین ترامپیسم


در این جهان موازی، دولت آمریکا به‌دست همان «مارکسیست‌های دیوانه» اداره می‌شود؛ دولت پنهانی که کاملاً از کنترل رهبران دموکراتیک منتخب خارج است. ماسک، با وام‌گیری از الگو‌های سیلیکون‌ولی و انتصاب به ریاست «وزارت کارآمدی دولت» (DOGE)، احساس قدرت کرد و گمان برد می‌تواند ساختار دولت را از اساس براندازد. نه خودش و نه مهندسان جوانی که استخدام کرده بود (بسیاری از آنها بیست‌ساله بودند) هیچ تصوری از کارکرد‌های واقعی دولت نداشتند؛ تنها چیزی که می‌دیدند سطر‌هایی در بودجه برای فعالیت‌هایی ناآشنا بود که آنها را «هدررفت، تقلب و سوءاستفاده» می‌نامیدند. ترامپ به ماسک اجازه داد آژانس توسعه‌ی بین‌المللی ایالات متحده (USAID) را نابود کند، چون کمک‌های خارجی در میان رأی‌دهندگان آمریکایی چندان محبوب نیست، و اغلب آنان هم از نقش این آژانس در کمک‌های بشردوستانه یا تقویت قدرت نرم آمریکا بی‌اطلاع‌اند.

واقعیت آن است که دولت فدرال واقعاً با ناکارآمدی مواجه است، اما سرچشمه‌ی این ناکارآمدی درست برعکس آن چیزی است که ماسک و محافظه‌کاران دیگر ادعا می‌کنند. ما با بوروکراسی سرکشی مواجه نیستیم که از کنترل دولت‌های منتخب خارج شده باشد؛ بلکه با سیستمی مواجهیم که بیش‌ازاندازه کنترل شده است.

بی‌اعتمادی تاریخی مردم آمریکا به دولت موجب شده قوانینی انباشته برای کنترل رفتار کارمندان وضع شود؛ قوانینی که نتیجه‌شان پاداش‌دادن به رعایت فرایندهاست، نه دستیابی به نتایج واقعی برای مردم. اگر بخواهیم دولت کارآمدتری داشته باشیم، باید کارمندان دولتی را آزاد بگذاریم تا با بهره‌گیری از عقل سلیم و قضاوت شخصی‌شان مشکلات را حل کنند. مثلاً لازم است از آنها سلب تکلیف شود که هرساله هزاران گزارش برای کنگره تهیه کنند_گزارش‌هایی که ۹۹ درصدشان حتی توسط مقامات بالادست هم خوانده نمی‌شود.

ماسک چگونه از یک چهره محبوب به یک طرفدار نازی منفور تبدیل شد؟

بی‌اطلاعی سیاسی ماسک در مصاحبه‌هایی که هم‌زمان با حذف تدریجی‌اش از قدرت انجام شد، آشکارا نمایان بود. او از چهره‌ای محبوب نزد تقریباً همه—حتی چپ‌های طرفدار محیط زیست که عاشق خودرو‌های برقی‌اش بودند_به یکی از منفورترین شخصیت‌های آمریکا تبدیل شد. نمی‌فهمید چرا باید کسی از او بابت اهدای ۲۵۰ میلیون دلار به کمپین ترامپ، سلام نازی دادن یا حمایت از حزب راست افراطی «ای. اف. دی» در آلمان متنفر شود؛ تصور می‌کرد مخالفانش لابد از دموکرات‌ها پول گرفته‌اند.

تراژدی بزرگ سیاست آمریکا آن‌جاست که ماسک، شاید تنها دستاورد سترگ خود یعنی تسلا را، با این ورود اشتباه به سیاست نابود کرده باشد. نخستین درسی که در هر مدرسه‌ی کسب‌وکار آموزش می‌دهند این است که نباید محصولی را که می‌خواهی به مردم بفروشی، سیاسی کنی. طرفداران اصلی تسلا رأی‌دهندگان لیبرال بودند؛ در محله‌ی بسیار لیبرال من در پالو آلتو، تقریباً هر خودروی دوم، تسلا است. رأی‌دهندگان طرفدار ترامپ به‌ندرت حاضرند برای خرید خودرویی برقی پول خرج کنند، به‌ویژه محصولی که خود ترامپ بار‌ها آن را به سخره گرفته است. خودروسازان چینی اکنون مدل‌هایی پیشرفته‌تر و رقابتی‌تر از تسلا تولید می‌کنند، و خودروسازان سنتی نیز با سرعت به آنها نزدیک می‌شوند. ماسک اخیراً گفته تاکسی‌های خودران و ربات‌های انسان‌نما جای خالی فروش در آمریکا و اروپا را پر خواهند کرد_، اما چنین وعده‌هایی را سال‌هاست می‌دهد، بی‌آن‌که به تحقق برسند.

قضاوت سیاسی نادرست ماسک به پیامدی فاجعه‌بار منتهی شده: هم به ساختار دولت آمریکا آسیب زده و هم با غفلت از تسلا، آینده‌ی این شرکت را مبهم کرده است. اگر تسلا شکست بخورد، کشور نیز آسیب خواهد دید. ایالات متحده باید نشان دهد هنوز توان نوآوری در صنایعی را دارد که به ساخت و تولید فیزیکی نیاز دارند_توانی که در سال‌های اخیر نادر بوده است. تسلا پیشگام گذار به آینده‌ای کم‌کربن و هم‌زمان شرکتی سودآور بود. اما این آینده، چه بسا اکنون در دستان چین باشد_کشوری که خودرو‌های برقی‌اش، به اجماع کارشناسان، در صدر جهان قرار دارند.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: ایلان ماسک
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۴۶ - ۱۴۰۴/۰۳/۱۵
1
1
ماسک هم از ایران یاد گرفته با بالا و پایین کردن سهام از سهامداران نوسان میگیره .
ناشناس
|
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
|
۱۷:۴۳ - ۱۴۰۴/۰۳/۱۵
0
2
درود بر عمو ایلان ماسک ابر نابغه ی وطن پرست. زندگی ات همیشه پربرکت همراه با سلامتی باشد
فرانسیس فوکویامای چپول نوکر مافیای گلوبالیسم از چه سوختی؟ برا چی می سوزی؟ چرا می سوزی؟
نظرات شما