پشت پرده مذاکرات تازه واشنگتن و تلآویو درباره ایران؛ نتانیاهو دوباره نقشه حمله دارد؟

رویداد۲۴| ران درمر، وزیر امور راهبردی اسرائیل و تساحی هنغبی، مشاور امنیت ملی این کشور، روز یکشنبه وارد ایالات متحده شدند تا طبق گزارش اکسیوس، در هفته جاری با مقامهای کاخ سفید بر سر پرونده ایران و نیز مسائل غزه رایزنی کنند.
این درحالی است که فقط یک ماه و چند روز از حمله نظامی اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران گذشته و آتشبس شکنندهای فضای منطقه را دربر گرفته است لذا سفر دو تن از نزدیکترین چهرههای امنیتی به بنیامین نتانیاهو به واشنگتن و گفتوگوی آنها حول محور ایران با مقامهای دولت آمریکا از اهمیت ویژهای برخوردار است.
چرا این سفر مهم است؟
چرایی مهم بودن این سفر را باید در تحولات اخیر جستوجو کرد. اواخر خرداد ماه بود که اسرائیل با انجام یک عملیات هوایی غافلگیرکننده، جنگ دوازده روزه با ایران را شروع کرد و طی آن بخشی از تأسیسات هستهای ایران را هدف قرار داد. جنگی که با چراغ سبز آمریکا شروع شد و دخالت مستقیم آنها ادامه یافت.
این حمله اگرچه با پاسخ قاطع و سخت ایران مواجه شد و زودتر از تصور ناظران بینالمللی به آتش بس ختم شد، تنشهای بسیاری را در منطقه ایجاد کرده است.
اسرائیل دنبال چیست؟
سفر درمر و هنغبی به واشنگتن، در شرایط کنونی میتواند تلاشی برای همراستا کردن مجدد سیاستهای امنیتی تلآویو و واشنگتن پس از تنشهای اخیر باشد. بهویژه که برخی گزارشها نشان میدهد مقامهای آمریکایی از اقدام مستقل اسرائیل ناراضی بودهاند.
بر اساس تحلیل رسانههای آمریکایی، اسرائیل قصد دارد در این دیدار، درباره ادامه فشار بر ایران در دوره پس از حمله گفتوگو کرده و حمایت آمریکا را در صورت بروز درگیریهای تازه را جلب کند. تلاش آنها بر این است که مسیر دیپلماسی یا فشار بیشتر را با همفکری واشنگتن بررسی کند.
نظر آمریکا چیست؟
کاخ سفید، اما در تلاش است سیاستی متعادل را پیش ببرد؛ نه آنقدر منفعل که متحدش در خاورمیانه را رها کند، و نه آنقدر تندرو که مسیر مذاکره با ایران را بهطور کامل مسدود سازد.
اسرائیل همچنان ایران را تهدید اصلی امنیتی خود میداند و معتقد است برنامه هستهای تهران مهار نشدنی است و باید متوقف شود. آمریکا، اما بیشتر مایل است که کنترل بحران را از طریق مسیرهای دیپلماتیک حفظ کند. اظهارت ترامپ مذاکره، همچنین سخنان اخیر روبیو و ویتکاف درباره برگشتن مذاکرات ایران و آمریکا به مسیر درست در روزهای اخیر، شاهد این مدعا است.
رسانههای غربی چه میگویند؟
رسانههایی، چون اکسیوس، والاستریت ژورنال و نیویورکر در گزارشهای اخیر خود این دیدار را نشانهای از تلاش اسرائیل برای مدیریت آنچه دستاورد نظامی اخیر میخوانند؛ میدانند. به گفته آنها تلآویو میخواهد آنچه در عملیات تیرماه بهدست آورده را با حمایت سیاسی آمریکا تثبیت کند.
در مقابل، واشنگتن پست و تایم بر این باورند که دولت آمریکا تمایل دارد از درگیری نظامی تازه در خاورمیانه دوری کند و به همین دلیل ممکن است دست اسرائیل را در برخی زمینهها ببندد.
چشمها به تهران دوخته شده
سفر تازه مقامات اسرائیلی به آمریکا نشان میدهد که اگرچه حمله به ایران پایان یافته، اما پرونده ایران همچنان باز است.
نقشه امنیتی منطقه پس از تیرماه تغییر کرده؛ اسرائیل و ایران از مرز هشدار و تهدید فراتر رفته و در یک درگیری نظامی توان یکدیدگر را آزمودهاند. آمریکا نیز میان دو رویکرد «فشار» و «مذاکره» در نوسان است.
در این بین چشمها به تهران است تا ببیند که در تعاملات جاری با اروپا و آژانس بینالمللی انرژی اتمی چه مسیری را میرود. نکته مهم آنجاست که پس از جنگ اخیر، ایران هم سیگنالهایی برای بازگشت به میز مذاکره از خود نشان داده است. اظهارات متفاوت و نسبتا ملایم پزشکیان و عراقچی درباره مذاکره را نباید نادیده گرفت. با این حال تهران به صورت همزمان این پیام را نیز مخابره میکند که پاسخ نظامی در صورت تکرار حمله حتمی خواهد بود.
بدیهی است که هیچ تصمیمی درباره آینده منطقه، بدون در نظر گرفتن جایگاه، توان نظامی و رویکرد سیاست خارجی ایران اتخاذ نخواهد شد.



الان یا باید بمب اتم تست کنن یا رفراندوم کنن برن. بخوان دوباره مذاکره بازی کنن باز جنگ میشه.
برای بیشتر مردم دانستن و فهمیدن به معنای زندگی سخت تر و مشکل تر است و ترجیح می دهند در نادانی و بی خبری به سر برند و بی تفاوت باشند.
اظهار نظرهای متضاد سیاستمداران در باره برجام وسلاح هسته ای نشان از فریبکاری بزرگی در این موضوع می باشد. و نشان می دهد که تمام نشستها و جلسات سیاسی در باره برجام برای مخفی کردن یک حقیقت از ملتها می باشد.
عجیب است که کارشناسان و تحلیلگران سیاسی نمی توانند از این صحبتها به دروغها و فریبکاریها و تضادها پی ببرند و به حقیقت برسند.
متاسفانه خیلی از کارشناسان و تحلیلگران سیاسی به جای مخ با مخچه فکر می کنند
و میدان تفکر محدودی دارند و افکارشان شدیدا" بوی کهنگی می دهد و نمی توانند رخداد ها و وقایع را درست تفسیر کنند و همچون طوطی صحبتهای تکراری می کنند و پیش بینی های انها همیشه غلط از اب در می اید.
تفسیر سیاسی زمانی درست است که بر اساس دانسته های واقعی و حقیقی بیان شود نه بر اساس افکار کهنه و موروثی و باورهای غلط.
این کارشناسان و تحلیلگران سیاسی که در مصاحبه ها خیلی طاقچه بالا میگذارندو به افراد نگاه از بالا به پایین دارند به گونه ای صحبت می کنند که گویا متخصص سلاحهای هسته ای هستند و خودشان چندین ازمایش هسته ای انجام داده اند و یا از نزدیک این ازمایشات به اصطلاح هسته ای را دیده اند.
در صورتی که همه انها فقط وفقط با باور موضوع سلاح هسته ای را پذیرفته اند نه با دلیل و منطق و مشاهده.
و گاه این شائبه ایجاد می شود که بعضی از انها جیره خواران و مزدورانی هستند که وظیفه دارند دروغ سلاح هسته ای را به ملتها القا کنند و در باور انها قرار دهند تا همیشه در ترس به سر برند تا راحت تر به بردگی گرفته شوند.
و هیچکدام از انها برای اثبات وجود سلاح هسته ای هیچ سند و مدرکی جز استناد به بمبارانهای هیروشیما و ناکازاکی ندارند. و نمی توانند و یا نمی خواهند به این موضوع فکر کنند که چرا این انفجارها فقط در دوشهر گمنام ژاپن رخ داده است که در ان موقع اکثر خانه های این دوشهر از چوب و پلاستیک و مواد پلیمری بوده اند که به راحتی اتش می گیرند و با یک بمباران معمولی هم میشد این دو شهر را از بین برد.
اگر این کارشناسان عقل و خرد را جانشین تعصبات کورکورانه کنند و به حاکمیت عقل تن دهند میتوان با بحث و گفتگوی منطقی و به دور
از تعصب و لجبازی، افکار و اندیشه های گوناگون را با هم برخورد داد تا از برخورد پرتوهای این افکار و اندیشه های گوناگون جوهر حقیقت را اشکار کرد.
ان وقت می توان تفسیرهای درست و منطقی و پیش بینی های درست تر ارائه داد.
و الا تا این افکار در پستوی مغز تحلیلگران سیاسی باشد همواره همین حرفهای تکراری بی ارزش را خواهند زد و در بر همان پاشنه خواهد چرخید.