تاریخ انتشار: ۱۱:۵۳ - ۱۹ مهر ۱۴۰۴

بحران پنهان سلامت روان در ایران؛ آمار واقعی بالاتر از گزارش‌هاست!

شیوع اختلالات روانی در ایران طی سال‌های اخیر افزایش یافته و کارشناسان هشدار می‌دهند که آمارهای رسمی با واقعیت امروز فاصله زیادی دارد.

اختلال روانی

رویداد۲۴| از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۱، شیوع اختلالات روانی در ایرانیان به ۲۵.۱ رسیده است؛ اما جامعه به داده‌هایی تازه‌ساز برای ۳ سال اخیر نیاز دارد.

اختلالات اضطرابی، از جمله اختلال پانیک و اضطراب، در کنار افسردگی، دو اختلالی هستند که شیوع آنها در سال‌های اخیر در ایران افزایش یافته است. این در حالی است که آمار‌های منتشر شده توسط وزارت بهداشت مربوط به سال ۱۴۰۱ هستند، یعنی یک سال پس از همه‌گیری کرونا. با توجه به فراز و نشیب‌های متعدد ایران از آن زمان تاکنون، روان‌شناسان اجتماعی بر این باورند که این آمار با واقعیت امروز فاصله زیادی دارد.

از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۱، شیوع اختلالات روانی در ایرانیان به ۲۵.۱ رسیده است؛ اما جامعه به داده‌هایی تازه‌ساز برای ۳ سال اخیر نیاز دارد.

اختلالات اضطرابی، از جمله اختلال پانیک و اضطراب، در کنار افسردگی، دو اختلالی هستند که شیوع آنها در سال‌های اخیر در ایران افزایش یافته است. این در حالی است که آمار‌های منتشر شده توسط وزارت بهداشت مربوط به سال ۱۴۰۱ هستند، یعنی یک سال پس از همه‌گیری کرونا. با توجه به فراز و نشیب‌های متعدد ایران از آن زمان تاکنون، روان‌شناسان اجتماعی بر این باورند که این آمار با واقعیت امروز فاصله زیادی دارد.

او افزود: «عامل دیگر فرهنگی، کمبود آموزش و اطلاع‌رسانی درباره سلامت روان است؛ جامعه با نشانه‌های بیماری‌های روانی آشنا نیست و آموزش کافی به توده مردم ارائه نشده است. در جامعه‌ای که بیش از ۱۰ میلیون نفر بی‌سواد مطلق دارد، ارائه آموزش‌های موثر در حوزه سلامت روان کار ساده‌ای نیست. فشار‌های اجتماعی و فرهنگی، از جمله توقعات خانواده‌ها، استاندارد‌های سخت‌گیرانه فرهنگی و فشار‌های اجتماعی نیز منابع استرس‌زا محسوب می‌شوند و در کنار کاهش حمایت‌های سنتی خانواده، که طی سال‌های اخیر رخ داده، باعث افزایش اختلالات روانی می‌شوند.»


بیشتر بخوانید: روان ایرانی‌ها خسته‌تر از قبل؛ مطالعات جدید از رشد نگران‌کننده اختلالات روانی خبر می‌دهد


فقر و نابرابری اقتصادی نقش تعیین‌کننده‌ای در اختلالات روانی دارد

شریفی یزدی گفت: «در بعد اجتماعی، فقر و نابرابری اقتصادی نقش تعیین‌کننده‌ای دارند. فاصله طبقاتی، مشکلات اقتصادی و فشار‌های ناشی از زندگی شهری اضطراب و استرس را افزایش می‌دهند. شکاف نسلی، تغییر سبک زندگی، تحولات فناوری و تغییر ارزش‌ها و هنجار‌ها نیز افراد را سردرگم کرده و تنش ایجاد می‌کنند؛ بسیاری از آموزه‌هایی که از نسل‌های گذشته آموخته‌ایم، امروز پاسخگوی نیاز‌های نسل جدید نیست و همین باعث سردرگمی و تنهایی افراد می‌شود.»

او افزود: «تنهایی و انزوا به‌ویژه در شهر‌های بزرگ، به دلیل کاهش ارتباطات واقعی اجتماعی، بسیار اهمیت دارد و بر سلامت روان اثرگذار است. خشونت و مشکلات خانوادگی، از جمله بحران‌های ارتباطی بین زوجین، والدین و فرزندان، خشونت خانگی و انواع طلاق‌ها—شامل طلاق رسمی، اقتصادی، عاطفی، جنسی و سکوت—نیز از عوامل مهم اجتماعی برای افزایش اختلالات روانی به شمار می‌آیند.»

بی‌سوادی سیاسی، باعث اضطراب و سرخوردگی می‌شوند

عضو فرهنگستان علوم پزشکی گفت: «عوامل سیاسی نیز در سلامت روان تأثیر دارند. بی‌سوادی سیاسی، ناامیدی اجتماعی، فشار‌های بین‌المللی و تحریم‌ها باعث اضطراب و سرخوردگی می‌شوند. محدودیت در آزادی‌های اجتماعی، همچنین کمبود سرمایه‌گذاری در حوزه سلامت روان، بر شدت مشکلات روانی می‌افزاید و حس بی‌قدرتی و سرخوردگی را در افراد تشدید می‌کند.»

او ادامه داد: «عوامل اقتصادی نیز تاثیر عمیقی بر سلامت روان دارند. تورم، بیکاری، رکود، عدم آگاهی اقتصادی و ترس از ناتراز بودن هزینه و درآمد، کمبود دسترسی به خدمات درمانی و محرومیت‌های اقتصادی از جمله عواملی هستند که باعث افزایش اضطراب، استرس و اختلالات روانی می‌شوند. محدودیت‌های دسترسی به خدمات روان‌پزشکی و روان‌درمانی و نابرابری در توزیع این خدمات نیز به تشدید بحران کمک می‌کند، به ویژه که بسیاری از استان‌ها تنها یک یا دو بخش روان‌پزشکی فعال دارند و بیماران برای بستری شدن مدت‌ها در صف انتظار می‌مانند.»

به باور او: «در مجموع، عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به شکل ترکیبی، زمینه افزایش بیماری‌های روانی در جامعه را فراهم می‌کنند. تابو بودن مسائل روانی، کمبود آموزش، فشار‌های خانوادگی و اجتماعی، تغییرات سبک زندگی و فناوری، خشونت خانگی، محدودیت آزادی‌های اجتماعی، ناامیدی سیاسی و مشکلات اقتصادی همه در کنار هم باعث شده‌اند که اختلالات روانی بیش از گذشته در جامعه شایع شود و نیاز به اقدامات جامع و چندجانبه در حوزه سلامت روان بیش از هر زمان دیگری احساس شود.»

دلیل بیشتر بودن آمار افسردگی در میان زنان، مراجعه نکردن مردان به مراکز درمانی است

این جامعه شناس گفت: «افسردگی در آمار‌های جهانی حدود ۱۰ درصد در میان مردان و ۲۰ درصد در میان زنان گزارش شده است. دلیل این تفاوت الزاماً شیوع بیشتر افسردگی در زنان نیست، بلکه به این موضوع برمی‌گردد که زنان بیشتر از مردان به روان‌پزشک مراجعه می‌کنند و در نتیجه در آمار‌ها بیشتر دیده می‌شوند، در حالی که مردان به دلیل مراجعه کمتر، کمتر در آمار منعکس می‌شوند.»

افسردگی ناشی از سرخوردگی و نبود امنیت است

او افزود: «در ایران، اما شرایط متفاوت است. عوامل ایجادکننده و تشدیدکننده افسردگی، بر اساس همان دلایل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی آموزشی و بهداشتی که پیش‌تر اشاره شد، بسیار بالاست. افسردگی معمولاً ناشی از سرخوردگی، ناامیدی، اضطراب، احساس ناکامی و نبود امنیت است؛ مسائلی که در جامعه امروز ایران به‌شدت قابل مشاهده‌اند؛ بنابراین به طور طبیعی انتظار می‌رود میزان افسردگی در ایران بالاتر از میانگین جهانی باشد.»

آمار‌های رسمی وزارت بهداشت بیشتر به متوسط جهانی نزدیک است

او یادآور شد: «مطالعات میدانی نیز این واقعیت را تأیید می‌کنند و حتی ارقامی بالای ۶۰ درصد را برای شیوع افسردگی در ایران نشان می‌دهند. با این حال، آمار‌های رسمی وزارت بهداشت بیشتر به متوسط جهانی نزدیک است. اگر همان نرخ جهانی یعنی ۲۰ درصد برای زنان و ۱۰ درصد برای مردان را در نظر بگیریم، میانگین حدود ۱۳ تا ۱۶ درصد به دست می‌آید که تقریباً با آمار وزارت بهداشت همخوانی دارد.»

بیماران نگران انگ اجتماعی هستند | گرانی خدمات روان‌شناسی یکی از چالش‌های اصلی است

این روانشناس اجتماعی گفت: «از نظر فرهنگی یکی از موانع جدی مراجعه به روان‌شناس و روان‌پزشک، موضوع برچسب‌گذاری است. بسیاری از افراد به دلیل ترس از اینکه به آنها لقب «دیوانه» داده شود، از مراجعه به مراکز تخصصی خودداری می‌کنند. حتی در خانواده‌ها نیز وقتی فردی برای درمان روان‌شناختی اقدام می‌کند، ممکن است بعد‌ها این موضوع علیه او استفاده شود و به نوعی سرزنش یا تحقیر شود.»

او در نهایت گفت «در کنار این مسئله، ضعف در آموزش مهارت‌های مقابله با استرس و افسردگی در مدارس، محیط‌های کاری و دانشگاه‌ها وجود دارد. این مهارت‌ها می‌توانند نقش پیشگیرانه مهمی ایفا کنند، اما در نظام آموزشی و اجتماعی ما جایگاه پررنگی ندارند. از سوی دیگر، گرانی خدمات روان‌شناسی یکی از چالش‌های اصلی است. بسیاری از خدمات روان‌شناسی تحت پوشش بیمه قرار ندارند و در نتیجه هزینه‌ها به‌ویژه برای درمان‌های طولانی‌مدت و مستمر بسیار سنگین است. برخلاف برخی درمان‌های پزشکی، روان‌درمانی اغلب نیازمند جلسات هفتگی و پیوسته در طول چندین ماه است و همین امر باعث می‌شود بسیاری از افراد به دلیل شرایط اقتصادی نتوانند به درمان ادامه دهند. کمبود حمایت اجتماعی و اقتصادی در این حوزه، مشکل را دوچندان کرده و موجب می‌شود افراد زیادی بدون دریافت خدمات لازم با مشکلات روانی خود تنها بمانند.»

منبع: فرارو
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: بیمار روانی
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظرات شما