تاریخ انتشار: ۱۱:۲۳ - ۰۸ آبان ۱۳۹۷
هشدار نشریه فارین پالیسی به آمریکا:

بن سلمان صدام بعدی است/ آمریکا نباید تجربه حمایت از دیکتاتور سابق عراق را تکرار کند

تارنمای نشریه «فارین پالیسی» ولیعهد سعودی را «صدام بعدی» معرفی کرد و به آمریکا هشدار داد تا تجریه حمایت از دیکتاتور سابق عراق را تکرار نکند.
فارین پالیسی: بن سلمان صدام بعدی است
رویداد۲۴ این نشریه آمریکایی نوشت: گزارش‌ها حاکی است محمدبن سلمان ولیعهد عربستان از واکنشی که قتل جمال خاشقچی توسط حکومت سعودی برانگیخت، شوکه شد. به نوشته وال استریت ژورنال، وی اخیرا در تماسی تلفنی که با «جرد کوشنر» داماد و مشاور دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا داشت، دستپاچگی اش در مقابل عصبانیت واشنگتن از این اقدام، «تبدیل به خشم شد» و گفت: احساس می‌کند «غرب به وی خیانت کرده است» و تهدید کرد در «جا‌های دیگر به دنبال» شرکای خارجی خواهد بود.

این اولین باری نیست که یک متحد خودکامه آمریکا در خاورمیانه تصور می‌کند به دلیل همراهی‌هایی که با واشنگتن در تقابل با ایران دارد، می‌تواند در کمال مصونیت دست به اقدام بزند. در واقع، رسیدن این شاهزاده سعودی به قدرت شباهت‌های چشمگیری با قدرت یابی یکی از متحدان سابق آمریکا دارد؛ متحدی که تبدیل به خصم شد و اربابان آمریکایی اش در ابتدا از بی رحمی اش چشم پوشی کردند: صدام دیکتاتور سابق عراق.

صدام سال‌ها پیش از آنکه تبدیل به دشمن اصلی شود، از حمایت آمریکا و سایر کشور‌های غربی برخوردار بود. پس از آنکه وی تصمیم گرفت در سال ۱۹۹۰ به کویت حمله کند، این حمایت به پایان رسید. پیش زمینه‌های آن منازعه و حمایت پیشین واشنگتن از صدام، درس‌های آموزنده‌ای در خصوص سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا و خطرات بزرگ ناشی از عدم پاسخ قوی به ترور خاشقچی، در بر دارد.

تحکیم تدریجی و بی رحمانه قدرت بن سلمان که بازداشت و شکنجه رقبای داخلی اش وجه مشخصه آن است، یادآور «سرکوب اعتراض‌های داخلی حزب حاکم عراق در سال ۱۹۷۹ توسط رئیس جمهور جوان آن کشور (صدام) است.» «توبی داج» پژوهشگر ارشد امور خاورمیانه در موسسه بین المللی مطالعات راهبردی سال گذشته به بلومبرگ گفت: تجمیع قدرت در دستان یک جوان بلندپرواز و غیرقابل پیش بینی امروز نیز مثل همان زمان نگران کننده است.» حمایت تغییرناپذیر واشنگتن از صدام در دهه ۱۹۸۰ نه تنها باعث شد که وی (صدام) علیه مردمش و نیز کشور‌های همسایه دست به وحشیگری بزند بلکه نهایتا منافع امنیتی آمریکا را هم تهدید کرد.

به گفته «راجر موریس» از مقام‌های اسبق شورای امنیت ملی آمریکا روابط واشنگتن و صدام در سال ۱۹۶۳ آغاز شد. در آن هنگام آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در دوره ریاست جمهوری جان اف کندی «در همکاری با صدام» کودتایی برای سرنگونی «ژنرال عبدالکریم قاسم» اجرا کرد. عبدالکریم قاسم پنج سال پیش از آن سلطنت حاکم بر عراق را که هوادار آمریکا بود، سرنگون کرده بود.

اما روابط صدام و آمریکا در واقع در فوریه ۱۹۸۲ تحکیم یافت، یعنی زمانی که دولت رونالد ریگان رئیس جمهوری وقت ایالات متحده، عراق را از فهرست تروریستی وزارت خارجه آمریکا خارج کرده و راه را برای ارائه کمک نظامی به عراق هموار ساخت. این اقدام ۱۷ ماه پس از تهاجم نظامی صدام به عراق صورت گرفت. در آن هنگام، نیرو‌های عراقی در پی ضمیمه کردن استان خوزستان به خاک خود بودند، ریگان در دسامبر ۱۹۸۳ «دونالد رامسفلد» را به عنوان فرستاده ریاست جمهوری راهی بغداد کرد تا با صدام دیدار کرده و زمینه عادی سازی مناسبات آمریکا و عراق را فراهم کند. به نوشته واشنگتن پست، حمایت آمریکا از صدام در آن دوره از جنگ شامل «ارائه گسترده اطلاعات جاسوسی، تامین بمب‌های خوشه‌ای از طریق یک شرکت شیلیایی و تسهیل دستیابی عراق به پیش ماده سلاح‌های شیمیایی و بیولوژیکی بود.»

استفاده مخرب صدام از سلاح‌های شیمیایی در دوره جنگ ایران و عراق، هم علیه نیرو‌های ایرانی و اهداف غیرنظامی و هم علیه مردم خودش، مانع از ادامه حمایت آمریکا از وی نشد. دیدار رامسفلد با صدام در حالی صورت گرفت که واشنگتن در حال بررسی شواهد قوی درباره استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی بود که از ۱۹۸۳ شروع شده بود. پیش از سفر رامسفلد به عراق، «جاناتان هووی» یک مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا در اول نوامبر ۱۹۸۳ در گفت: وگو با «جورج شولتس» وزیر خارجه وقت ایالات متحده از گزارش‌های اطلاعاتی سخن گفته بود که نشان می‌داد عراق «تقریبا هر روز از سلاح‌های شیمیایی» علیه ایرانی‌ها استفاده می‌کرد.

وقتی اطلاعات جاسوسی نشان داد که ایران در اوایل سال ۱۹۸۸ عملیات بزرگی در دست دارد که می‌تواند خطوط عراقی‌ها را در هم بشکند ریگان در نامه به وزیر دفاع خود نوشت: «پیروزی ایرانی‌ها غیرقابل قبول است.» طبق یکی از مقالات مجله فارین پالیسی در سال ۲۰۱۳، در اواخر جنگ «اطلاعات جاسوسی آمریکایی‌ها آزادانه به ارتش صدام می‌رسید.» این اقدام در حالی بود که مقام‌های آمریکایی «کاملا آگاه بودند که ارتش صدام با سلاح‌های شیمیایی دست به حمله می‌زند.»

طبق اسناد سیا که از حالت طبقه بندی خارج شده است، دوسوم سلاح‌های شیمیایی عراق در ۱۸ ماه پایانی جنگ استفاده شد، یعنی زمانی که همکاری آمریکا و عراق به اوج رسید. این سلاح‌ها در مارس ۱۹۸۸ یعنی نسل کشی علیه شهر کردنشین حلبچه نیز استفاده شد. آن حمله شیمیایی به کشته شدن پنج هزار غیرنظامی منجر شد. نکته کنایه آمیز ماجرا آنکه، جورج بوش رئیس جمهوری اسبق آمریکا در سال ۲۰۰۳ از همان حمله به عنوان دستاویزی برای تهاجم به عراق و نابودی سلاح‌های کشتار جمعی استفاده کرد؛ سلاح‌هایی که آن زمان وجود خارجی نداشت.

چندماه بعد ازحمله به حلبچه، «ریچاردمورفی» دستیار وزیرخارجه آمریکا در یادداشتی درخصوص مساله سلاح‌های شیمیایی نوشت که «روابط آمریکا و عراق برای تامین اهداف طولانی مدت سیاسی و اقتصادی ما مهم است.» امروز، به رغم قتل خاشقچی توسط عربستان و حمله ویرانگر ریاض به یمن، دولت دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا از همان لحن و ادبیات در خصوص روابط ایالات متحده و عربستان استفاده می‌کند، به طوری که «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا مدعی است که عربستان «یک متحد راهبردی مهم برای ایالات متحده است» و «سعودی‌ها شرکای بزرگی در کنار ما بوده اند.»

جای تعجب نیست اگر صدام در آستانه حمله به کویت احساس می‌کرد که از حمایت بی قید و شرط ایالات متحده برخوردار است. این احساس در پی دیدار صدام و «ایپریل گلاسپی» سفیر وقت آمریکا در عراق تقویت شد. این دیدار ۲۵ ژوئیه ۱۹۹۰ و یک هفته پیش از حمله به کویت انجام شد. طبق اسناد دیپلماتیک، گلاسپی در آن دیدار سرنوشت ساز بر «تمایل پرزیدنت بوش (پدر) برای دوستی» با عراق تاکید کرد و افزود «رئیس جمهوری به وی دستور داده است تا روابط با عراق را گسترده کرده و تعمیق بخشد.» وقتی صدام مساله کویت رامطرح کرد، گلاسپی اظهار داشت، آمریکا «موضعی در خصوص این مسائل عربی» ندارد.

کارشناسان دانشگاهی ازجمله «استفن والت» استاد دانشگاه هاروارد و نویسنده فارین پالیسی می‌گویند «آمریکا اشتبا‌ها به صدام چراغ سبز نشان داد» تا به کویت حمله کند – مثل حمله‌ای که به ایران کرد؛ حمله بدون آنکه با پاسخ قوی آمریکا مواجه شود. والت می‌افزاید که برخلاف برخی برداشت ها، گلاسپی «از دستور‌هایی تبعیت می‌کرد که به وی داده شده بود» و «او کاری را کرد که دولت بوش از آن جلسه می‌خواست.» به نوشته مجله آلمانی «اشپیگل»، مکاتبات دیپلماتیک دوره گلاسپی نشان می‌دهد که «او و سفیر بعدی آمریکا از همان ابتدا تصویر بسیار مطلوبی از رژیم عراق ارائه کرده و جنایات شناخته شده صدام را نادیده گرفته و چنان تحت تاثیر دشمنی مشترکشان با ایران بودند که از آن انتقادی نمی‌کردند.»

این اشتباه بود که آمریکا صرفا به دلیل مخالفت صدام با ایران از او حمایت کرد، اشتباهی که تاثیرش طی دهه‌ها ادامه داشته است. بیرون راندن صدام از کویت نه تنها به بیش از پانصد هزار نیروی آمریکایی نیاز داشت بلکه به کشته شدن ۳۸۲ نظامی آن کشور منجر شد و دولت ایالات متحده را در مسیر جنگی قرار داشت که به سقوط صدام در سال ۲۰۰۳ منجر شد؛ اتفاقی که علاوه بر تحمیل هزینه‌های مالی و انسانی بر مردم عراق و آمریکا به پیدایش گروه‌های تروریستی مانند داعش منجر شد و توازن قدرت در منطقه را به نفع ایران تغییر داد.

امروز نیز حمایت دولت ترامپ از بن سلمان به همان مسیری رفت که حمایت بدفرجام واشنگتن از صدام به آن دچار شد. حمایت واشنگتن از ریاض امروز با همان توجیه انجام می‌شود: مقابله با ایران.

مقام‌های دولت ترامپ در سایه قتل خاشقچی به طرز شرم آوری گفته اند که مجازات عربستان ممکن است کمپین افزایش فشار بر ایران را به مخاطره اندازد. میل به مقابله با ایران نباید یک بار دیگر تهدید فزاینده علیه منطقه را تحت الشعاع قرار دهد؛ یک ولیعهد سعودی بلندپرواز و کنترل نشده که برای تحکیم قدرت مطلقه اش تاکنون نابودی یمن و سلاخی یک روزنامه نگار برجسته را مدیریت کرده است.

اگر آمریکا برای رفتار‌های ظالمانه بن سلمان تبعاتی در نظر نگیرد و او به تخت سلطنت تکیه کند، احتمالا منطقه را تا دهه‌ها دچار وحشت می‌کند، درست مثل کاری که صدام کرد. اگر قتل بی شرمانه خاشقچی نشانه‌ای از بازی جدید عربستان باشد، دنیا ممکن است با تهدیدی حتی بزرگ‌تر از صدام روبرو شود. ولیعهد سعودی نه تنها نشان داده که مایل است از زور علیه کشور‌های همسایه اش استفاده کند بلکه کشورش همچنان از ثروت عظیم نفتی برخوردار است؛ مساله‌ای که به او امکان می‌دهد تا اقتصاد جهانی را مختل کرده (البته نه مثل تحریم نفتی ۱۹۷۳) و سود شرکت‌های دفاعی غربی را تهدید کند چرا که عربستان سومین خریدار بزرگ نظامی بعد از آمریکا و چین است.

دولت ترامپ باید همین حالا وارد عمل شده و برای خاندان سعودی روشن کند که چنین تخلفاتی تبعات شدیدی خواهد داشت و به حمایت بدون قید و شرط از عربستان پایان خواهد داد. این تبعات دستکم باید شامل پایان مشارکت آمریکا در جنگ یمن، توقف فروش سلاح و اعمال تحریم علیه مقام‌های سعودی مرتبط با قتل خاشقچی باشد.
منبع: ایرنا
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما
نظرسنجی
آیا از 26 فروردین تجربه برخورد با گشت ارشاد را داشتید؟
پیشخوان