تاریخ انتشار: ۱۱:۴۲ - ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۸

بین «توسعه محلی» با «توسعه ملی» توازن نیست

علی‌اکبر محمودی کارشناس اقتصاد معتقد است: «جمعیت، سرمایه اصلی هر اقلیم است. هر منطقه‌ای از سرزمین ایران اگر افراد خود را از دست دهد در واقع سرمایه خود را از دست داده است. نبود این سرمایه در مناطق مساوی با نبود توسعه خواهد بود.»
بین «توسعه محلی» با «توسعه ملی» توازن نیست
رویداد۲۴ وی همچنین با توجه به ناهماهنگ‌ بودن تمرکز جمعیت در کشور و تمرکز صنایع و سرمایه در کلانشهر‌ها می‌افزاید: «این عدم توازن در توسعه، منجر به انحراف مسیر توسعه ملی می‌شود و تاثیرات منفی بر اقتصاد ملی می‌گذارد.» در ادامه گفت‌وگو با علی‌اکبر محمودی کارشناس و پژوهشگر اقتصاد و نویسنده کتاب «مسیر توسعه اقتصادی ایران» را پی می‌گیریم.
 
توسعه نامتوازن در جغرافیای شهری ایران چه تاثیری بر مهاجرت به کلانشهر‌ها دارد؟

مهاجرت به سوی کلانشهر‌ها نتیجه توزیع نابرابر امکانات محیطی، عدم توزیع مناسب اعتبارات عمرانی و سرمایه‌گذاری‌های ملی در کشور است. توسعه یک مفهوم کیفی است و شاخص‌های اندازه‌گیری یک مفهوم کیفی به‌مراتب از یک شاخص کمی سخت‌تر است. اینجاست که عدم تعادل‌های منطقه‌ای، تفاوت امکانات شغلی موجب تفاوت در امکانات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی باعث سرازیر جمعیت از مناطق روستایی به سمت شهر‌ها شده است. این مهم و توجه کمتر به توسعه به‌صورت یکسان در جغرافیای شهری کشور باعث شده امروزه بیش از ۷۵ درصد از جمعیت کشور در کلانشهر‌ها ساکن باشند و سرعت مهاجرت به سمت شهر‌ها طبیعتا بسیار بیشتر از سرعت توسعه ارائه خدمات شهری گردیده است.

توسعه نامتوازن شهر‌ها در ایران از چه مسائلی ناشی می‌شود؟

سیاستگذاری غلط و ادامه روند‌های اشتباه در اتخاذ تصمیمات کلان، بیشترین تاثیرات را در توسعه نامتوازن شهر‌ها داشته است، تصمیم‌گیری برای ایجاد زیرساخت‌ها در هر کلانشهر باید از الگو و برنامه آزموده‌شده‌ای پیروی کند که متاسفانه امروزه کمتر به این امر توجه می‌شود. ارائه خدمات درمان و بهداشت در سراسر کشور از توزیع یکسانی برخوردار نیست. این موضوع بسیار پررنگ است، خدمات حمل‌ونقل در تمامی وسعت جغرافیای ایران از تعادل نسبی برخوردار نیست، امکانات آموزشی و نیز اماکن ورزشی در تمام جغرافیای شهری ایران از توزیع یکسان برخوردار نیست.
 
این‌ها خدمات رفاهی و اجتماعی است که توسط دولت‌ها ارائه می‌شود، پس تصمیمات ناصحیح مسیر نامتوازن‌شدن شهر‌ها را در مرحله اول هموار‌تر نموده و بعد از آن نوع نگرش مردم نیز بی‌تاثیر نبوده است. امروزه اگر توسعه نامتوازن شهر‌ها به‌عنوان یک آسیب اجتماعی - اقتصادی نگریسته می‌شود چرای آن را باید در فرهنگ حاکم بر جامعه دنبال کرد که لازمه شکل‌گیری یک فرهنگ به سالیان زیادی زمان نیاز دارد و به مراتب تغییر یک فرهنگ نیازمند صرف زمان زیادی است که از الزامات آن آموزش‌های مفید و فرهنگ‌سازی در قشر کودک و نوجوان جامعه که آینده‌سازان فردای ایران هستند است تا بتوان پاسخ مناسبی را برای توزیع نامتوازن جمعیت در جغرافیای شهری ایران یافت.

با مهاجرت مردم از شهر‌های کوچک به سوی کلانشهر‌ها آیا آمار اشتغال در هر دو منطقه (مناطق محروم و کلانشهرها) متوازن می‌شود؟

آنچه را آمار‌ها می‌گویند مخالف این موضوع است؛ مهاجرت به شهرها، موجب از رونق‌افتادن کشاورزی و دامداری در مناطق روستایی کشور می‌شود و ورود این افراد به شهر‌ها موجب اختلاف تعادل در اشتغال شهر‌ها می‌شود. افراد در روستا‌ها دارای تخصص‌هایی هستند که متناسب با نیاز نیروی کار شهر نیست. پس در نتیجه نیروی ماهر و متخصص در روستا تبدیل به کارگر صفر در شهر می‌شود. این موضوع موجب آسیب‌های فرهنگی ـ. اجتماعی مصیبت‌باری به بدنه نیروی متخصص روستایی می‌شود که جبران آن بسیار سخت خواهد بود.

مهاجرت افراد بومی از مناطق خود در درازمدت چه تاثیری بر روند توسعه آن منطقه می‌گذارد؟

طبیعتا توسعه در آن مناطق با کندی پیش می‌رود و رونق خود را از دست می‌دهد. جمعیت، سرمایه اصلی هر اقلیم است. هر منطقه‌ای از سرزمین ایران اگر افراد خود را از دست دهد در واقع سرمایه خود را از دست داده است. نبود این سرمایه در مناطق مساوی با نبود توسعه خواهد بود. باید دولت‌ها با ارائه تسهیلات مناسب و ساخت زیرساخت‌ها، در کند‌تر کردن مهاجرت به کلانشهر‌ها اقدام نمایند و برنامه‌های کاربردی در جهت بهبود کشاورزی از سنتی به مدرن را تدوین و اجرایی نمایند. فردی که مهاجرت می‌کند به چه دلیل شهر خود را ترک کرده و به سرزمین دیگری می‌رود؟ چون احساس می‌کند خدماتی که دریافت می‌کند بسیار کمتر از خدماتی است که در یک کلانشهر می‌تواند دریافت کند پس باید در جهت بهبود این نوع تفکر، دولت‌ها گام‌های اساسی بردارند.

مهاجرت به کلانشهر‌ها چه آسیب‌هایی را برای اقتصاد کلانشهر‌ها ایجاد می‌کند؟

این نکته را نباید فراموش کرد که در کشور‌های در حال توسعه، میزان شهرنشینی با کشور‌های توسعه‌یافته قابل مقایسه نیست و نیز همچنین سهم صنعت در جذب نیروی کار در کشور‌های در حال توسعه در مقایسه با کشور‌های پیشرفته کمتر است. این امر موجب می‌شود نیروی کاری مازادی که به کلانشهر‌ها در کشور‌های درحال توسعه، مهاجرت کرده‌اند از جریان به‌کارگیری در تولید و خدمات در اقتصاد کلانشهر‌ها منحرف شوند و باعث ایجاد مشکلات اقتصادی در کلانشهر‌ها باتوجه به مازاد نیروی کار موجود در این شهر‌ها شوند و همچنین با تاثیرگذاری در نوع تعرفه‌های خدمات و یا تولید منجر به ایجاد بازار‌های ناکارآمد و غیربهینه شوند و مسیر ثبات در اقتصاد کلان شهر‌ها را با مشکلات عدیده‌ای مواجه کنند.

توسعه نامتوازن در ایران درنهایت چه آسیبی به اقتصاد ملی می‌زند؟

با دریافت بخش‌های بیشتر از درآمد ملی توسط کلانشهرها، روزبه‌روز بر فاصله میان نقاط شهری با مناطق روستایی افزوده خواهد شد. تمرکز زیاد، جمعیت بیشتری را جذب خواهد کرد و تامین منابع و تسهیلات بیشتر در جهت برآورده‌کردن این نیاز‌ها بر تمرکز بی‌رویه دامن خواهد زد. این‌ها باعث عدم تعادل منطقه‌ای می‌شود و در واقع با توجه به ناهماهنگ بودن تمرکز جمعیت در کشور و تمرکز صنایع و سرمایه در کلانشهر‌ها منجر به انحراف مسیر توسعه کشور می‌شود و تاثیرات منفی بر اقتصاد ملی می‌گذارد. امروزه تمرکز لجام‌گسیخته بر تهران فرصت‌های پیشرفت و توسعه را از سایر نقاط کشور گرفته و برنامه‌ریزی‌های ملی را با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو ساختـــــه است. این عدم هماهنگی‌ها تاثیرات خود را بر اقتصاد ملی می‌گــــــذارد ومحــــــــرک‌های رشد اقتصادی را تحت‌تاثیر خود قرار می‌دهد.

مناطق توسعه‌نیافته در ایران چه ظرفیت‌های بالقوه‌ای برای رشد اقتصاد بومی و ملی دارند؟ (با توجه به تنوع جغرافیایی و فرهنگی ایران)

سرزمین ایران از پتانسیل‌های بالقوه بسیاری جهت رشد اقتصاد بومی و ملی برخوردار است، ولی متاسفانه سیاستگذاری صحیح در این زمینه صورت نمی‌گیرد. ایران جز ۵ کشور اول در صنایع‌دستی در کل دنیاست، ولی میزان استفاده از این صنعت در کشور اصلا قابل‌مقایسه با سایر کشور‌ها مثل هند و چین نیست. از طرفی طبیعت ایران، ظرفیت بسیاری برای رونق اقتصاد‌های محلی را دارد که در مقوله گردشگری می‌توان بدان پرداخت.
 
امروزه چشمه‌های آب‌گرم، قاره‌های نمکی، وجود دریاچه‌های لجن و سایر مواردی که توان جذب گردشگر سلامت را دارند می‌توان به‌عنوان ظرفیت مناطق توسعه‌نیافته در جغرافیای ایران در نظر گرفت. از سوی دیگر در مناطق روستایی مردمان بیشتر محصولات کشاورزی و دامداری خود را به‌صورت خام می‌فروشند با آموزش‌هایی در این مناطق می‌توان ساکنان این مناطق را از خام‌فروشی به سمت فروش محصولات نهایی سوق داد. امروزه در تهران لبنیات گلپایگان از روستا‌های اطراف گلپایگان، نان‌های سنتی از روستا‌های قزوین، سبزی‌های معطر فرآوری‌شده از روستا‌های شمال کشور یافت می‌شود که باید بیشتر به این موضوع توجه کرد و روستاییان را از سمت خام‌فروشی به سمت فروش محصول نهایی سوق داد، چون این امر هم می‌تواند یکی از ظرفیت‌های مناطق کمترتوسعه‌یافته جغرافیا شهری ایران باشد.

صنعت گردشگری چقدر می‌تواند در ایجاد اشتغال و درنهایت توسعه مناطق محروم موثر باشد؟

صنعت گردشگری به‌عنوان بازوی توانمند می‌تواند در ایجاد اشتغال موثرباشد. صنعت گردشگری به نظر کارشناسان اقتصادی از پتانسیل بالایی برای ایجاد اشتغال برخوردار است و، چون از ماهیت خدمات‌محور برخوردار است از هزینه زیرساخت‌سازی کمتری هم نسبت به صنایع تولیدمحور برخوردار است. توجه و تمرکز به گردشگری در تمامی شقوق آن موجب توسعه مناطق محروم می‌شود. کشور ایران در عرصه گردشگری تاریخی و فرهنگی جز چندین کشور صاحب‌نام در دنیاست، ولی میزان گردشگر ورودی نسبت به کشور‌های هم‌ردیف در حوزه‌های تاریخی بسیار کمتر است.
 
باید برنامه جامع در امر گردشگری تدوین شود که توجه و تمرکز به مناطق محروم بیش از پیش قرار گیرد که می‌توان گفت: در صورت تحقق این مساله صنعت گردشگری می‌تواند کلید گشایش در اقتصاد مناطق محروم شود، ولی اگر خدمات مناسب و متناسب با سبک جهانی ارائه نشودگردشگری نمی‌تواند در امر توسعه مناطق محروم راهگشا شود و تاثیرات منفی نیز در این مناطق به بار خواهد آورد.

در بیشتر مناطق محروم اقتصاد متکی بر کشاورزی است. مشکلات زیست‌محیطی و کمبود آب درآینده چه تاثیری بر اقتصاد آن مناطق و درنهایت مهاجرت خواهدداشت؟

این نگاه که در مناطق محروم اقتصاد متکی به کشاورزی است باید تغییر دهیم، باید حوزه خدمات و صنایع کوچک در این مناطق گسترش بدهیم. از سویی کشاورزی سنتی نیازمند مصرف آب بیشتر نسبت به کشاورزی مدرن است. پس باید کشاورزی را به سمت مدرن‌شدن سوق دهیم و افراد تحصیلکرده که از همین مناطق محروم به دانشگاه‌ها رفته‌اند به سمت حضور در این مناطق با ارائه تسهیلات جذب نماییم. این تصمیمات می‌تواند با توجه به تغییرات اقلیمی گزینه‌ای مناسب در این مناطق باشد و در صورتی که این اصلاحات صورت نگیرد سرازیرشدن جمعیت به شهر‌ها آغاز خواهد شد و اقتصاد مناطق محروم را با عدم پایداری و در نتیجه تعطیلی رونق روبه‌رو خواهد کرد.

چه نسبتی میان سازوکار فعلی دانشگاه و فارغ‌التحصیلان دانشگاهی با محیط کسب‌وکار وجود دارد؟ (در حال‌حاضر دانشگاه‌ها به جای اینکه افراد را در مناطق بومی نگه  دارند به سوی کلانشهر‌ها سوق می‌دهند.)

جامعه دانش‌محور توسعه، تحولات و تغییرات جامعه را بر پایه مفهوم دانش و فعالیت‌هایی که مستخرج از دانش است، تبیین می‌کند. جامعه فراصنعتی نیز همان‌طور که صاحب‌نظران این حوزه مورد تاکید قرار می‌دهند در یک معنای دوگانه می‌تواند به‌عنوان یک «جامعه دانش‌محور» شناخته شود. نخست اینکه منابع نوآوری به‌طور فزاینده‌ای از تحقیق و توسعه ناشی می‌شوند و دوم اینکه وزن جامعه به‌وسیله تولید ناخالص ملی و میزان نرخ اشتغال اندازه‌گیری می‌شود. آنچه امروزه بین دانشگاه و محیط کسب‌و‌کار مشاهده می‌شود مبتنی بر قهری طولانی و نسنجیده است در حالی که دانشگاه باید گهواره‌ای برای رشد صنعت باشد، ولی متاسفانه در حال حاضر اینگونه نیست. این موضوعات سبب شده است صنعت یکسو و دانشگاه سوی دیگر را برای رشد و بالنگی در چالش‌های پیش رو طی کنند.

در ایران از طرفی با مناطق محرومی مواجه هستیم که روز‌به‌روز از جمعیت این مناطق کاسته می‌شود و از طرفی با کلانشهر‌هایی مواجه هستیم که روزبه‌روز شاهد افزایش جمعیت هستند. این مساله چه تهدید‌هایی را برای این دونوع مناطق ایجاد می‌کند؟

مهاجرت به شهر‌ها باعث ایجاد شکل‌گیری حاشیه‌نشینی برای کلانشهر‌ها شده است که به نوبه خود باعث ایجاد مشکلات عدیده اجتماعی در این مناطق شهری می‌شود. آمار بزهکاری اجتماعی در مناطق حاشیه شهری بسیار بیشتر است و در عمل، فقر در این مناطق شهری بیش از سایر مناطق رویت می‌شود. شهرداری‌ها در این مناطق شهری با مشکلات ارائه خدمات برخوردار هستند، چراکه برنامه‌ریزی شهری برای ارائه خدمات به چنین مناطقی در چشم‌انداز آنان نبوده است. از سویی مشکلات فرهنگی و چندفرهنگی بر این مشکلات افزوده است. از سوی دیگر افرادی که از مناطق محروم مهاجرت می‌کنند در واقع زمین کشاورزی و دام و طیور خود را می‌فروشند و به شهر می‌آیند با این کار رونق در مناطق محروم از چرخش بازمی‌ایستد و نگاره‌های رکود شکل می‌گیرد. از طرفی پس از مدتی، افراد پشتوانه‌ای برای بازگشت به مناطق محروم خود در خود نمی‌بینند، چون دیگر زمین کشاورزی وجود ندارد. به همین دلیل، مجبور به ماندن در شهر‌ها می‌شوند و گاهی هم به‌عنوان کارگر صفر مشغول به کار می‌شوند. این امر خود تبعات اجتماعی سنگینی به‌بار خواهد آورد؛ کشاور دیروز که بذری را تبدیل به نهالی می‌نمود امروزه در رستورانی ظرف می‌شوید.

برای توسعه متوازن مناطق، در کوتاه‌مدت و بلندمدت چه راهکار‌هایی پیشنهاد می‌شود؟

یکی از برنامه‌هایی که در کوتاه‌مدت می‌توان به‌صورت دستوری اقدام به توسعه متوازن در شهر‌ها نمود اتخاذ سیاست‌های در جهت محدود ساختن رشد در شهر‌های بزرگ است. همچنین فراهم‌نمودن زمینه‌های مناسب اقتصادی در شهر‌های میانی و سیاست مکان‌گزینی مناسب و متناسب با بخش‌های صنعتی در مناطق محروم یکی از این راهکارهاست. در گام بعدی باید از تمرکز سرمایه، در کلانشهر‌ها اجتناب شود و امکانات و زیرساخت‌ها در مناطق محروم با قوت بیشتری پیگیری شوند. در بلندمدت، باید به سمت فرهنگ‌سازی پیش برویم و در جهت مهاجرت معکوس فرهنگ‌سازی کنیم.
 
همچنین به خام‌فروشی در مناطق محروم پایان دهیم و محصول نهایی این مناطق را به شهر‌های بزرگ ارسال کنیم. توسعه زیرساخت‌های گردشگری باید با جدیت پیگیری شود و دولت‌ها باید با ارائه تسهیلات و امکانات در جهت رونق مناطق روستائی قدم‌های ویژه‌ای بردارند و این تفکر که شهر جای خوبی برای زندگی است باید به این فرهنگ که «هرآنجا که من بهینه و مفید هستم بهترین نقطه برای زندگی است» تغییر یابد.
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما
نظرسنجی
آیا از 26 فروردین تجربه برخورد با گشت ارشاد را داشتید؟
پیشخوان