تاریخ انتشار: ۲۰:۰۸ - ۱۸ بهمن ۱۴۰۳
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد:

ویلیام سولیوان، آخرین سفیر آمریکا در ایران

سولیوان آخرین سفیر ایالات متحده آمریکا در ایران بود. وی در سال ۱۹۷۷ توسط جیمی کارتر برای این مقام منصوب شد و دوران ماموریت‌اش با وقایع انقلاب مصادف بود. سولیوان که در ابتدا نسبت به آینده شاه خوشبین بود، به تدریج تغییر عقیده داد و از برکناری شاه و اتحاد با انقلابیون هواداری کرد.

ویلیام سولیوان، آخرین سفیر آمریکا در ایران

رویداد۲۴ | ویلیام هیلی سالیوان پیش از انتصاب به‌عنوان سفیر ایالات متحده در ایران، تجربه‌ای طولانی در دیپلماسی آمریکا داشت و در ماموریت‌های متعددی حضور یافته بود. او که پس از جنگ جهانی دوم وارد وزارت خارجه آمریکا شد، ماموریت‌های دیپلماتیک خود را در کشور‌های مختلف از جمله تایلند، هند، ژاپن، ایتالیا و هلند گذرانده بود. بااین‌حال، سابقه او در این کشورها، به‌ویژه از نظر آشنایی با جوامع اسلامی یا سیاست‌های خاورمیانه، بسیار محدود بود.

سالیوان که پیش از آمدن به ایران سفیر آمریکا در فیلیپین بود، در سال ۱۹۷۷ به ایران منتقل شد تا جانشین ریچارد هلمز، سفیر پیشین آمریکا در ایران شود. این انتصاب از ابتدا با تردید‌های بسیاری همراه بود، زیرا او نه‌تنها سابقه‌ای در امور ایران نداشت، بلکه هیچ تجربه‌ای در کشور‌های اسلامی نیز نداشت. نزدیک‌ترین تجربه دیپلماتیک او در منطقه، حضور در کلکته، هند، حدود سی سال پیش از آن بود. برخی از مقامات آمریکایی از همان ابتدا به انتصاب او به‌عنوان سفیر در تهران انتقاد داشتند و این نگرانی وجود داشت که او نتواند وضعیت پیچیده ایران را به‌درستی تحلیل کند.

برآورد غلط سولیوان از وقایع ایران

سولیوان در گزارش‌های ابتدایی خود به واشنگتن، وقوع انقلاب در ایران را غیرممکن اعلام کرده و اعتقاد داشت شاه تا چند دهه دیگر بر سر قدرت خواهد ماند. البته داشتن برآورد غلط از سرنوشت حکومت پهلوی تنها محدود به ایالات متحده نبود. در واقع هیچ قدرت خارجی، از جمله اتحاد جماهیر شوروی، قادر به کشف این مسئله نبود که شاه با مشکلی جدی رو به رو است. دریاسالار «استنسفیلد ترنر»، رئیس وقت سیا، در کتاب خاطراتش می‌گوید «هیچ سرویس اطلاعاتی را نمی‌شناخته که بتواند پیش بینی کند شاه با انقلابی تمام عیار برکنار خواهد شد.»

در اواخر تابستان ۱۳۵۷ و با بالا گرفتن وقایع انقلاب، شاه به سالیوان اعلام کرد که بعد از «تفکر در وقایع اخیر کشور به این نتیجه رسیده‌ام که الگوی ثابت اعتراضات و پیچیدگی دسیسه‌ها، نشان می‌دهد که دست یک سرویس اطلاعاتی خارجی در کار است و این برنامه دقیق و حساب‌شده ورای توانایی و ظرفیت کا‌گ‌ب شوروی است و بنابراین، باید حتما کار سرویس‌های بریتانیا و ایالات متحده بوده باشد.»

جالب اینجاست که شاه در این دیدار به کینه انگلیسی‌ها از ایران در قضیه ملی‌سازی صنعت نفت اشاره می‌کند و اقدامات آنان برای تضعیف حاکمیتش طبیعی می‌شمرد؛ اما با ابراز دلخوری به سالیوان می‌گوید که «از آمریکا انتظار نداشتم.»، اما سولیوان به شاه اطمینان داد که ایالات متحده با تمام توان از حکومت وی حمایت خواهد کرد.

ویلیام سولیوان، آخرین سفیر آمریکا در ایران

تغییر عقیده سولیوان و حمایت از انقلابیون

سولیون از پاییز سال ۱۳۵۷ به این نتیجه رسید که شاه به فردی کاملا مستاصل تبدیل شده و تمام اعتماد به نفس خود را از دست داده است. بنابرین برکناری شاه از قدرت و خروج او از کشور اجتناب ناپذیر است و واشنگتن باید روابط خود را با انقلابیون اسلام‌گرا گسترش دهد تا چپ‌گرایان حامی شوروی به قدرت نرسند.

وی در آبان ۵۷ گزارش تحلیلی مفصلی برای ایالات متحده فرستاد و در آن شش دلیل برای حمایت آمریکا از انقلاب ذکر کرد. دلایل سولیوان از این قرار بودند: «اول: آیت‌الله خمینی ضد کمونیسم است. دوم: ارتش ایران طرفدار ایالات متحده است. سوم: حاکمان مذهبی ارتش را دست نخورده نگه خواهند داشت. چهارم: صادرات نفت پیرو منطق اقتصادی خواهد بود و تنها استثنا اسرائیل است. پنجم: روابط دولت انقلابی با آمریکا نه مانند سابق، اما رضایت‌بخش خواهد بود. ششم: دولت انقلابی جهت‌گیری سیاسی خود را همچون گذشته ادامه خواهد داد و تنها استثنا اسرائیل خواهد بود.»


بیشتر بخوانید: وضعیت سفارت ایران در آمریکا پیش از انقلاب چگونه بود؟


سولیوان امیدوار بود برقراری این روابط بتواند احتمال شکل‌گیری حکومتی آمریکاستیز را در ایران پس از انقلاب کاهش دهد و وزارت خارجه آمریکا نیز گزارش‌های سولیوان را تماما می‌پذیرفت. این گزارش‌ها وزارت خارجه را برای ارتباط گرفتن با انقلابیون مصمم کرد و سفارت موظف شد «با روحانیون میانه رو، از قبیل آیت‌الله بهشتی و انقلابیون اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی از قبیل بازرگان، و به شکل محدودتری با اعضای سازمان مجاهدین خلق از قبیل مسعود رجوی» وارد مذاکره شود. سفارت کوشید میزان و ماهیت مشکلات شاه را برآورد کند و هنگامی که به این نتیجه رسید که نهضت آزادی روابط نزدیکی با عناصر اصلی روحانیان مخالف دارد، توان خود را به گسترش رابطه با نهضت آزادی معطوف کرد. سفارت آمریکا با توجه به روابطی که با مخالفان برقرار کرده بود، به منبع اصلی وزارت خارجه برای تدوین سیاست‌های آمریکا در قبال ایران تبدیل شد.

مخالفت برژینسکی با سولیوان

در برابر نگاه سولیوان و وزارت خارجه آمریکا، زبینگو برژینسکی و شورای امنیت ملی ایالات متحده معتقد بودند که ایجاد هرگونه ارتباط با مخالفان شاه باعث تضعیف ایالات متحده و به وجود آمدن سو تعبیر و بدفهمی در ذهن شاه و مخالفانش خواهد شد. برژینسکی می‌کوشید سیاست ایالات متحده را در قبال بحران ایران به سوی حفظ حکومت پهلوی با استفاده از هرگونه ابزار لازم، از جمله ارتش و کودتا، هدایت کند. وی معتقد بود راه حل نظامی تنها راه ممکن برای جلوگیری از فروپاشی کامل رژیم شاه در ایران است و اگر خروج شاه از ایران ضرورتی مسلّم است، پس برقراری حکومت نظامی تنها گزینه ممکنی است که در مقابل ایالات متحده قرار دارد؛ بنابراین برژینسکی از برقراری حکومت نظامی در ایران حمایت می‌کرد و باور داشت در نهایت می‌توان همچون برزیل و ترکیه حکومت نظامی مستقر را به حکومتی کاملا غیر نظامی تبدیل کرد. از این رو اختلاف نظر شدیدی میان وزارت امور خارجه و شورای امنیّت ملی در خصوص بحران ایران به وجود آمد و این اختلافات همراه با بالا گرفتن تب انقلاب جدی‌تر شد.

مهران کامروا در کتاب انقلاب ایران، ریشه‌های ناآرامی و شورش می‌نویسد: «منازعه مقامات شورای امنیّت ملی با مقامات وزارت امور خارجه، توان دولت آمریکا را برای دستیابی به شناخت دقیق و کامل از شدت بحران ایران و اتخاذ سیاستی روشن در برخورد با آن تحلیل برده بود. از طرف دیگر نیز کارتر به پیشنهاد برژینسکی چندان علاقه‌ای نشان نمی‌داد و همچنین در پذیرش کامل پیشنهاد سولیوان مردد بود. بنابرین دولت آمریکا در برخورد با وقایع ایران بدون برنامه و سیاست مشخص پیش می‌رفت.»

در پاییز سال ۵۷ اختلاف سالیوان و برژینسکی به قدری شدت گرفته بود که کارشان به فحش و ناسزا کشید. این جدال با خروج شاه از ایران در دی‌ماه ۱۳۵۷، وارد فاز تازه‌ای شد. برژینسکی چند پیام خصوصی برای بختیار فرستاد و به او توصیه کرد که ارتش را به نحو موثرتری به کار گیرد و انقلابیون را بازداشت کند. سولیوان نیز مدام با فرماندهان ارتش مذاکره می‌کرد تا آنها را از اقدام علیه انقلابیون بازدارد. نهایتا برنده این جدال سولیوان بود و تحلیل سولیوان بدل به سیاست اصلی ایالات متحده شد. سولیوان همچنین با برخی از فرماندهان ارتش شاهنشاهی، از جمله ارتشبد قره‌باغی، وارد مذاکره شد تا مانع از مقابله نظامی ارتش و سرکوب انقلابیون شود. او فرماندهان ارتش را ترغیب کرد که با انقلابیون گفت‌و‌گو کنند. سولیوان درگزارش ۲۴ دی ۱۳۵۷، خود به وزارت امور خارجه آمریکا می‌نویسد: «طرفداران روح‌الله خمینی پیشنهاد مذاکره با فرماندهان ارتش شاهنشاهی ایران داده‌اند. آنها خواسته‌اند، ارتشبد قره باغی، ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران، سپهبد بدره‌ای فرمانده نیروی زمینی شاهنشاهی، دریاسالار حبیب‌اللهی، فرمانده نیروی دریایی شاهنشاهی و سپهبد ربیعی، فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی، با بازرگان و بهشتی مذاکره کنند.»

تشویق شاه به ترک ایران

سولیوان شاه را نیز متقاعد کرد که ایران را ترک کند. دولت آمریکا ژنرال هایزر، قائم مقام فرماندهی ناتو، را برای کمک به سولیوان به ایران فرستاده بود و ملاقات با شاه در حضور هایزر انجام گرفت. خود محمدرضاشاه پهلوی در کتاب پاسخ به تاریخ این دیدار را چنین گزارش کرده است: «ژنرال هایزر را به اتفاق سفیر آمریکا، آقای سالیوان، ملاقات کردم. تنها چیزی که مورد علاقه هر دو آنها بود دانستن روز و ساعت حرکت من از ایران بود. پس از آنکه من ایران را ترک کردم، ژنرال هایزر باز چندین روز در ایران اقامت داشت. در این هنگام چه گذشت؟ تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که ربیعی فرمانده نیروی هوایی ایران طی محاکمه‌اش به قضات گفت: ژنرال هایزر شاه را مثل یک موش مرده به خارج از کشور پرتاب کرد.»

شاه حدود چهار ماه پس از خروج از ایران و با ورود به مصر، در پاسخ به انور سادات که پیشنهاد کرده بود تا آرام‌شدن اوضاع در ایران نیرو‌های هوایی و دریایی ارتش ایران را در مصر پناه دهد، چنین پاسخی می‌دهد: «آمریکایی‌ها نخواهند گذاشت. آنها مرا به زور وادار کردند از ایران خارج شوم... سفیر آمریکا پای پرواز، مدام به ساعتش نگاه می‌کرد و می‌گفت هر دقیقه تاخیرم در خروج، به ضرر منافع من و ایران تمام خواهد شد.»

تصور سولیوان این بود که با پیروزی انقلاب رابطه دوستانه جدیدی میان آمریکا و ایران شکل خواهد گرفت. اما برخلاف انتظارش، پس از پیروزی انقلاب با افزایش شدید احساسات ضدآمریکایی مواجه شد و در بهت وحیرت فرو رفت. درگیری میان انقلابیون و آمریکایی‌های ساکن ایران از همان روز‌های نخست پیروزی انقلاب آغاز شد و درگیر شدند و تنها سه روز از پیروزی انقلاب گذشته بود که گروهی از انقلابیون به سفارت آمریکا در تهران حمله کردند.

مدتی پس از این واقعه، ویلیام سولیوان به واشنگتن فراخوانده شد و برای همیشه ایران را ترک کرد. دوران اوج فعالیت دیپلماتیک او با حوادث انقلاب ایران به پایان رسید و با توجه به اشتباهات محاسباتی‌اش درباره ایران، پس از آن عملا از ساختار قدرت دیپلماتیک آمریکا کنار گذاشته شد.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: چهره ها
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظرات شما