تاریخ انتشار: ۲۳:۳۴ - ۲۴ بهمن ۱۴۰۳
تعداد نظرات: ۳ نظر
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد؛

مهندس بازرگان که بود و چرا شکست خورد؟

اما مهندس بازرگان و یارانش سرنوشت تراژیکی داشتند. اولین نخست‌وزیر پس از انقلاب، از لحاظ اخلاقی فردی سلیم‌النفس بود. اما سیاست عرصه قدرت است و نه صرف اخلاق.

مهندس بازرگان که بود و چرا شکست خورد؟

رویداد ۲۴| در روز‌های منتهی به انقلاب، مهندس مهدی بازرگان از معدود افرادی بود که می‌توانستند سکان دولت انقلابی را در دست گیرند. در میان انقلابیون نامدار، بازرگان تنها فردی بود که تجربه اجرایی و سیاسی داشت. آیت‌الله طالقانی، جبهه ملی، نهضت آزادی و بخش‌هایی از طبقات متوسط نیز از او حمایت می‌کردند. اما بازرگان با تمام این امتیازات نتوانست در قدرت بماند و انقلاب نتایجی برخلاف تصورات او داشت. اختلاف بین آیت‌الله خمینی و بازرگان از همان روز‌های نخست پیش آمد. بازرگان نام کشور جدید را جمهوری دموکراتیک اسلامی پیشنهاد می‌داد و آیت الله خمینی می‌گفت جمهوری اسلامی ایران نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد.

بازرگان پس از چندی معترض خودسری‌ها و بی نظمی‌ها شد و خواست استعفا کند، اما آیت‌الله خمینی نپذیرفت. در همان دوران بازرگان در مصاحبه با اوریانا فالاچی که به ایران آمده بود، انتقاداتی را از وضعیت مطرح کرده بود، اما در نهایت این اطمینان را داده بود که اختلافی وجود ندارد و او به آیت‌الله خمینی به عنوان یک مرشد و پدر معنوی می‌نگرد؛ با این حال از همه طرف به دولت بازرگان حمله می‌شد؛ چپگرایان او را بخاطر لیبرال بودنش مورد حمله قرار می‌دادند که عین همین عبارت با معنایی متفاوت توسط روحانیون هم تکرار می‌شد. مشکل اینجا بود که بازرگان فردی میانه‌رو، معتدل و لیبرال‌منش بود و این خصایل در خور و مورد پذیرش جامعه‌ای که در تب انقلاب می‌سوخت قرار نمی‌گرفت.

تولد و تحصیلات مهدی بازرگان 

مهدی بازرگان در سال ۱۲۸۶ هجری شمسی در تهران به دنیا آمد. بازرگان به مکتب نرفت و تحصیلات ابتدایی خود را در مدارس تازه تاسیس شده اروپایی در ایران گذراند. او زمانی که در مدرسه دارالمعلمین مشغول تحصیل بود از مدیر مدرسه خود، ابوالحسن خان فروغی تاثیر بسیاری گرفت. ابوالحسن خان فروغی برادر محمد علی فروغی (معروف به ذکاءالملک)، مورخ و معلمی بود که گرایش‌های عرفانی شدیدی داشت؛ به صورتی که احسان طبری او را احیاگر عرفان ایرانی در دوره جدید می‌داند. مهدی بازرگان در کلاس درس تفسیر قرآن، فلسفه و جغرافیا و اکتشافات ابوالحسن خان شرکت می‌کرد و عمیقا متاثر از جهان‌بینی و شیوه تفسیری پوزیتیویستی- عرفانی ایشان بود.

دکتر سعید برزین در کتاب «زندگی نامه سیاسی مهندس مهدی بازرگان» می‌نویسد ابوالحسن خان همیشه بر سر تخته این آیه از سوره رعد را می‌نوشت: «خدا قومی را تغییر ندهد تا آنچه را در ضمیرشان هست تغییر دهند.» آیه‌ای که بعد‌ها به شعار سیاسی مهندس بازرگان تبدیل شد. فروغی گردش طبیعت با آیات قرآن تفسیر می‌کرد و در تفسیر آیات نور در قرآن از تئوری‌های اپتیک در فیزیک و علوم جدید بهره می‌گرفت. بازرگان تحت تاثیر فروغی با منجم کاتولیک فرانسوی کامیل فلاماریون آشنا شد و کتاب خدا در طبیعت او را مطالعه کرد. افکار بازرگان و رویکرد پوزیتیویستی او در تفسیر متون دینی، تاثیری بود که ابوالحسن فروغی بر او گذاشت.

مهدی بازرگان پس از اتمام دوره دبیرستان از طرف دولت برای ادامه تحصیل به فرانسه فرستاده شد و مشغول تحصیل در رشته مهندسی شد. دوره هفت ساله تحصیل در فرانسه تاثیرات عمیقی بر او داشت. او در کتاب «مدافعات» خود می‌نویسد: «تمام آن مناظر و وقایع اروپا برای ما که در ایران پا از جاده خاکی بیرون نگذاشته بودیم و اولین بار کراوات زدن را در تالار وزارت معارف یادمان داده بودند، بسیار جالب و عجیب و گیج کننده بود. عینا مثل کودک پانزده ماهه که به هر چیز حمله می‌کند و می‌خواهد آن را بدست بگیرد و نگاه کند، با ولع فوق العاده به همه طرف نگاه می‌کردیم. می‌خواستیم تمام آثار تمدن و مزایا و دارایی‌های آنها را ببلعیم.»

مهندس بازرگان که بود و چرا شکست خورد؟

این هیجان مهندس بازرگان البته موجب رویگردانی از دین و اعتقادات پدری‌اش نشد. بلکه افکار مذهبی او طی دوران تحصیل، تحت تاثیر انجمن‌های کاتولیک و احیای موقت تفکر مذهبی در سال‌های پایانی جمهوری سوم، استحکام بیشتری پیدا کند. حضور فعال بازرگان در محافل مذهبی فرانسه او را به این نتیجه رسانید که مذهب و تجدد منافاتی با یکدیگر ندارند. او در کتاب مدافعات می‌نویسد زمانی که با هم‌قطارانش به کلیسای نوتردام می‌رفتند و انسان‌های «شیک و فرنگی» را در حال ذکر و رکوع می‌دیدند همگی از «نماز خواندن» فرنگی‌ها متعجب می‌شدند. او از نخستین افراد غیر روحانی در ایران بود که درباره دین نظریه‌پردازی می‌کرد و در خوانش خود از دین تلاش می‌کرد علم و دین را با یکدیگر سازگار کند. برای مثال آتش جهنم را با علم ترمودینامیک توضیح می‌داد و نقطه آغاز جهان را «مه‌بانگ» می‌دانست. فهم و تفسیر عجیب وی از دین در یکی از فصول کتاب «ذرّه بی‌انتها» نمایان است؛ فصلی که «آنتروپی و آخرت» نام دارد.

بازرگان از سال‌های ابتدایی دهه سی به عنوان یک نواندیش دینی شناخته می‌شد که علوم فرنگی را آموخته و به واسطه آنها حقانیّت اسلام را اثبات کرده است. همزمان در دانشگاه تهران نیز تدریس می‌کرد و ۶ سال نیز رئیس دانشکده فنی دانشگاه تهران بود. با آغاز جنبش ملی در دوره محمدرضا شاه پهلوی، فعالیت‌های سیاسی بازرگان در جنبش ملی آغاز شد. دکتر کریم سنجانی وزیر فرهنگ وقت، او را به سمت معاونت خود گمارد. با آغاز مبارزه‌های ضداستعماری ملی کردن صنعت نفت، بازرگان با حکم دکتر مصدق، مامور خلع ید از شرکت نفت و رئیس هیات مدیره موقت شد. پس از این سمت‌ها به ریاست شرکت آب و فاضلاب تهران منصوب شد و نخستین شبکه لوله‌کشی در تهران را احداث کرد و در همین پست بود که کودتای ۲۸ مرداد آغاز شد.

بازرگان پس از کودتای ۲۸ مرداد به فعالیت علیه رژیم محمدرضا پهلوی پرداخت. در سال ۱۳۳۴ بازرگان برای نخستین بار دستگیر و به مدت پنج ماه زندانی شد. پس از زندان، مهندس بازرگان در سال ۱۳۴۰ به همراه آیت الله طالقانی و یدالله سحابی نهضت آزادی ایران را پایه‌گذاری کرد.

پس از گذشت ۱۹ ماه، نهضت آزادی نیز غیر قانونی اعلام شد و در دی ماه ۱۳۴۲، بازرگان و دیگر رهبران نهضت آزادی دستگیر و زندانی شدند. علت این تنش، مخالفت نهضت آزادی با اصلاحات ارضی بود. نهضت آزادی بیانیه‌ای درباره اصلاحات ارضی منتشر کرده و در آن به سلب مالکیت از روحانیون و مالکان اعتراض کرد و این حرکت را در راستای تحکیم استبداد شاه دانست که به گفته آنها، گفتمانش را توده‌ای‌ها و آمریکایی‌ها ایجاد کرده بودند. با دستگیری بازرگان و مخالفت‌های علنی‌اش با رژیم شاه، اعضای نهضت روز به روز به آیت الله خمینی و شاگردانش نزدیک‌تر شدند.

بازرگان چگونه رئیس دولت موقت شد؟

روز‌های منتهی به انقلاب ۱۳۵۷ مهندس بازرگان جزو معدود کسانی بود که می‌توانستند سکان دولت انقلابی را در دست گیرند. بازرگان جزو انقلابیونی بود که در دوران پهلوی منصبی اجرایی و سیاسی داشت. آیت الله طالقانی، جبهه ملی و نهضت آزادی نیز که نقش انکارناپذیری در پیروزی انقلاب داشتند، از بازرگان حمایت می‌کردند. بازرگان در ۱۵ بهمن سال ۱۳۵۷ نخست وزیر دولت موقت شد و هفت روز پس از آن انقلاب به پیروزی رسید.


بیشتر بخوانید: چرا عزت‌الله سحابی، سیاست‌مداری نامدار، اما ناکام بود؟


حکم نخست وزیری او در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ در مدرسه علوی تهران قرائت شد و چهره‌هایی همچون ابراهیم یزدی، هاشم صباغیان، عباس امیر انتظام و عزت الله سحابی را به کابینه آورد. با این‌همه به زودی اختلاف‌های بازرگان با آیت الله خمینی عیان شد. اختلاف بر سر تدوین قانون اساسی بود. بازرگان خواستار تصویب یک قانون اساسی بر اساس جمهوری پنجم شارل دوگل بود و آیت الله خمینی و شاگردانش مصمم به تصویب قانون اساسی بر مبنای ولایت فقیه بودند. بازرگان از دخالت شورای انقلاب و آیت الله خمینی در امور دولت شکایت داشت و مسئولیت خود را به چاقویی تشبیه می‌کرد که فقط دسته دارد و تیغه را سایرین در دست دارند.

اولین برخورد جدی بازرگان با این وضعیت در ماجرای همه‌پرسی جمهوری اسلامی در نیمه اسفند اتفاق افتاد. بازرگان خواستار اضافه کردن گزینه سومی به نام «جمهوری اسلامی دموکراتیک» در همه‌پرسی بود که با مخالفت آیت‌الله خمینی مواجه شد که معقتد بود: «اسلام نیازی به صفت غربی دموکراتیک ندارد.» جمله مشهور امام خمینی که می‌گوید «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر» مربوط به همین ماجراست.

این اختلاف نظر با اعمال تجدیدنظر گسترده در پیش‌نویس اولیه قانون اساسی که جایگاه ولایت فقیه در آن تثبیت شده بود، ادامه پیدا کرد. بازرگان و هفت تن از یارانش در نامه‌ای به آیت الله خمینی از او خواستند مجلس خبرگان را به دلیل تصویب یک قانون اساسی ناقض حاکمیت ملی، به مخاطره انداختن ملت و انقلاب بواسطه سلطه روحانیون و ارتقای جایگاه روحانیت به طبقه حاکم، منحل کند. این نامه با مخالفت شدید امام مواجه شد.

در نهایت، با اجازه کارتر مبنی بر ورود شاه به آمریکا برای مداوای بیماری سرطان، دانشجویان پیرو خط امام به سفارت آمریکا حمله کردند و بحران گروگان‌گیری ۴۴۴ روزه آغاز شد. فردای آن روز، یعنی روز ۱۴ آبان، دولت موقت بازرگان استعفا داد و آیت الله خمینی استعفای او را پذیرفت.

آیا مهدی بازرگان گزینه خوبی برای ریاست دولت موقت بود؟

دلیل انتخاب بازرگان برای نخست وزیری روشن بود؛ عامه مردم، بویژه طبقه متوسط، بازرگان را به عنوان استاد دانشگاه و مبارزی متدین و نوگرا می‌شناختند و بنابرین گزینه خوبی برای نخست وزیری بود؛ اما به صورت مطلقا موقت. محمد قائد روزنامه نگار می‌نویسد: «به عنوان ویترین دین و خنثی کننده افکار الحادی تا حدی و به نوعی پیوند دهنده حوزه و دانشگاه و محلّلِ تبدیل سلطنت به خلافت، وظیفه اش را انجام داده بود و با پایان رژیم شاه نیازی به او نبود.»

بازرگان پس از کناره گیری در نامه‌ای از محمدرضا پهلوی خواست برای پایان دادن به بحران گروگان‌گیری به کشور بازگردد. وی در نامه معروف خود به شاه این جملات عجیب را می‌نویسد: «اعلیحضرت سابق آقای محمدرضا پهلوی؛ اگر همیشه از من صراحت دیده‌اید که تلخ بوده است، فکر میکنم هر دفعه نیز روشن شده است که گفتارم خالی از صداقت و حسن نیت نبوده، و درست از آب در آمده است. حالا هم میخواهم پیشنهادی بدهم که به خواست خدا، خیر بزرگ برای همه و از جمله شما و شهبانو در دو دنیا خواهد داشت. در برابر وضع وحشتناک حاضر و مسئله لاینحلی که گروگانگیری اعضا سفارت آمریکا و سرسختی طرفین دعوی بر سر استرداد شما بوجود آمده است و می‌رود که خدای نخواسته عالمی به آتش و مرگ کشیده شود، بیایید یک ژست عالی تاریخی و در عین حال ساده انجام دهید. اعلام مراجعت به ایران برای حضور و دفاع خود در محاکمه بنمایید؛ کلید نجات مملکت و باز شدن گره کور بین‌الملل و همچنین آزادی وجدانتان و خروج از وحشت حاضر، بدست شما است. به خاطر هموطنان و برای اثبات دوستی و خدمتگزاری به آنان و به شریعت، که همیشه مدعی بوده‌اید، این کار را بکنید و بی‌درنگ هم بکنید.»

در واقع توقع بازرگان از شاه این بود که به ایران بازگشته و خود را تحویل آیت‌الله خلخالی بدهد.

دوران انزوای مهندس بازرگان 

پس از فتح خرمشهر، نهضت آزادی مخالفت خود را با ادامه جنگ علنا اعلام کرد و این مساله باعث منزوی شدن بیشتر بازرگان و دوستانش شد. مهندس بازرگان از آن به بعد در تمام دوره‌های انتخابات مجلس و ریاست جمهوری رد صلاحیت شد و برخی همکاران او، دستگیر و زندانی شدند. بازرگان و اعضای دولت موقت در آن سال‌ها مورد هجمه گروه‌های مختلف سیاسی قرار داشتند. چپ‌ها بازرگان را لیبرال می‌نامیدند، که به منزله فحش و ناسزا بود و اسلام‌گرایان او را عامل آمریکا می‌دانستند.

پس از موضع گیری آیت‌الله خمینی درباره نهضت آزادی، بازرگان رسما به حاشیه رفت. یکبار در جریان صحبت‌های او در مجلس به صورتش سیلی زدند. علی اکبر معین‌فر از اعضای نهضت آزادی در مجلس اول، فشار‌ها بر مهندس بازرگان و همفکرانش را در آن روز‌ها چنین شرح می‌دهد: «در میان فحش پاسدار‌ها و محافظین وارد مجلس می‌شدیم. من و مهندس هاشم صباغیان که با هم می‌رفتیم. کار تا کتک زدن پشت تربیون پیش رفت، ولی برای مهندس بازرگان، با آن روحیه خاص و تواضع که داشت، شرایط سخت‌تری بود.»

بازرگان در سال ۱۳۶۲ در نطق مشهوری نسبت به بازگشت استبداد چنین هشدار داد: «اگر ما مجلس آزاد مستقلی نداشته باشیم، دیر یا زود جمهوری اسلامی مانند سلف خود، مشروطیت سلطنتی با حفظ صورت و عنوان، تبدیل به نوعی استبداد و نظام طاغوتی متکی به استیلای خارجی خواهد شد. همیشه و در همه جای دنیا، استبداد از روزی شروع شده که یک شاه، یک خاندان، یک طبقه و حتی یک مکتب خواسته است، ولو با حسن نیت و به قصد خدمت، خود را یگانه مالک، یگانه مسوول و یگانه مامور بر دیگران تلقی نموده و وقعی به رای مردم ننهد.»

بازرگان چرا شکست خورد؟

محسن میلانی در کتاب شکل‌گیری انقلاب اسلامی شکست سیاسی بازرگان را چنین تحلیل می‌کند. «تعیین بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت انقلاب از سوی آیت‌الله خمینی مانوری زیرکانه بود. آیت‌الله خمینی به هیچ یک از دو گروه، جبهه ملی و روحانیان، اعتماد نداشت گروه اخیر از مهارت مدیریتی لازم جهت اداره دولت بی بهره بود و مراجع سنتی و نیز ملیون، با مداخله آنان در سیاست بشدت مخالف بودند. بازرگان با برخورداری از یک پشتوانه مذهبی قابل قبول مورد احترام ملی‌گرا‌ها و علما بود و هر دوی اینها می‌دانستند بازرگان تشنه قدرت نیست... دولت موقت، ائتلافی از ملی گرایان سکولار و اسلامی بود. نماد گروه نخست جبهه ملی بود که اعضای آن ۳۳ درصد کابینه را تشکیل میدادند و نماد گروه دوم نیز نهضت آزادی و وابستگان آن بود که کنترل پنجاه درصد از پست‌های کابینه را در اختیار داشتند. دولت موقت در مراحل نخستین انقلاب، از امتیازاتی برخوردار بود که هیچ گروه دیگری آنها را نداشت. این دولت، نماینده ملی‌گرایی ایرانی و تشیع نوگرا بود. بازرگان و بسیاری از وزرای او در سطح ملی و بین‌المللی شناخته شده بودند دولت موقت با در اختیار داشتن دیوان سالاری، از نفوذ قابل ملاحظه‌ای در میان بقایای نیرو‌های مسلح سود برد و مهارت‌های مدیریتی لازم جهت ادارۀ دولت را دارا بود. علاوه بر این، از پشتیبانی و حمایت قوی بخش‌های مهمی از طبقه، متوسط بازار و روحانیان سنتی برخوردار بود. دولت موقت به رغم برخورداری از چنین امتیازاتی، نتوانست زمینه ترقی ناسیونالیسم ایرانی به عنوان یک عامل سیاسی عمده در ایران پس از شاه را فراهم کند و یا مانع اوجگیری بنیادگرایی شود. همانگونه که خود بازرگان نیز گفت: دولت وی یک چاقوی بدون لبه بود.» بازرگان نتوانست هیچگونه دستور کار انقلابی برای کشوری که در گرماگرم یک انقلاب می‌سوخت ارائه کند. دولت موقت برای اعمال مؤثر حاکمیت خود نیازمند گسترش دامنه پایگاه حمایت مردمی خویش بود مهاجرت هزاران تن از میان طبقه متوسط ایرانی به غرب طی روز‌های نخستین انقلاب، دامنۀ افرادی را که دولت موقت می‌توانست حمایت آنان را جلب کند به طرز چشمگیری کاهش داده بود.»

بازرگان در آخرین سال‌های عمرش از مواضع پیشین خود بازگشت و در یکی از واپسین نوشته‌های خود تحت عنوان «آخرت و خدا»، درباره برنامه بعثت انبیا گفت: «دین برای دنیا، اقتصاد و حکومت نازل نشده است.»

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: تاریخ ایران
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۴۴ - ۱۴۰۳/۱۱/۲۵
4
1
کشور ایران کم خاین نداشته وندارد که یک خاین ان هم مهدی
بزرگان بوده بازرگان خاین بود
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۵ - ۱۴۰۳/۱۱/۲۵
0
5
همه قدرت طلبان و منفعت طلبان افتادند به جان ایشان مردی مسلمان انسان شریف عاشق خدمت و نه شیفته قدرت و به سر مملکت آوردند آنچه را که 46 سال است شاهدیم.
رضا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۲۳ - ۱۴۰۳/۱۱/۲۵
0
5
بارگان شکست خورد یا حمله کننده ها به سفارت امریکا . که باعث شدن 45 سال ملت در تحریم قرار بگیرند .
نظرات شما