معاویه بن ابیسفیان کیست و چه کرد؟

رویداد۲۴ | این روزها سریال معاویه با سرمایه ۱۰۰ میلیون دلاری عربستان سعودی در حال پخش است. این سریال که زندگینامه نامه معاویه یکی از چهرههای صدر اسلام پرداخته است، با روایت شیعه اختلاف دارد و همین موضوع سبب شده است تا سریال معاویه از سوی برخی کشورهای عربی و ایران ممنوع الانتشار اعلام شود. به عقیده این کشورها این سریال میتواند بر طبل اختلافات میان شیعه و سنی بکوبد. معاویه بن ابیسفیان نخستین حاکم اموی بود که پس از صلح امام حسن(ع) تا سال ۶۰ قمری، به مدت تقریباً بیست سال در دمشق خلافت کرد. او در فتح مکه اسلام آورد و از طُلقاء (آزادشدگان) به شمار میرفت. در زمان ابوبکر، در فتح سرزمین شام حضور داشت و در دوره عمر بن خطاب به عنوان استاندار اردن و سپس استاندار تمام سرزمین شام انتخاب شد. او در شورش علیه عثمان بن عفان به کمک او نشتافت و در زمان خلافت امام علی(ع)، به اسم خونخواهی عثمان، جنگ صفین را به راه انداخت. پس از شهادت امام علی(ع)، با امام حسن(ع) معاهده صلح امضا کرد و خلافت مسلمانان را به دست گرفت و دمشق را پایتخت خود قرار داد. در دوران او، فتوحات عمدتاً در سرزمینهای غربی و شمال آفریقا انجام شد و در سرزمینهای شرقی بر تثبیت فتوحات پیشین تأکید داشت. معاویه خلافت را به سلطنت تبدیل کرد و تلاشهای زیادی برای بیعت گرفتن از پسرش یزید انجام داد. او دیوانهای جدیدی برای اداره کشور تأسیس و با شورشهای خوارج و شیعیان مقابله کرد. معاویه به عنوان یکی از سران عثمانی شناخته میشود.
زندگینامه معاویه بن ابیسفیان
معاویه بن ابیسفیان، معروف به ابوعبدالرحمان، در سال پنجم پیش از بعثت متولد شد. مادر او هند دختر عتبه بن ربیعه بود که به خاطر مثله کردن جنازه حمزه، عموی پیامبر، به هند جگرخوار معروف شد. معاویه یکی از طلقاء بود و بر اساس منابع تاریخی، همراه خانوادهاش در فتح مکه اسلام آورد. برخی معتقدند که او قبل از این تاریخ مسلمان شده بود، اما آن را از خانوادهاش پنهان میکرد.
تولد معاویه بن ابیسفیان
ابوعبدالرحمان معاویة بن ابی سفیان صخر بن حرب بن امیة بن عبدشمس بن عبدمناف بن قصی قریشی اموی، در سال پنجم پیش از بعثت متولد شد. در برخی نقلها هفت و سیزده سال قبل از بعثت تولد او ذکر شده است.
نام مادر معاویه بن ابیسفیان
مادرش هند دختر عتبة بن ربیعة بن عبدشمس بن عبدمناف است.
معاویه برادر همسر پیامبر، ام حبیبه، بود و از او و دیگر خلفا احادیثی نقل کرده است. او در جنگ یمامه شرکت کرده و در فتح شهرهای ساحلی صیدا، عرقه، جبیل، بیروت، عکا و صور حضور داشت.
بیشتر بخوانید: سیدیمانی یار امام زمان کیست؟
معاویه به سرعت اعتماد عمر بن خطاب را جلب کرد و به استانداری اردن منصوب شد. پس از مرگ برادرش یزید در طاعون عَمواس، عمر همه قلمرو شام را به او سپرد. پس از کشته شدن عثمان، معاویه از بیعت با امام علی(ع) سر باز زد و به بهانه خونخواهی عثمان، با امام به نزاع پرداخت. پس از شهادت امام علی(ع)، صلحی میان او و امام حسن(ع) برقرار شد و معاویه تا پایان عمرش خلیفه مسلمین باقی ماند.
مرگ معاویه
معاویه در ۱۵ رجب ۶۰ ق درگذشت. در زمان مرگش، یزید در دمشق حضور نداشت. او ضحاک بن قیس و مسلم بن عتبه را فراخواند و وصیت خود را به آنان سپرد. او نگران رهبران مخالف چون امام حسین(ع) و عبدالله بن زبیر بود و توصیههای جداگانهای برای هر یک از آنها داشت. پس از مرگ، او را در شام دفن کردند، اما پس از تسلط عباسیان، قبر او را نبش کردند و تنها خاکستر در آن یافتند.
معاویه بن ابیسفیان در زمان امام علی(ع)
امام علی(ع) در آغاز خلافت به نماینده معاویه گفت: «به معاویه بگو که من از امیری او بر شام خشنود نیستم و مردم نیز هرگز به خلافت او رضایت نخواهند داد.» معاویه پیش از وقوع جنگ جمل به زبیر نامه نوشت و از بیعت مردم شام با او خبر داد و افزود که اگر عراق را تصاحب کند، در شام مشکلی نخواهد داشت. زبیر از این نامه خرسند و دلگرم شد. معاویه در نظر داشت که برخی از شخصیتهای سیاسی قریش، بهویژه آنان که در شورا حضور داشتند، را به خود جذب کند تا از آنها در راستای اهداف سیاسیاش بهرهبرداری کند. امام علی(ع) به این نکته اشاره کرده بود که قریشیانی که در شام هستند، هیچیک در شورا پذیرفته نشده و خلافت برای آنان روا نیست. معاویه نیز در نامهای به امام علی مسأله شورا را مطرح کرد.
امام علی(ع) خواست تا عبدالله بن عباس را به حکومت شام بفرستد و به معاویه نامه نوشت. در پاسخ، معاویه تنها یک نامه سفید برای امام فرستاد و نمایندهاش گفت که از جانب مردمی آمده که معتقدند تو عثمان را کشتهای و جز به کشتن تو رضایت نمیدهند. معاویه با استفاده از جنگ جمل و استناد به مقابله طلحه، زبیر و عایشه، دخالت امام علی(ع) در قتل عثمان را بیشتر تبلیغ میکرد. پس از جنگ جمل، امام در کوفه مستقر شد، زیرا انتظار درگیری با سپاه شام میرفت و این کار تنها از عراق برمیآمد. به جز شام، دیگر بلاد با امام بیعت کرده بودند. امام در نامههایی کوشید تا معاویه را به اطاعت قانع کند، اما معاویه به این دلیل که گماشته عمر است، از اطاعت سر باز میزد.
معاویه از امام خواست تا شام و مصر را به او واگذارد و پس از او بیعت کسی را بر عهدهاش نگذارد. امام در پاسخ گفت: «خدا مرا نبیند آن روز که گمراهان را یاور خود قرار داده باشم.»
معاویه در سخنانی در شام گفت: «چرا علی در خلافت برتر از من است؟ اگر حجاز با او بیعت کرده، شام نیز با من بیعت کرده است. حجاز و شام برابرند.» او این سخنان را در نامهای به امام نوشت و افزود: «تا زمانی که مردم حجاز به حق توجه میکردند، حاکم بر شام بودند. اما اکنون که حق را ترک کردهاند، این حق از آن شامیان شده است.» امام در پاسخ نوشت: «در مورد سخن تو که گفتی "اینک اهل شام حاکم بر اهل حجازند"، مردی از قریشیان را نشان بده که در شورا پذیرفته شده باشد یا خلافت بر او روا باشد. اگر چنین ادعایی کنی، مهاجران و انصار تکذیبت خواهند کرد. بیعت با من همگانی و فراگیر بود و نظر خلافی در آن راه ندارد و تجدید گزینشی در کار نیست.»
جنگ صفین
پس از ناکامی امام علی(ع) در نامهنگاریها و تلاش برای برکناری معاویه و اقناع او، امام مصمم به جهاد شد. او بزرگان اصحابش از مهاجر و انصار را فراخواند و سپس در خطبهای مردم را به جهاد دعوت کرد. جنگ در صفر سال ۳۷ هجری در منطقهای به نام صفین آغاز شد. در میانه جنگ، هنگامی که سپاه معاویه در حال شکست بود، قرآن را بر نیزه کردند و به این ترتیب، برخی از سپاهیان امام علی(ع) از ادامه جنگ کنارهگیری کردند. در نهایت، داورانی برای حکمیت میان دو طرف تعیین شدند و جنگ بدون نتیجه مشخصی پایان یافت.
تشکیل خلافت اموی توسط معاویه بن ابیسفیان
پس از شهادت امام علی(ع)، مردم شام در بیت المقدس با معاویه به عنوان خلیفه بیعت کردند و او را امیرالمؤمنین نامیدند. معاویه سپس به سمت عراق رفت. امام حسن(ع) با سپاه دوازده هزار نفری، شامل عبدالله بن عباس، به سمت مدائن حرکت کرد. هنگامی که به ساباط رسید، تردیدهایی در وفاداری اصحابش به وجود آمد، بهویژه پس از تلاشهای معاویه برای رشوه دادن به فرمانده سپاه و دلجویی از عبیدالله بن عباس. در این شرایط، امام حسن(ع) از جنگ کنارهگیری کرد و در گفتوگوهایی که با معاویه داشت، حکومت را به او واگذار کرد. امام صلح با معاویه را مشروط بر این قرار داد که امامت مسلمانان پس از معاویه با او باشد. پس از این صلح، معاویه وارد کوفه شد و امام حسن و امام حسین با او بیعت کردند. به خاطر این اجتماع، آن سال به «عام الجماعة» معروف شد؛ زیرا امت، به جز خوارج، با یک خلیفه بیعت کردند. جاحظ با اشاره به این امر گفت که معاویه در آن سال بر ملک مستولی شد و بر دیگر اعضای شورا و جماعت مهاجر و انصار به استبداد گرایید. او آن سال را عام الجماعه نامید، در حالی که در واقع «عام فرقه و قهر و جبر و غلبه» بود، سالی که در آن امامت به ملوکیت تبدیل شد.
حکومت معاویه نخستین تجربهای بود که در میان اختلافات دینی-سیاسی و قبیلهای، به وسیله زور و حیلههای سیاسی، قدرت را به دست آورد. او تصریح کرد که خلافت را نه با محبت و دوستی، بلکه با شمشیر به دست آورده است. بدین ترتیب، حکومت اموی به وجود آمد و معاویه خلیفه امت اسلامی شد. این سلسله ۹۱ سال (۴۱–۱۳۲ ق) دوام یافت و در این مدت ۱۴ نفر خلیفه شدند که نخستین آنها معاویه بن ابیسفیان و آخرینشان مروان بن محمد بود.
تلاشهای پیش از خلافت
معاویه در ابتدا اعلام کرده بود که مخالفت او با امام علی(ع) به خاطر خلافت نیست. او پیش از جنگ جمل به زبیر نوشت که از مردم شام برای او بیعت گرفته و اگر عراق را تصاحب کند، در شام مشکلی نخواهد داشت. زبیر از این نامه خرسند شد. معاویه نظریه «شورای بین مسلمانان» را برای انتخاب خلیفه جدید مطرح کرد و بر آن بود که برخی از شخصیتهای قریش را به خود جذب کند. او در نامهای به امام علی نیز این موضوع را مطرح کرد.
گزارشهای دیگر نشان میدهند که او در ابتدا به عنوان «امیر» با مردم شام بیعت کرد، نه به عنوان «امیر المؤمنین»، اما پس از شهادت علی ادعای خلافت کرد و مردم به نام «امیر المؤمنین» با او بیعت کردند. معاویه به حاکم حمص نوشت که بر اساس بیعت مردم شام، مردم باید با او بیعت کنند. اشراف حمص ابتدا راضی به بیعت با معاویه به عنوان امیر نشدند و گفتند که بدون خلیفه به خونخواهی عثمان نخواهند رفت. بدین ترتیب، مردم حمص نخستین کسانی بودند که به عنوان «خلیفه» با معاویه بیعت کردند و پس از آن، مردم شام نیز با او بیعت کردند.
بهرهگیری از اصول دینی برای تثبیت خلافت
معاویه برای تثبیت خلافت خود، از اصول دینی بهره میبرد. او به قدرت رسیدن خود را از سوی خداوند میدانست و میگفت که این خلافت امر خداوند است. او در برابر مخالفت عایشه با ولایتعهدی یزید، اظهار داشت که این کار قضای الهی است و در قضاهای الهی کسی را اختیاری نیست. گفته میشود که او عایشه را به قتل رساند. همچنین، زیاد بن ابیه، حاکم معاویه در بصره و کوفه، در خطبهای گفت: «ما سیاستمدار و مدافع شما هستیم و شما را با سلطنتی که خداوند به ما داده، سیاست میکنیم.» یزید نیز در اولین خطبهاش گفت: «پدرش بندهای از بندگان خدا بود، خداوند او را اکرام کرده و خلافت را به او بخشیده است.»
معاویه از به کار بردن کلمه «مُلک» درباره خود خشنود بود و میگفت: «من اولین ملوک هستم.» او نظام شاهی را صرفاً یک نظام سیاسی میدانست و توضیح میداد که این امر ارتباطی به دینداری مردم ندارد. از او نقل شده که میگفت: «به خدا سوگند! جنگ من برای برپایی نماز، روزه و حج نبود. اینها کار شما بود؛ من با شما جنگیدم تا بر شما امارت یابم و خداوند آن را به من داد، در حالی که شما از آن ناخشنود بودید.»
سیاست معاویه در قبال مردم شام، نمیتوانست برای شیعیان عراق کارساز باشد. از این رو راه قتل و شکنجه را برگزید. اصطلاحی که برای شیعه علی در روزگار امویان شایع کرده بودند، «ترابیه» بود. کشتار شیعیان توسط امویان از زمان حکومت امام علی آغاز شد. معاویه، بسر بن ارطاة، سفیان بن عوف غامدی و ضحاک بن قیس را به بلاد عراق و حجاز فرستاد و از آنان خواسته بودند، هر جا شیعه یافتند، بکشند.


بسیار سیاست مدار و باهوش بودند و در زمان صدارت او اسلام در حد اعلای اقتدار و کشورگشایی بود .
کینه شیعیان نسبت به او بحث جدایی ست که ریشه در تعصب دارد نه منطق سیاست و قدرت .
با جانشینی یزید بجای پدرش، امام حسین نگران موروثی شدن خلافت شد و در اینصورت دست ال علی برای همیشه از قدرت بریده میشد لدا بیعت نکرد و دلیل ناتمام گذاشتن حج، استفاده از فرصتی بود که همه سرگرم مراسم بودند. بدگویی مخالفان رسم شیعه است و انچه در مذمت یزید میگویند واقعیت ندارد. حسین نمیتوانست وارو کوفه شود و در کربلا خیمه زد تا نیروهای کوفی به وی بپیوندند. علی و فرزندانش بواسطه تندروی مقبولیت مردمی نداشتند. جنگ حیین دقیقا برای تصرف قدرت بود و اگر موفق میشد خلافت را بدست گیرد، مطمئن باشد اوضاعی بدتر از پدرش ایجاد میکرد. حسین معرور بور و زیر بار ذلت اسارت نمیرفت (هیهات مناالذله) و تا مرز شهادت جنگید. شب عاشورا، همراه را از قصدش مطلع کرد و اجازه داد هرکس میخواهد وی را تنها گذارد و از جمله شهربانو همسرش وی را ترک و به ایران امد. داستان قیام امام حسین سراسر تحریف و مظلوم نمایی است و درحالی برای سر بریده اش سینه چاک میدهند که رسم رایج بوده و حسین هم سرهای زیادی از ایرانی و عرب بریده، و امروزه الگوی فکری تروریستهای شهادت طلب نااگاه شده.