تاریخ انتشار: ۰۱:۵۹ - ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۴
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد؛

صدای بی‌صدایان؛ سزار چاوز که بود؟

در این مطلب به زندگی و مبارزات یکی از تاثیرگذارترین چهره‌های عدالت‌طلب سده بیستم می‌پردازیم؛ مردی که با دستانی پینه‌بسته و اراده‌ای آهنین، صدای کارگران خاموش را به گوش جهان رساند. او سزار چاوز نام داشت، و با تکیه بر روش‌های مسالمت‌آمیز و اعتراض مدنی، به یکی از مبارزان سیاسی مهم در تاریخ تبدیل شد.

صدای بی‌صدایان؛ سزار چاوز که بود؟

رویداد۲۴: سِزار چاوز، فرزند خانواده‌ای مکزیکی-آمریکایی و کارگر مزرعه‌ای که دوران کودکی‌اش در میان ردیف‌های بی‌انتهاى پنبه و انگور گذشت، به رهبری تاثیرگذار تبدیل شد. او با اعتصاب غذا، راهپیمایی‌های طولانی و تحریم محصولات کشاورزی نشان داد که صدای کارگران خاموش را می‌توان به صدر اخبار برد؛ بی‌آن‌که خشونتی در کار باشد.

تولد در دل بحران و کوچ اجباری

سِزار اِسترادا چاوز در ۳۱ مارس ۱۹۲۷ در یک کلبه گِلی کوچک در یاما، آریزونا، به دنیا آمد؛ درست در دورانی که رکود بزرگ آمریکا، نابرابری اقتصادی را به اوج رسانده بود. خانوادهٔ او، نسل در نسل، کشاورز بودند و زمینِ کوچک آبا واجدادی‌شان تنها منبع گذران زندگی. بحران دهه ۱۹۳۰، اما خانه و زمین را از آنان گرفت و خانواده ناچار شد راه مهاجرت داخلی به کالیفرنیا را پیش گیرد؛ مسیری که میلیون‌ها کارگر مزرعه‌ای مکزیکی و فقیر آمریکایی طی کردند تا شاید در مزارع پهناور غرب، لقمه‌ای نان بیابند. این کوچ اجباری نخستین جرقه‌ی بیداری طبقاتی چاوز بود: کار کودکی میان شیار‌های شلغم و خیار، حضور در ده‌ها مدرسهٔ موقتی، و چشیدن طعم تبعیض نژادی در کلاس درس.

چاوز در ۱۷ سالگی به نیروی دریایی آمریکا پیوست؛ دوره‌ای کوتاه که بیشتر برای گریختن از فقر بود تا میهن‌پرستی. او پس از پایان خدمت، بار دیگر به مزارع سن‌خواکین بازگشت و با واقعیتی روبه‌رو شد که از کودکی می‌شناخت: دستمزد‌های ناچیز، خانه‌های کارگری ناامن، نبود بهداشت و استثمار کودکان. همین تجربه‌ی دوباره، او را به سمت فعالیت سازمانی سوق داد.

آموختن سیاست

نخستین معلم سیاسی چاوز، فردی بود به نام فِرِد راس؛ سازمان‌دهنده‌ای بی‌ادعا که برای Community Service Organization کار می‌کرد. راس به او آموخت که «سیاست» نه بازی نخبگان که ابزار تغییر زندگی روزمرهٔ فرودستان است. چاوز طی ده سال، از مسئول ثبت رای اقلیت‌ها به مدیریت ملی این سازمان رسید، صد‌ها مکزیکی-آمریکایی را برای نخستین بار پای صندوق آورد و با نیرو‌های تبعیض‌گذار درافتاد. اما هرچه پیش می‌رفت، بیشتر درمی‌یافت که دردِ اصلی در مزارع است نه شهرها؛ جایی که کارگران فصلی حتی امکان رای دادن ندارند.

سال ۱۹۶۲، چاوز و دوستِ هم‌رزمش دولورس اوئِرتا «انجمن ملی کارگران مزرعه» را پایه گذاشتند؛ اتحادیه‌ای که بعد‌ها با پیوستن کارگران فلیپینی، به «اتحادیه‌ی کارگران مزرعه‌ی متحد» بدل شد. نماد این اتحادیه، عقاب سیاه آزتکی، به زودی به نشانه‌ای غرورآفرین برای کشاورزان مهاجر تبدیل گشت؛ نمادی از مقاومت و هویت فرهنگی.

اعتصاب انگور؛ آغاز طوفان

در سپتامبر ۱۹۶۵، هزاران کارگر فلیپینیِ مزارع انگور دلانو (کالیفرنیا) به رهبری لَری ایتیلیونگ دست به اعتصاب زدند. چاوز که تازه اتحادیه‌اش را تأسیس کرده بود، در دوراهی‌ای تاریخی قرار گرفت: پیوستن به اعتصابی ناپخته یا تماشای شکستی دیگر. او انتخابش را کرد و به‌رغم خزانهٔ خالی، با کارگران فلیپینی متحد شد؛ اتحاد کم‌سابقه‌ای که قدرت اعتصاب را دوچندان کرد. راهپیمایی ۳۰۰ مایلی «دلانو تا ساکرامنتو» در بهار ۱۹۶۶—با تابوت چوبی در پیشاپیش صف—توجه رسانه‌های ملی را جلب کرد و زخم‌های پنهان کارگری را به رخ کشور کشید.

چاوز خوب می‌دانست که زور دست خالی کارگران به صاحبان میلیونر مزارع نمی‌رسد. راهبرد او ساده، اما درخشان بود: تحریم انگور. با بسیج کلیساها، دانشجویان و اتحادیه‌های شهری، مردم را تشویق کرد از خرید انگور بی‌نشان خودداری کنند. در عرض دو سال، فروش انگور کالیفرنیا در برخی ایالات تا ۳۰ درصد افت کرد؛ فشار اقتصادی‌ای که راه را برای نخستین قرارداد‌های دسته‌جمعی در ۱۹۷۰ گشود.

اعتصاب خاموش؛ سلاحی اخلاقی

چاوز همچون برخی از بزرگ‌ترین رهبران عدالت‌خواه قرن بیستم، عمیقاً به قدرت اخلاقی «خشونت‌پرهیزی» باور داشت. الهام‌گرفته از آموزه‌های مهاتما گاندی در هند و مارتین لوتر کینگ در آمریکا، او مسیر مقاومت را نه از دل هیاهو و تقابل فیزیکی، بلکه از راه سکوت، استقامت و فداکاری شخصی برگزید. از جمله بارزترین نمود‌های این باور، سه دوره اعتصاب غذای سخت و طولانی بود که چاوز در سه مقطع حساس از زندگی سیاسی‌اش تجربه کرد.

نخستین اعتصاب غذا در سال ۱۹۶۸ رخ داد؛ دوره‌ای که خشونت، چون سایه‌ای شوم، در میان صفوف کارگران معترض کم‌درآمد رخنه کرده بود. چاوز که از فروپاشی انسجام جنبش به‌دلیل واکنش‌های خشن بیم داشت، تصمیم گرفت بدن خود را به میدان اعتراض تبدیل کند. او بی‌هیاهو، بی‌دست‌نوشته و بی‌سلاح، روزه‌ای ۲۵ روزه را آغاز کرد که نه‌تنها هم‌رزمانش، بلکه رسانه‌های ملی را نیز تحت تأثیر قرار داد. صحنه‌ای که رابرت کندی—سناتور و کاندیدای ریاست‌جمهوری—در دیر دلانو کنارش نشست، لحظه‌ای ماندگار در تاریخ جنبش‌های مدنی آمریکا شد؛ تصویر چاوز، لاغر و ضعیف، اما با نگاهی مصمم، نماد تازه‌ای از اخلاق در سیاست بود.


بیشتر بخوانید: نگاهی به زندگی عبدالقادر الجزایری؛ رهبر کاریزماتیک الجزایر


سال ۱۹۷۲، وقتی قوانین جدید ایالتی تلاش کردند مانع از فعالیت آزاد اتحادیه‌ها شوند، چاوز بار دیگر اعتصاب غذا را به‌عنوان زبان اعتراض برگزید. این بار ۲۴ روز سکوت و گرسنگی را تاب آورد تا پیام روشنی به قانون‌گذاران برساند: هیچ قانون ظالمانه‌ای نمی‌تواند حق تشکل کارگری را از دل زمین‌های پرزحمت بزداید.

آخرین و طولانی‌ترین اعتصاب او در سال ۱۹۸۸ رخ داد؛ زمانی که خطر سموم دفع آفات و آثار مرگبار آن بر بدن کارگران و کودکانشان به دغدغه‌ای ملی بدل شده بود. چاوز با اعتصابی ۳۶ روزه، نه‌فقط به نهاد‌های دولتی که به کل جامعهٔ مصرف‌کننده هشدار داد: آن‌چه در سبد غذایی قرار می‌گیرد، ممکن است بر شانه‌های سمی و رنج‌کشیده‌ای بنا شده باشد. این اعتصاب که بار دیگر توجه افکار عمومی را جلب کرد، او را به چهره‌ای اخلاقی و نه‌فقط صنفی بدل ساخت؛ رهبری که درد را می‌چشید تا آن را قابل رؤیت کند.

فراز و فرود چاوز در دهه ۱۹۸۰

سال‌های پایانی جنبش، هم‌زمان شد با ورود ماشین‌آلات پیشرفته، مهاجرت انبوه تازه از آمریکای مرکزی و رشد شرکت‌های چندملیتی غذای آماده. این عوامل، توان چانه‌زنی UFW را کاهش داد. از سوی دیگر، منتقدان چاوز—حتی درون اتحادیه—مدیریت متمرکز و گاه کاریزماتیک او را زیر سؤال بردند. بااین‌حال، دستاورد‌های ملموس او تا همین امروز هم بر دستمزد، مسکن و بهداشت صد‌ها هزار کارگر اثر گذاشته است.

چاوز در ۲۳ آوریل ۱۹۹۳، در حالی‌که برای یک دادگاهِ حقوقی به آریزونا رفته بود، به‌طور ناگهانی درگذشت. مراسم تشییع او با حدود ۵۰ هزار نفر در کالیفرنیا یکی از بزرگ‌ترین تشییع‌های غیرنظامی تاریخ ایالت شد. سال ۲۰۱۲، باراک اوباما نشان افتخار ریاست‌جمهوری را به او اعطا کرد؛ ۲۰۲۱ روز تولدش به نام «روز سزار چاوز» در تقویم فدرال گنجانده شد. در فرهنگ عامه، خیابان‌ها، مدارس و پارک‌های بی‌شماری به نام اوست و هر بار که کارگری یک قرارداد دسته‌جمعی امضا می‌کند، ردّ پای چاوز در آن پیداست.

دستاورد‌ها و محدودیت‌های مبارزه‌ی چاوز

جنبش سزار چاوز، اگرچه در ظاهر مبارزه‌ای صنفی در دل مزارع بود، اما در باطن، نظام حقوقی، فرهنگی و اجتماعی ایالات متحده را به چالش کشید. یکی از مهم‌ترین دستاورد‌های این جنبش، تصویب «قانون روابط کار کشاورزی» (ALRA) در کالیفرنیا بود؛ قانونی که برای نخستین بار در تاریخ آمریکا، حق چانه‌زنی دسته‌جمعی را برای کارگران مزرعه به رسمیت شناخت. این اتفاق، پیامی مهم به قانون‌گذاران ایالتی و فدرال داد: اگر صدای فرودستان شنیده شود، حتی در دموکراسی‌های نابرابر نیز می‌توان قانون را به نفع عدالت اصلاح کرد. امروز، هنوز هم بسیاری از ایالت‌ها در تلاش‌اند تا مدلی مشابه کالیفرنیا را اجرا کنند.

اما تأثیر چاوز تنها در عرصه قانون باقی نماند. جنبش او بُعدی عمیقاً فرهنگی داشت. تا پیش از آن، هویت «مکزیکی-آمریکایی» در رسانه‌ها و جامعه اغلب با حاشیه‌نشینی، خشونت یا فقر تداعی می‌شد. چاوز با شعار معروف «¡Sí Se Puede!» _ «ما می‌توانیم» _روایتی تازه از این هویت ساخت: هویتی ریشه‌دار، مقاوم و قابل افتخار. او غرور قومی را به جنبش طبقاتی پیوند زد و باعث شد هزاران خانوادهٔ مهاجر، برای نخستین بار، به توانایی تغییر باور کنند.

از منظر سازمان‌دهی نیز، شیوه کار چاوز قابل توجه است. استفاده از کلیساها، گروه‌های محلی، شبکه‌های مذهبی و حتی مدارس مذهبی، مبارزه را از حوزه سیاسی به بدنه جامعه کشاند. این روش که از دل فرهنگ بومی برخاسته بود، اعتماد روستاییان و زنان خانه‌دار را جلب کرد و بسیاری از آنان را وارد جنبش کرد. مدل سازمان‌دهی او بعد‌ها در نقاط مختلف جهان، از آمریکای لاتین گرفته تا جنبش‌های اجتماعی خاورمیانه، مورد اقتباس قرار گرفت.

با این‌حال، همه چیز همواره در مسیر صعود نبود. ورود فناوری، جهانی‌شدن اقتصاد، و پیمان‌هایی، چون «نفتا» باعث شد دستمزد‌ها در جنوب مرز پایین‌تر برود و شرکت‌های آمریکایی به‌راحتی نیروی کار ارزان‌تری جذب کنند. این روند، قدرت چانه‌زنی اتحادیه‌های محلی_از جمله UFW_ را تضعیف کرد. به‌عبارتی، ساختار اقتصادی جدید، بسیاری از موفقیت‌های جنبش چاوز را در معرض تردید قرار داد.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: چهره ها
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظرات شما