آیتالله بهجت؛ مهمترین چهره عرفان شیعی

رویداد۲۴ | آیتالله محمدتقی بهجت فومنی، از مراجع تأثیرگذار و چهرهای برجسته در عرفان شیعی، در روز جمعه دوم شهریور ۱۲۹۵ خورشیدی برابر با ۲۵ شوال ۱۳۳۴ قمری، در شهر فومن واقع در استان گیلان، در خانوادهای مذهبی زاده شد. پدرش، کربلایی محمود، از دیندارانی بود که دلبستگیاش به واقعه عاشورا را در قالب سرودن مراثی و اشعار سوگوارانه برای امام حسین (ع) ابراز میکرد. این گرایش خانوادگی به سنتهای دینی، از همان سالهای کودکی، زمینهساز شکلگیری گرایشهای مذهبی در زندگی محمدتقی شد.
او نزدیک به یک سده زیست و طی این دوران، حضوری آرام و درعینحال مؤثر در حوزههای علمی و فضای معنوی شیعه داشت. سرانجام، در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۸ خورشیدی، در شهر قم درگذشت. آیین نماز بر پیکر او به امامت آیتالله عبدالله جوادی آملی برگزار شد و پیکرش در حرم حضرت معصومه به خاک سپرده شد؛ مکانی که همواره محل رجوع شاگردان و علاقهمندانش بوده است.
سلوک و زندگی آیتالله محمدتقی بهجت فومنی
آیتالله محمدتقی بهجت فومنی، از چهرههای پرآوازه در میان مراجع تقلید شیعه و شخصیتی برجسته در حوزه عرفان شیعی، در دوم شهریور ۱۲۹۵ خورشیدی، برابر با ۲۵ شوال ۱۳۳۴ قمری، در شهر فومن از توابع استان گیلان زاده شد؛ شهری کوچک، اما ریشهدار در سنتهای مذهبی شمال ایران. او در خانوادهای دینمحور پرورش یافت؛ پدرش، کربلایی محمود، مردی دیندار و عمیقاً دلبسته به اهل بیت (ع) بود که سوگسرایی برای امام حسین (ع) را شیوهای برای ابراز ارادت و پیوند روحی با واقعه کربلا میدانست.
محمدتقی بهجت بخش مهمی از عمر خود را در مسیر دانش دینی و سلوک عرفانی سپری کرد و تا واپسین سالهای زندگی، حضوری مؤثر در فضای علمی و معنوی حوزه علمیه قم داشت. پس از ۹۳ سال زندگی، در روز ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۸ خورشیدی، در همان شهری که سالها در آن زیست و به تربیت شاگردان پرداخت، چشم از جهان فروبست. پیکرش، پس از برگزاری نماز میت به امامت آیتالله عبدالله جوادی آملی، در صحن حرم حضرت معصومه به خاک سپرده شد؛ مکانی که در سالهای حیاتش بارها محل رفتوآمد اهل علم و مشتاقان دیدارش بود
دوران کودکی و آغاز تحصیل
یکی از نخستین رویدادهای تلخ و اثرگذار در زندگی آیتالله بهجت، از دست دادن مادرش در سن شانزدهماهگی بود. این فقدان زودهنگام، که به نوعی آشنایی او را با رنج و دردهای زندگی تسریع کرد، بر روح حساس او سایهای سنگین انداخت. تحصیلات دینی خود را در مکتبخانهای در فومن آغاز کرد و نزد استاد خود، ملاحسین کوکبی، مقدمات علوم دینی را فراگرفت. در کنار دروس دینی، با ادبیات فارسی نیز ارتباط عمیقی برقرار کرد و آثار کلاسیک، چون «بوستان» و «گلستان» سعدی و همچنین «کلیله و دمنه» را مطالعه و درک کرد.

هجرت به کربلا و نجف
در حدود سیزدهسالگی، پدر آیتالله بهجت تصمیم گرفت او را به عتبات عالیات فرستاده تا تحصیلات دینیاش را ادامه دهد. نخستین تلاش در این مسیر با شکست روبهرو شد، چرا که نه تنها همراهی خانواده ممکن نشد، بلکه مدارک لازم برای سفر نیز فراهم نیامد. با این حال، در سال ۱۳۰۸ خورشیدی، سرانجام توانست به کربلا سفر کند و در خانه عموی خود ساکن شود. مدت زمان زیادی نگذشت که تحصیل دروس دینی را آغاز کرد و در دومین سال اقامتش، همزمان با حضور پدر در مجلس درس جعفر حائری فومنی، به درجه معمم شدن رسید.
چهار سال بعد، به نجف مهاجرت کرد؛ شهری که در آن دوران، به عنوان کانون بیبدیل علم و عرفان شیعه شناخته میشد. در این حوزه علمی معتبر، دروس عالی حوزوی را زیر نظر استادانی برجسته همچون سید محمدهادی میلانی، ابوالقاسم خویی و مرتضی طالقانی به پایان رساند. پس از آن، در درسهای خارج فقه و اصول بزرگان دیگری، چون آقا ضیاءالدین عراقی، میرزای نائینی و محمدکاظم شیرازی شرکت کرد. با این حال، بیگمان مهمترین مرحله در مسیر سلوک علمی و عرفانی او، دوران شاگردی محمدحسین غروی اصفهانی و ورود به حلقه درسی و تربیتی عرفانی سید علی قاضی طباطبایی بود.
بیشتر بخوانید: بازخوانی اندیشه موسسان حوزه علمیه قم | آیت الله جوادی آملی؛ از اعتراض به تبعید امام خمینی تا مواضع اخیر
سلوک عرفانی آیت الله بهجت
در حدود ۲۸ سالگی، آیتالله بهجت به مرتبه اجتهاد دست یافت. گرایش وی به فلسفه، حکمت و معارف عقلانی، او را به حضور سید حسین بادکوبهای کشاند؛ جایی که در آن، متون گرانبهایی، چون «اشارات» و «تنبیهات» ابنسینا و «اسفار» ملاصدرا را مطالعه و عمیقاً درک کرد. همزمان با این مسیر علمی، در عرصه نگارش متون دینی نیز فعال بود و در کنار شیخ عباس قمی، در تدوین کتاب «سفینةالبحار» مشارکت داشت.
ابعاد عرفانی شخصیت آیتالله بهجت، یکی از وجوه برجسته و گاهی نهچندان آشکار او بود. ارتباط ژرف او با استادش، سید علی قاضی طباطبایی، راه را برای ورود به سلوک عرفانی جدی و عملی گشود؛ سلوکی که تا سالهای پایانی زندگی، وفاداری به آن را به عنوان جریانی معنوی از درون خود حفظ کرد. قاضی طباطبایی، او را با عنوان «فاضل گیلانی» مینامید؛ لقبی که نه تنها تجلی ارادت استاد به شاگرد بود، بلکه نمایانگر جایگاه علمی و معنوی برجسته او نیز به شمار میرفت.

شیوه زیست و خصایل فردی
زندگی آیتالله بهجت نمادی روشن از زهد، تقوا، سکوت و دوری از جلب توجه و شهرت بود. همواره از حضور در محافل پرزرقوبرق اجتناب میکرد و در عوض، با آرامش و بیهیاهو، تمامی انرژی خود را صرف تدریس، عبادت و تربیت شاگردان مینمود. علیرغم افزایش چشمگیر تعداد مقلدانش در سالهای آخر عمر، هیچگاه از این موقعیت بهعنوان ابزاری برای تبلیغات استفاده نکرد و با فروتنی، در مسیر مسئولیتهای خود باقی ماند.
شاگردان و نفوذ معنوی
حلقه شاگردان آیتالله بهجت، شامل گروهی از فضلای برجسته و شناختهشده در حوزههای علمیه قم و نجف بود. بسیاری از این شاگردان، در خاطرات و مصاحبههای خود، به تأثیر ژرف معنوی و تربیتی ایشان بر مسیر زندگیشان اشاره کردهاند. نفوذ آیتالله بهجت تنها به فضای کلاس درس محدود نمیشد؛ بلکه تأثیر او در دل و جان شاگردان نیز ریشه دوانده بود. آداب، سلوک، و رفتار روزمرهاش بهعنوان نوعی تعلیم عملی و الگوی رفتاری مورد توجه قرار داشت.
پایان زندگی
آیتالله محمدتقی بهجت در اردیبهشتماه ۱۳۸۸، پس از تحمل دورهای بیماری، در شهر قم چشم از جهان فروبست. مراسم تشییع ایشان با حضور گسترده مردم و عالمان دین، نشانگر احترام و ارادت بیپایان به شخصیت ایشان بود. پیکر او در حرم حضرت معصومه، در کنار آرامگاه بسیاری از علمای بزرگ شیعه به خاک سپرده شد. بدون شک، جایگاه آیتالله بهجت در تاریخ تشیع به دلیل مرجعیت فقهی و همچنین طهارت نفس و سلوک عرفانیاش، برای همیشه در خاطرهها ماندگار خواهد بود.


