نوسان گیری چیست؟ مراحل و الزامات استراتژی معاملاتی نوسان گیری
رویداد ۲۴| بر اساس همین منطق ابتدایی، استراتژیهای معاملاتی متعددی پدید آمدهاند که یکی از آنها نوسان گیری یا Swing Trading است. روشی مناسب برای داراییهای نوسانی که بهخصوص در بازار بورس ایران میتواند کارآمد باشد. در این مقاله، به تعریف نوسان گیری، ابزارها نکات مهم برای موفقیت در اجرای آن میپردازیم.
استراتژي نوسان گیری چیست؟
نوسان گیری، یک استراتژی معاملاتی در بازارهای مالی؛ شامل خرید و فروش داراییها در بازههای زمانی کوتاهمدت و میانمدت است. این بازه زمانی از چند ساعت تا چند هفته را در بر میگیرد. طی آن نیز تریدر تلاش میکند از نوسانات هرچند کوچک قیمت، سودهای هرچند اندکی کسب کند که روی هم رفته، عدد قابل توجهی خواهند شد.سرعت و دقت در پیشبینی روند قیمتها معیارهای اصلی موفقیت در نوسان گیری هستند. این روش، بسته به بازه زمانی موقعیتهای معاملاتی، خود به انواع روزانه، ساعتی و هفتگی تقسیم میشود. در این بین، استراتژی روزانه، محبوبیت بیشتری در بازار بورس دارد.
ابزارها و مفاهیم پایه ای استراتژی نوسان گیری
ابزارهای معاملاتی در بازارهای مالی معمولا بین همه استراتژیها یکسان هستند، بااینحال هر یک از استراتژیها تمرکز بیشتری بر تعدادی از این ابزارها دارند. در این بخش، مهمترین ابزارها و مفاهیم پایهای نوسان گیری را معرفی میکنیم.
نمودار قیمت، سطوح مقاومت و حمایت
اصلیترین ابزار شما برای تعیین نقاط قیمتی ورود و خروج موقعیتهای معاملاتی در نوسان گیری، نمودار قیمت است. برای این منظور، هم از نمودار خطی و هم از نمودار شمعی استفاده میشود. نمودار خطی، قیمتهای بسته شدن دارایی در گذشته را به هم متصل میکند؛ اما نمودار شمعی، جزئیات بیشتری مانند قیمت باز شدن و سقف و کف قیمت را در طول هر بازه زمانی نیز نشان میدهد.
کارگزاریها و پلتفرمهای آنلاین، نمودار قیمت داراییها را در اختیار کاربران خود قرار میدهند. بسته به بازه زمانی موردنظرتان باید تنظیمات نمودار را نیز روی ساعتی، روزانه یا هفتگی قرار دهید. پس از آن، لازم است بتوانید با اتصال کفها و سقفهای قیمت، سطوح حمایت و مقاومت را شناسایی کنید. این سطوح به احتمال زیاد، بازه نوسان گیری مناسب در بازه زمانی مورد نظر شما هستند.
تحلیل تکنیکال؛ زیربنای نوسان گیری
در بازارهای مالی دو رویکرد برای پیشبینی قیمتها وجود دارند. اولی؛ تحلیل فاندامنتال، شامل بررسی زیرساختهای ناشر دارایی و مقایسه ارزش ذاتی دارایی با قیمت فعلی آن و دومی؛ تحلیل تکنیکال، شامل بررسی نمودار قیمت و پیشبینی آن بر اساس دادههای ریاضی و آماری تاریخی است.
در این بین، تحلیل تکنیکال، کاربرد بیشتری در نوسان گیری دارد. دلیل این موضوع نیز بازه زمانی کوتاه این استراتژي است که اساسا امکان تاثیرپذیری عمیق قیمت از تحولات فاندامنتال را کاهش میدهد. درعوض از تحلیل فنی یا تکنیکال برای شناسایی ماهیت و قدرت روندها استفاده میشود. این رویکرد، خود شامل مجموعه ابزارهای دیگری تحت عنوان الگوهای پرایس اکشن و اندیکاتورها یا شاخصهاست. هریک از این ابزارها نیز سیگنال خاص خود را دارند که میتوان آنها را بهعنوان علائم راهنمای خرید یا فروش دارایی تعبیر کرد.
مدیریت ریسک در نوسان گیری
اصل مدیریت ریسک در نوسان گیری از اهمیت نسبتا بیشتری در مقایسه با استراتژیهای مبتنی بر بازههای زمانی بلندمدتتر برخوردار است. برای این منظور، دو ابزار به نامهای حد ضرر (Stop Loss) و حد سود (Take Profit) اساسی در اختیار تریدرها قرار دارد.
حد ضرر، ابزاری است که مشخص میکند در صورت حرکت قیمت خلاف موقعیت معاملاتی شما، تا چه اندازه حاضر به ضرر هستید. بنابراین در این صورت، موقعیت شما پیش از آنکه کل سرمایهتان از بین برود، بسته میشود. برعکس، حد سود نیز در نوسان گیری بیانگر نقطهای است که با رسیدن قیمت به آن، سود خود را با صرف نظر از ریسک ادامه روند، برداشت کرده و از موقعیت خارج میشوید.
در استراتژی نوسان گیری، پرهیز از اتخاذ تصمیمات احساسی نیز ضروری است. همچنین لازم است موقعیتهای خود را با فواصل زمانی منظم ترتیب داده و نسبت مشخصی از ریسک به ریوارد را هم در نظر بگیرید. اصل مهم دیگر نیز محاسبه هزینههای اجرای هر موقعیت معاملاتی و کسر آنها از سود احتمالی است. این محاسبه با افزایش تعداد موقعیتها، اهمیت بیشتری مییابد.
حجم معاملات در نوسان گیری
دیگر ابزار شما در استراتژی معاملاتی نوسان گیری، حجم معاملات در بازههای زمانی مشخص و روند کاهش یا افزایش آن است. بهطور معمول، افزایش حجم معاملات به معنی افزایش فشار یا ادامه آن و درنتیجه رشد قیمت است. برعکس، کاهش این شاخص نیز معمولا بهعنوان یک سیگنال نزولی در نظر گرفته میشود. حرکت معکوس روند و حجم معاملات نیز یک اتفاق مهم است که در نوسان گیری باید به آن دقت داشت.
بهعنوان مثال، اگر روند قیمت صعودی؛ اما حجم معاملات رفتهرفته در حال کاهش باشد، احتمال بازگشت قیمت در سطح مقاومت بعدی زیاد خواهد بود. عکس این موضوع نیز در روندهای نزولی با افزایش حجم معاملات، صادق است. البته برای تایید وقوع روندهای معکوس، باید حداقل از دو شاخص یا الگوی پرایس اکشن نیز سیگنال مناسب را دریافت کنید.
مهمترین الگوها و شاخص های تکنیکال در نوسان گیری
در میان دهها شاخص و الگوی پرایس اکشن متداول در تحلیل تکنیکال، برخی از آنها با استراتژی نوسان گیری سازگاری بهتری دارند. بهطور خلاصه، برای نوسان گیری باید ابزارهایی را انتخاب کنید که بهترین پاسخگویی را بازههای زمانی کوتاهمدت و میانمدت دارند. برخی از آنها عبارتند از:
· میانگینهای متوسط ساده و نمایی کوتاهمدت و میانمدت (حداکثر ۵۰ روزه) و تقاطع آنها بهمنظور شناسایی نقاط برگشت
· شاخص قدرت نسبی یا RSI که قدرت روند فعلی و احتمال ادامه آن را نشان میدهد.
· شاخص MACD؛ که احتمال فشار خرید، فشار فروش و تغییرات مومنتوم را نشان میدهد.
· میانگین محدوده واقعی یا ATR که میزان نوسان قیمت را اندازهگیری میکند.
· الگوی پرایس اکشن پین بار؛ شامل یک شمع با سایه بلند و بدنه کوچک که وقوع آن به معنی افزایش بازگشت قیمت است.
· الگوی انگالفینگ؛ شامل یک شمع قیمت به اندازه شمع قبلی که احتمال برگشت قیمت را نشان میدهد.
· الگویهای قیمت کف دوقلو و سقف دوقلو؛ شامل دو قله یا دو کف هماندازه که بهترتیب وقوع روندهای بازگشتی نزولی و صعودی را نشان میدهند.
یافتن دارایی مناسب برای نوسان گیری
اما هر ابزار مالی برای استراتژی نوسان گیری مناسب نیست. اجرای موفق این استراتژی، نیازمند انتخاب ابزاری با ویژگیهای زیر است:
· نوسان متوسط به بالا در بازه زمانی مورد نظر و اطمینان از پوشش هزینههای معامله
· حجم معاملات بالا بهمنظور اطمینان از نقدینگی موقعیتهای معاملاتی و جلوگیری از لغزش قیمت یا اسلیپیج
· حرکت قیمت دارایی در یک روند مشخص (پرهیز از نوسان گیری در روندهای خنثی)
· پاسخ نوسانی مناسب دارایی به اخبار و رویدادهای سیاسی-اقتصادی، انتشار گزارشهای مالی و اخبار مربوط به ناشر
توصیه میشود برای نوسان گیری در بازار بورس ایران، داراییهای با نوسان بالا را از منابع معتبری مانند TSETMC پیدا کنید.
سخن آخر؛ مزایا و معایب نوسان گیری در یک نگاه
امکان کسب سودهای مداوم و مطمئن از نوسانات کوچک، حذف تحلیل فاندامنتال و عدم نیاز به نظارت مداوم بر تغییرات قیمت، برخلاف معاملات روزانه از مهمترین مزایای نوسان گیری بهخصوص در بازههای زمانی بیشتر از یک روز هستند. درعینحال، احتمال دریافت سیگنال خطا از تحلیل تکنیکال، لزوم محاسبه دقیق هزینههای معاملاتی و ریسک بیشتر در مقایسه با استراتژیهای بلندمدت را میتوان مهمترین نقاط ضعف این روش دانست.





