نقد رویداد۲۴ بر تازه ترین محصول حجره پویا فیلم؛
پا تو کفش من نکن؛ مبتذل و کپی سطح پائینی از فیلم فارسیهای قبل از انقلاب
محمد حسین فرحبخش بیش از آنکه یک تهیه کننده یا کارگردان باشد یک کاسب خوب است. وقتی لفظ کاسب را برای فرحبخش به کار میبرم به هیچوجه منظورم وجه منفی این واژه نیست.
رویداد۲۴- مازیار وکیلی: محمد حسین فرحبخش بیش از آنکه یک تهیه کننده یا کارگردان باشد یک کاسب خوب است. وقتی لفظ کاسب را برای فرحبخش به کار میبرم به هیچوجه منظورم وجه منفی این واژه نیست.
فرحبخش شم اقتصادی قوی دارد. مثل یک بازاری قدیمی که در یکی از تیمچههای بازار حجره خود را با روشهای سنتی اما درست میگرداند، پویا فیلم را اداره میکند. یک همکار مطمئن مثل عبدالله علیخانی دارد که حساب دخل و خرج را دارد و فرحبخش هم دنبال کارهای اجرایی است. برای فرحبخش مسئله این است که بگردد و مود و حال و هوای بخشی از تماشاگران مشخص سینمای ایران را پیدا کند و به سرعت تولید یک فیلم را شروع کند تا سریع اکران شود و به سود مشخصی برسد تا دخل و خرج پویا فیلم جور شود و سودی هم ته حساب موسسه بماند تا با آن تولیدات بعدی شکل بگیرد و چرخ پویا فیلم (و شاید سینما) بچرخد.
اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد که اکشن جمشید آریایی مُد بود، فرحبخش چند تایی اکشن تهیه کرد که بسیار پرفروش شد و خصوصاً گیشههای شهرستان را ترکاند به طوری که کار به اکرانهای دوم و سوم کشید و فیلمهای آن زمان فرحبخش و پویا فیلم مدتها در اکران باقی ماند و مردم شهرستانها را از تماشای فیلمهای اکشن سیراب کرد.
بعد از دوم خرداد و موسم فیلمهای تینیجری فرحبخش چندتایی فیلم با این سبک و سیاق تولید کرد و توانست دخل و خرج کند و با شم اقتصادیاش موسسه پویا فیلم را سرپا نگه دارد. بهترین فیلم پویا فیلم هم محصول همین دوره است. آواز قو به عنوان فیلمی سر و شکل دار که میشد درباره کیفیت آن بحث کرد در این دوره ساخته شد. وقتی که دوره اصلاحات به انتها رسید و به اواسط دهه هشتاد رسیدیم فرحبخش شروع کرد کمدی و کمدی/رمانتیک آبکی تولید کردن و با همین فیلمها پویا فیلم را سرپا نگه داشت تا به امروز.
محمدحسین فرحبخش پدیدهای منحصر به فرد در سینمای ایران است. آدم روراستی است و میداند دارد چه میکند. هیچچیز برایش مهم نیست جز رقم نهایی فروش فیلم. منتقدها، مخالفان و مهاجمین برایش پشیزی ارزش ندارند. او کار خودش را میکند. فیلمهای خودش را میسازد و بدون خستگی پیش میرود. منهای آواز قو، هیچکدام از فیلمهای او ارزش هنری ندارند. از این همه فیلم یک ربع فیلم درست و حسابی بیرون نمیآید که بشود دربارهاش حرف زد. اما برای فرحبخش این مسائل اصلاً مهم نیست. او همان بازاری سنتی است که به جای حجره موسسه سینمایی زده و دارد با شم اقتصادی بالای خودش این موسسه را میچرخاند. هرگاه هم که اعتراضها زیاد میشود خودش پا به میدان میگذارد و جواب منتقدین را میدهد. آنها را تحقیر میکند و به صراحت میگوید مردم اصلا نمیدانند منقد خوردنی است یا پوشیدنی. یا وقتی که مسئله ابتذال در سینما مطرح میشود و همه فیلمهای موسسه پویا فیلم را متهم به ابتذال میکنند با قدرت به میدان میآید و با صراحت میگوید در نظام جمهوری اسلامی ایران اصلاً نمیشود فیلم مبتذل ساخت.
فرحبخش خود خودش است، بدون هیچ پردهپوشی و پنهانکاری ریا کارانهای. کیفیت فیلمهایش زیر متوسط که چه عرض کنم زیر خط فقر است. با هر متر و معیاری این تصاویر متحرکی که به اسم فیلم روی پرده میآید اسمش فیلم نیست. اما برای فرحبخش و تماشاگر هدفش این چیزها مهم نیست. تماشاگرانی که برای فرار از گرما و سرما با کلی چیپس و پفک و نوشابه داخل سالن سینما میآیند، انتظار جدایی نادر از سیمین ندارند. آنها با اهل و عیال و خانواده آمدهاند که یک فیلم سهلالوصول ببینند. یک چیز ساده که زیاد برای هضم مفاهیم و پیچیدگیهایش زحمت نکشند. آنها فیلمی را میخواهند که تحلیلی لازم نداشته باشد. چندتایی بازیگر خوش بر و رو و یکی دو تا شوخی برای رضایت آنها کافیست. شوخیها هم هر چه سادهتر بهتر. اصلاً چه بهتر این شوخیها کمی بار جنسی هم داشته باشد. مثل همین پا تو کفش من نکن که اصلاً یکی از شخصیتهایش یک مرد چندشآور زن نماست. اکثر شوخیهای میان دو زوج اصلی فیلم هم بار جنسی دارد. بازیگران هم شامل یکی دو بانوی خوشچهره و چندتایی کمدین میشوند که در کنار جوان اول فیلم قصه آبکی کار را پیش میبرند. البته اگر قصهای وجود داشته باشد. یک سری تصاویر هپروتی و مشمئزکننده که پشت سر هم و بدون هیچ منطق خاصی ردیف شدهاند فیلم نیست. به همین پا تو کفش من نکن دقت کنید. اتفاقاتی که در این فیلم به وقوع میپیوندد هیچ منطقی ندارد. آشفتگی محض. تمام این تصاویر گرفتهشده صرفاً برای نشان دادن کالاهای لوکس، خانههای زیبا و لباسهای شیک بازیگران است. انقدر این بیمنطقی و ابتذال در فیلم آشکار است که نمیشود دربارهشان حرف زد. شاهد مثال آوردن برای ابتذال از درون فیلم مثل این است که بخواهید اثبات کنید علت روشنایی روز وجود خورشید است.
منتها فرحبخش قطعاً زیر بار این مسائل نمیرود. اگر همه این مطالب را به او بگوئید میگوید منتقد کیست اصلاً؟ فیلم انقدر میلیارد فروخته، مردم به تماشای آن رفتهاند و من هم سود کردم پس فیلم موفقی است. باقی حرفها هم پشیزی برای فرحبخش ارزش ندارد. پا تو کفش من نکن با قدرت تمام مرزهای ابتذال در سینمای پس از انقلاب را جابهجا کرده. از فیلم فارسیهای بزن درویی نیم قرن پیش هم بدتر است. در واقع کپی سطح پایینی از فیلم فارسیهای قبل از انقلاب است. با حذف رقص و آواز و کافه فیلم فارسی از بین نمیرود.
فیلم فارسی یک رویکرد به سینما است که میتواند در هر دورهای از تاریخ سینمای ایران بازیابی شود. پا تو کفش من نکن اثبات همین تئوری است. کافیست به سر و شکل و شوخیهایش نگاه کنید. هیچ فیلم فارسی هیچگاه انقدر مبتذل نبوده است. اما مهم نیست. برای محمد حسین فرحبخش این مسائل ذرهای ارزش ندارد، مسئله اصلی همان رقم نهایی فروش است و نه بیشتر. برای کیفیت سینمایی آثار این موسسه به اسم فیلم بعدی آنها دقت کنید: خالتور. خود این اسم خیلی از مسائل را روشن میکند. باقی حرفها هم زیاد مهم نیست.نه برای ما و نه برای محمد حسین فرحبخش.