تاریخ انتشار: ۰۸:۳۷ - ۱۲ شهريور ۱۳۹۶
گزارش رویداد۲۴ از کارنامه کارگردان سریال «شهرزاد» به مناسبت تولدش

حسن فتحی؛ روایت‌گر تاریخ با عشق و معما

این روزها همه حسن فتحی را با شهرزاد می‌شناسند. سریالی جذاب، پرحاشیه و خوش ساخت که بعد از مدت‌ها رکود، مردم را با شبکه نمایش خانگی آشتی داده و توانسته این بازار نسبتاً پرسود را مجدداً احیا کند. شهرزاد نقطه اوج دلخواه فتحی در سریال‌سازی است.
رویداد۲۴- مازیار وکیلی: این روزها همه حسن فتحی را با شهرزاد می‌شناسند. سریالی جذاب، پرحاشیه و خوش ساخت که بعد از مدت‌ها رکود، مردم را با شبکه نمایش خانگی آشتی داده و توانسته این بازار نسبتاً پرسود را مجدداً احیا کند. شهرزاد نقطه اوج دلخواه فتحی در سریال‌سازی است. 

فتحی را با سریال‌های تاریخی‌اش می‌شناسیم. اگر میرباقری در شاخه تاریخ اسلام موفق‌ترین چهره تلویزیونی ماست، فتحی بهترین سریال‌ها را با محوریت تاریخ معاصر برای تلویزیون ساخته است. صدا و سیما چندان در زمینه ساخت سریال با محوریت تاریخ معاصر موفق عمل نکرده است. آخرین تلاش ناکام صدا و سیما برای ساخت اثری با محوریت تاریخ معاصر سریال معمای شاه است که انقدر مشکلات و حواشی ریز و درشت داشت که باعث شد سریال بدون این‌که مخاطب چندانی به دست بیاورد پخش شود و به سرعت هم از یادها برود. حتی کارگردان باسواد و بادانشی مثل مسعود جعفر جوزانی وقتی که پای در مسیر تولید چنین آثاری می‌گذارد دچار مشکل می‌شود و نمی‌تواند اثری درخور نام خود تحویل مخاطبان دهد. اما ماجرا درباره حسن فتحی فرق می‌کند. 

حسن فتحی تنها کارگردانی است که به حیطه پرمخاطره سریال‌سازی درباره تاریخ معاصر پا گذاشته و توانسته از آن سربلند بیرون بیاید. حسن فتحی به واسطه سال‌ها مطالعه در زمینه تاریخ معاصر، توجه ویژه‌اش به گویش و ادبیات دوره‌های مختلف تاریخی، نگاه دقیقش به فراز و فرودهای تاریخ معاصر ایران و از همه مهم‌تر توانایی‌اش در دراماتیزه کردن این وقایع توانسته بهترین آثار تاریخی تلویزیون در زمینه تاریخ معاصر را به مخاطبان عرضه کند. اما راز موفقیت حسن فتحی چیست که توانسته آثاری موفق با محوریت تاریخ معاصر ایران بسازد؟ 

حسن فتحی به خوبی این نکته را دریافته است که روایت صرف تاریخ جذابیت چندانی برای مخاطب عام ندارد. برای این‌که مخاطب پای یک سریال تاریخی بنشیند احتیاج است چاشنی‌هایی به سریال اضافه شود که بیننده را مشتاق پیگیری سریال نگه دارد. از طرف دیگر حسن فتحی به خوبی این نکته را متوجه شده که در سریال‌های تاریخی باید از شعاردادن پرهیز کند. آفتی که گریبان سریال‌های تاریخی ما را گرفته افراط در دادن شعارهای مستقیم و همسویی با قرائت رسمی از تاریخ است. حتی در چشم باد مسعود جعفری جوزانی هم از این آفت در امان نمانده و در بسیاری از لحظات، این سریال به دام صدور بیانیه‌هایی شعاری همگام با نگاه رسمی اُفتاده است. اما حسن فتحی با علم به این‌که چنین شعارهایی مخاطب را پس می‌زند، همیشه سعی کرده با گنجاندن این شعارها در دل داستان‌هایی پرکشش از آفت چنین مشکلاتی در امان بماند. 

حسن فتحی برای هرچه جذاب‌تر شدن سریال‌های تاریخی‌اش از دو چاشنی به خوبی استفاده می‌کند. یکی از این چاشنی‌ها عشق است و دیگری معما. حسن فتحی به خوبی و با تعادل و متانت حیرت‌انگیزی عاشقانه‌های جذابی می‌آفریند که می‌تواند مخاطب را درگیر داستان سریال کند. شاید بسیاری از مخاطبین تلویزیون چیز زیادی از ماجراهای تاریخی سریال مدارصفردرجه در خاطرشان باقی نمانده باشد، اما ماجراهای عاشقانه سریال را به خوبی به خاطر سپرده‌اند. عشق حبیب پارسا مسلمان به سارا آستورک یهودی همان چاشنی جذابی بود که سریال مدارصفردرجه را جذاب می‌کرد. فتحی به خوبی توانسته بود با گنجاندن عاشقانه‌ای نامتعارف و نجیبانه در دل سریالی تاریخی مخاطب را با خود همراه کند. 

اصولاً داستان‌های عاشقانه بستر مناسبی هستند برای تعریف قصه‌های مختلف. علت این امر هم این است که عشق احساسی مشترک میان تمامی انسان‌هاست. هر انسانی با هر رنگ و نژادی دوست دارد محبت کند و محبت ببیند. این نیاز طبیعی و جهانشمول  به کارگردان‌ها اجازه می‌دهد داستان‌هایشان را هر چه جذاب‌تر روایت کنند. از طرف دیگر داستان‌های عاشقانه التهابی دارند که بیننده را درگیر می‌کند. فتحی از این دست‌مایه به خوبی برای جلا دادن به سریال‌های تاریخی‌اش استفاده می‌کند و با ساخت چند رابطه عاشقانه به سریالش جلوه‌ای متفاوت می‌بخشد. اما چاشنی دومی که حسن فتحی برای جذاب‌تر کردن کارهایش استفاده می‌کند معما است. بیننده برای پیگیری یک سریال تلویزیونی احتیاج به تعلیق دارد. احتیاج به دلیلی که او را مجاب کند تا سریال را پیگیری نماید. بیننده یک سریال تلویزیونی را باید مشتاق و تشنه نگه داشت. حسن فتحی برای ایجاد تعلیق از معما استفاده می‌کند. 

در مدارصفردرجه جعبه‌ای که حبیب از دایی سارا می‌گیرد تا آن را به سارا برساند بدل به معمایی می‌شود که بیننده مشتاق است حل شدنش را ببیند. بیننده دوست دارد بداند محتویات درون این جعبه چیست که به خاطرش بسیاری از شخصیت‌های سریال کشته شده‌اند. در سریال پهلوانان نمی‌میرند معما اصلاً محوریت درام است. ماجرای اصلی این سریال برای بیننده این است که بداند قاتل کیست. حسن فتحی الگوهای مورد استفاده در داستان‌های پلیسی را به دل تاریخ معاصر ایران برده و با استفاده از آن الگوها سریال پهلوان نمی‌میرند را ساخته است. حتی در شب دهم این تعلیق وجود دارد که سرنوشت حیدر و عشقش چه می‌شود؟ بالاخره چه زمانی حیدر لو می‌رود؟ بعد از لو رفتن چه سرنوشتی در انتظار حیدر است؟ تمامی این موارد به سریال‌های فتحی تعلیقی می‌بخشد که بیننده را مشتاق پیگیری سریال نگه می‌دارد. نکته دیگری که بیننده را به دیدن سریال‌های تاریخی فتحی راغب می‌کند نگاه متعادل او به شخصیت‌هاست. فتحی به خوبی برای هر شخصیت انگیزه‌ای تعریف می‌کند و پیشینه‌ای می‌سازد و سعی می‌کند برای رفتارهای آن شخصیت توجیه منطقی داشته باشد. 

شخصیت‌های سریال‌های تاریخی فتحی برای کارهایشان دلیل دارند و آن دلایل از پیش‌زمینه زیستی آن‌ها می‌آید. قباد دیوانسالار اگر انقدر دیوانه‌وار شهرزاد را دوست دارد و حاضر است به خاطر به دست آوردنش هرکاری بکند به دلیل سال‌ها تحقیری است که از سوی خاندان دیوانسالار دیده. قباد عشق شهرزاد را تنها راه نجات از این تحقیر مدام می‌داند. شهرزاد تنها کسی است که به قباد از ته دل محبت کرده و بودن با شهرزاد تنها زمانی بوده است که قباد بدون منت کسی را دوست داشته. این پیش‌زمینه از زندگی قباد نه تنها اعمال بعدی قباد را توجیه می‌کند بلکه همدلی مخاطب نسبت به او برمی‌انگیزد. اگر بیننده عشق نامتعارف حبیب پارسا به سارا آستورک را باور می‌کند به خاطر زمینه‌های فرهنگی این دو شخصیت است که توسط حسن فتحی با دقت به مخاطب نشان داده شده است. این نگاه بی‌طرفانه و یکسان به تمامی شخصیت‌ها مخاطب را جذب می‌کند. اما فتحی فقط اُستاد ساخت سریال‌های تاریخی نیست. فتحی هرگاه به جهان معاصر و امروزی هم پا گذاشته آثار جذابی خلق کرده است.

نقطه اوج آثار معاصر فتحی میوه ممنوعه است، که باز هم روایت‌گر عشق نامتعارف حاج یونس فتوحی به دختری جوان است. داستان این سریال هم وابسته به ادبیات کلاسیک ایران است که به خوبی توسط فتحی و تیم نویسندگانش بومی‌سازی شده. منهای پایان تحمیلی و کلیشه‌ای سریال میوه ممنوعه یکی از بدیع‌ترین سریال‌های مناسبتی تلویزیون است که به خوبی داستان جذابش را تعریف می‌کند و بیننده را با فضای متفاوتی آشنا می‌کند که برای او جذاب است. کارنامه سینمایی فتحی شاید به پرباری کارنامه تلویزیونی او نباشد اما قابل دفاع است. منهای فیلم اول حسن فتحی(ازدواج به سبک ایرانی) که فیلم قابل دفاعی نیست، فیلم پستچی دوبار در نمی‌زند کوشش قابل ستایشی است برای روایت داستانی پیچیده و جذاب که تاریخ را در سه دوره متفاوت بازنمایی می‌کند و با استفاده درست از المان‌هایی بصری و داستانی این دوره‌ها را به هم پیوند می‌زند به طوری که بیننده احساس می‌کند که تاریخ مدام درحال تکرار شدن است. اما بدون شک کیفر بهترین فیلم فتحی است. فیلمی جذاب و نفس‌گیر با نشانه‌های واضحی از آثار نوآر که منهای پایان‌بندی ضعیفش بسیار خوش‌ساخت و دقیق ساخته شده و بیننده را در مسیری پرپیچ و خم و پرتعلیق با شخصیت اصلی و محوری فیلم همراه می‌کند. 

حسن فتحی دهم شهریور ماه امسال پنجاه و هشت ساله شد. او با انرژی فراوانی همچنان به کارش ادامه می‌دهد و با قدرت برای مخاطبان سینما و تلویزیون آثار متفاوتی خلق می‌کند. آثاری جذاب و سرگرم‌کننده که می‌تواند مخاطبان را از هر قشری جذب نماید. نجابت و سلامت آثار فتحی یکی از دلایل استقبال مخاطبان  از آثار اوست. نگارنده اُمیدوار است حسن فتحی سال‌های سال و بدون خستگی به ساخت آثاری متفاوت برای مخاطبان ایرانی ادامه دهد چرا که فتحی نشان داده در آثارش هیچ‌گاه کیفیت را فدای مصلحت نمی‌کند و این مسئله برای مخاطب دل‌زده از مصلحت‌گرایی‌های مرسوم بسیار شوق‌برانگیز است.

نظرات شما
نظرسنجی
آیا از 26 فروردین تجربه برخورد با گشت ارشاد را داشتید؟
پیشخوان