تاریخ انتشار: ۰۹:۰۰ - ۲۵ اسفند ۱۴۰۰

ولادیمیر پوتین و خطر جنگ جهانی سوم!

پوتین تصمیم گرفته است که اوکراین را به دلیل ایستادگی در برابر او مجازات کند و به نظر می رسد که بدون هیچ محدودیتی عمل می کند. او تمام ارتش روسیه را به نبرد می اندازد و تمام قوانین جنگ را نادیده می گیرد، به ویژه با بمباران بی رویه مردم غیرنظامی.

جنگ روسیه و اوکراین

رویداد۲۴ پس از دریافت چراغ سبز از شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، جنگ خود را در اوکراین در تلاش برای بازپس گیری امپراتوری قدیمی روسیه آغاز کرد. اما به نظر می رسد که هر دو رهبر وضعیت را اشتباه ارزیابی کرده اند و این امر چشم انداز یک فاجعه جهانی را افزایش می دهد – مگر اینکه از قدرت کنار گذاشته شوند. 

تهاجم روسیه به اوکراین در 24 فوریه، آغاز یک جنگ جهانی سوم بود که پتانسیل نابودی تمدن ما را دارد. قبل از این تهاجم، دیداری طولانی بین ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه و شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین در 4 فوریه – همزمان با آغاز جشن های سال نو قمری چین و بازی های المپیک زمستانی پکن، صورت گرفت. در پایان آن دیدار، این دو مرد سندی 5000 کلمه‌ای را منتشر کردند که به دقت پیش‌نویس شده بود که شراکت نزدیک بین دو کشور را اعلام می‌کرد. این سند قوی‌تر از هر معاهده‌ای است و باید از قبل به مذاکرات مفصلی نیاز داشته باشد. من متعجب شدم که به نظر می رسد، شی به پوتین کارت سفید برای حمله و جنگ علیه اوکراین داده است. او باید بسیار مطمئن باشد که تایید او به عنوان حاکم مادام العمر چین در اواخر سال جاری، یک امر رسمی صرف خواهد بود. شی که تمام قدرت را در دستان خود متمرکز کرده است، سناریویی را به دقت ترسیم کرده که به موجب آن به سطح مائو تسه تونگ و دنگ شیائوپینگ ارتقا خواهد یافت. 

پوتین پس از جلب حمایت شی، با وحشیگری باورنکردنی به تحقق رویای زندگی خود پرداخت. پوتین با نزدیک شدن به 70 سالگی احساس می کند که اگر قرار است اثری از خود در تاریخ روسیه بگذارد، یا اکنون است و یا هرگز! اما مفهوم او از نقش روسیه در جهان مخدوش است. به نظر می رسد او معتقد است که مردم روسیه به تزاری نیاز دارند که بتوانند کورکورانه از او پیروی کنند. این دقیقاً برعکس یک جامعه دموکراتیک است، و این دیدگاهی است که «روح» روسیه را که تا حدی احساساتی است، منحرف می‌کند. 

در کودکی، زمانی که مجارستان را در سال 1945 اشغال کردند، با سربازان روسی برخوردهای زیادی داشتم. فهمیدم که اگر به آنها مراجعه کنید، آخرین تکه نان خود را با شما تقسیم خواهند کرد. بعدها، در آغاز دهه 1980، کاری را آغاز کردم که من آن را بشردوستی سیاسی خود می نامم. ابتدا بنیادی را در زادگاهم مجارستان تأسیس کردم و سپس به طور فعال در فروپاشی امپراتوری شوروی شرکت کردم. زمانی که میخائیل گورباچف در سال 1985 به قدرت رسید، فروپاشی از قبل آغاز شده بود. من یک بنیاد در روسیه تأسیس کردم و سپس در هر یک از کشورهای جانشین این کار را انجام دادم. در اوکراین، حتی قبل از اینکه کشور مستقل شود، بنیادی را تأسیس کردم. من همچنین در سال 1984 از چین دیدن کردم، جایی که من اولین خارجی بودم که اجازه تأسیس بنیادی را پیدا کردم (که در سال 1989، درست قبل از قتل عام میدان تیان‌آن من، آن را تعطیل کردم).


بیشتربخوانید: نیروهای روسیه چقدر در اوکراین پیشروی کرده‌اند؟


من شخصاً پوتین را نمی‌شناسم، اما از نزدیک شاهد ظهور او بوده‌ام و از بی‌رحمی او آگاه هستم. او پایتخت چچن، گروزنی، را به ویرانه تبدیل کرد، درست همانطور که در حال حاضر با پایتخت اوکراین، کی‌یف، انجام می دهد. پوتین قبلاً یک اپراتور ماهر KGB بود، اما به نظر می رسد اخیراً تغییر کرده است. او ارتباط خود را با واقعیت از دست داده است. او مطمئناً وضعیت اوکراین را اشتباه ارزیابی کرده است. او انتظار داشت که اوکراینی‌های روسی‌زبان با آغوش باز از سربازان روسی استقبال کنند، اما معلوم شد که آنها هیچ تفاوتی با جمعیت اوکراینی‌زبان ندارند. اوکراینی‌ها مقاومت فوق‌العاده‌ و شجاعانه ای در برابر شانس‌های به ظاهر طاقت‌فرسا از خود نشان داده‌اند. 

در ژوئیه 2021، پوتین یک مقاله طولانی منتشر کرد که در آن استدلال می‌کرد که روس‌ها و اوکراینی‌ها واقعاً یک ملت هستند و اوکراینی‌ها توسط آژیتاتورهای نئونازی گمراه شده‌اند. با توجه به اینکه کی‌یف مقر اصلی کلیسای ارتدکس روسیه بود، بخش اول استدلال او بدون توجیه تاریخی نیست. اما در قسمت دوم، این پوتین بود که گمراه شد. او باید بهتر می دانست که بسیاری از اوکراینی ها در جریان اعتراضات یورومیدان در سال 2014 دلیرانه جنگیدند. اتفاقات سال 2014 او را بسیار عصبانی کرد. اما ارتش روسیه زمانی که دستور حمله به برادران اوکراینی خود را گرفت، عملکرد ضعیفی داشت. فساد ریشه دار در انعقاد قراردادهای دفاعی نیز نقش مهمی در عملکرد ناقص آن داشته است. 

با این حال به نظر می رسد پوتین به جای سرزنش خود، به معنای واقعی کلمه دیوانه شده است. او تصمیم گرفته است که اوکراین را به دلیل ایستادگی در برابر او مجازات کند و به نظر می رسد که بدون هیچ محدودیتی عمل می کند. او تمام ارتش روسیه را به نبرد می اندازد و تمام قوانین جنگ را نادیده می گیرد، به ویژه با بمباران بی رویه مردم غیرنظامی. بسیاری از بیمارستان ها آسیب دیده اند و شبکه برق تامین کننده نیروگاه هسته ای چرنوبیل (که در حال حاضر توسط نیروهای روسی اشغال شده) آسیب دیده؛ در ماریوپل تحت محاصره، 400هزار نفر تقریباً یک هفته است که بدون آب و غذا هستند. 

روسیه ممکن است در جنگ شکست بخورد. ایالات متحده و اتحادیه اروپا هر دو تسلیحات دفاعی به اوکراین می فرستند و تلاش هایی برای خرید جنگنده های MIG ساخت روسیه وجود دارد که خلبانان اوکراینی می دانند چگونه با آنها پرواز کنند. اینها می تواند همه نوع تفاوتی را ایجاد کند. 

صرف نظر از نتیجه، پوتین قبلاً در مورد تقویت عزم و اتحاد اتحادیه اروپا معجزه کرده است. 

در همین حال، به نظر می رسد شی پی برده که پوتین سرکش شده است. در 8 مارس، یک روز پس از آن که وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، اصرار داشت که دوستی بین چین و روسیه «محکم است»، شی با امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه و اولاف شولز، صدراعظم آلمان تماس گرفت و گفت که از تلاش‌های صلح‌ساز آنها حمایت می‌کند. او خواستار حداکثر خویشتن داری در جنگ بود تا از یک بحران انسانی جلوگیری کند. دور از ذهن است که پوتین به خواسته‌های شی بپیوندد. ما فقط می توانیم امیدوار باشیم که پوتین و شی پیش از اینکه بتوانند تمدن ما را نابود کنند، از قدرت برکنار شوند.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: روسیه ، اوکراین
نظرات شما
نظرسنجی
بهترین گزینه برای ریاست مجلس دوازدهم چه کسی است؟
پیشخوان