آیین نمایش پیکر پاپ پس از مرگ

رویداد۲۴| نمایش عمومی پیکر پاپ بخشی جداییناپذیر از آیین خاکسپاری اوست. این سنت به شکوه و جلالی برمیگردد که در اواخر قرون وسطی از بزرگترین نهادهای قدرت در اروپا انتظار میرفت. در ماه مه سال ۱۲۷۷، پاپ تازهبرگزیده، ژان بیستویکم، در کاخش در ویتربو جان باخت. مرگ او غیرمنتظره بود؛ بهخصوص برای خود او، چون بارها و به طور علنی ادعا کرده بود که میتواند عمرش را سالها طولانی کند_تا آنکه سقف ساختمان بر سرش فروریخت و جانش را گرفت. با این حال، مهم بود که مراسم درست و مطابق آیین برای مرگ یک پاپ برگزار شود. پیکر او، با وجود جراحات مرگبارش، به صورت عمومی به نمایش گذاشته شد و شش روز بعد به خاک سپرده شد.
امروز نمایش عمومی پیکر پاپ بخشی ثابت از آیینهای خاکسپاری واتیکان است، اما در زمان مرگ ژان بیستویکم، این رسم تازه بود. درواقع، حدود یک قرن پیش از آن بود که نمایش عمومی جنازهی پاپ رواج یافت. پیش از آن، معمولاً پاپ در همان روز مرگش به خاک سپرده میشد و سه روز بعد کار انتخاب پاپ جدید آغاز میگردید. حتی در قرن سیزدهم، بیشتر پاپها تنها چند ساعت به نمایش گذاشته میشدند و روز بعد دفن میگردیدند. اما در دههی ۱۲۷۰ تغییراتی آغاز شد.
پاپ گریگوری دهم (۱۲۷۱-۱۲۷۶) با صدور فرمانی به نام «در جایی که خطر هست»، روش جدید انتخاب پاپ (کنکلاو) را پایهگذاری کرد و مقرر داشت که کاردینالها باید ظرف ده روز پاپ جدید را انتخاب کنند. این کار، دورهی طولانی عزاداری را که امروز هم میبینیم، پایهگذاری کرد.
تا اواخر قرن چهاردهم، دورهی نهروزهی عزاداری (نوونا) به عرف تبدیل شد و نمایش پیکر پاپ در مرکز این مراسم قرار گرفت. بلافاصله پس از مرگ پاپ، پیکرش شسته و با ردایی مقدس، که عمدتا قرمز بود، پوشانده میشد؛ انگار قرار بود برای آخرین بار مراسم عشای ربانی را برگزار کند. سپس جسد بر روی تشکی از ابریشم قرمز و بر روی سکویی که با پارچهی زرین و نشانهای پاپی تزیین شده بود، قرار میگرفت.
ابتدا در یک نمازخانه در معرض دید جمع محدودی قرار میگرفت، سپس به کلیسا منتقل میشد تا چند روز در آنجا در معرض دید عموم باشد و مراسم رسمی خاکسپاری برگزار شود.
این نمایش باشکوه فواید زیادی برای کلیسای کاتولیک، که روزبهروز قدرت بیشتری مییافت، به همراه داشت. از یک طرف، احترام به پاپ درگذشته را نشان میداد و از طرف دیگر، قدرت و عظمت کلیسا را دوباره به رخ میکشید.
تصادفی نبود که این آیینهای جدید دقیقاً همزمان با افزایش شکوه و جلال مراسم تدفین پادشاهان فرانسه و انگلیس شکل گرفت یا اینکه دورهی عزاداری پاپ همانند دورهی عزاداری امپراتوران بیزانس شد.
این آیینهای رسمی و دقیق به انتقال بیدردسر قدرت نیز کمک میکردند. نمایش علنی جسد، به همه ثابت میکرد که پاپ قبلی واقعاً مرده و زمان انتخاب پاپ جدید فرا رسیده است.
اگر انتخاب پاپ جدید خیلی شتابزده صورت میگرفت، مشروعیت او زیر سؤال میرفت؛ همان مشکلی که گریبان پاپ اصلاحطلب، گریگوری هفتم (متوفی ۱۰۸۵)، را گرفت و بعدها هم برخی محافظهکاران از قبول مشروعیت پاپ فرانسیس در زمان زنده بودن بندیکت شانزدهم سر باز زدند.
بیشتر بخوانید: پاپ پیوس دوازدهم؛ مردی که در میان دو دیکتاتور گرفتار شد
اما این تغییرات مشکلاتی هم ایجاد کرد؛ بهخصوص در دورانی که وحشت از فساد جسد در کلیسا شدت گرفته بود و سالمماندن پیکر پس از مرگ نشانهی قداست شمرده میشد. تا پیش از این، تنها شستن و لباس پوشاندن به پیکر کافی بود، ولی حالا نیاز به تکنیکهای پیشرفتهتر برای حفظ جنازه پیش آمد.
در قرن چهاردهم، پس از شستن جسد، آن را مومیایی میکردند: سوراخهای بدن با پشم یا کتان بسته میشد، دهان، بینی، گوشها و مقعد با مُر، کندر و صبر زرد پر میشد و تمام بدن را با مواد معطر و بَلَسان مالش میدادند. در برخی موارد، حتی عمل جراحی انجام میدادند: مثلا پیترو آرجلاتا، جراح معروف اهل بولونیا، که در سال ۱۴۱۰ جسد پاپ الکساندر پنجم را مومیایی کرد، اندامهای داخلی را خارج میکرد تا پیکر تا یک هفته قابل نمایش باقی بماند. البته همیشه اوضاع به این خوبی پیش نمیرفت. مثلاً وقتی پاپ الکساندر ششم در سال ۱۵۰۳ درگذشت، جسدش سیاه و متورم شد و چهرهی وحشتناکی پیدا کرد، طوری که حاضران گفتند هرگز چیزی به این زشتی ندیدهاند. علاوه بر فساد جسد، نگرانیهایی دربارهی رفتار مردم با پیکر پاپ هم وجود داشت. بیشتر مردم مؤدبانه عزاداری میکردند، دعا میخواندند و از پاپ مرحوم طلب شفاعت میکردند؛ و گاه شاهد شفا یافتن بیماران بودند.
مثلا پس از مرگ مارتین چهارم در سال ۱۲۸۵ در پروجا، بیماران نابینا، لال یا دچار مشکلات حرکتی با دعا کردن در کنار تابوتش شفا یافتند. از دید کلیسا، چنین رفتارهای محترمانهای هم اعتبار پاپ را بالا میبرد و هم اعتبار کلیسا را تقویت میکرد. اما همیشه هم اوضاع تحت کنترل نبود: گاهی برخی افراد به قصد گرفتن تکهای از لباس یا حتی ناخن و موی پیکر مقدس، به جنازه نزدیک میشدند. برای جلوگیری از این اتفاقات، در مواردی مثل نمایش جسد سیکستوس چهارم (درگذشتهی ۱۴۸۴)، تنها پاهای پاپ از پشت نردهای آهنی بیرون گذاشته میشد تا مردم بتوانند آن را ببوسند، اما بقیهی بدن حفاظت میشد.
با این حال، مأموران حفاظت از جسد همیشه قابل اعتماد نبودند. وقتی پاپ الکساندر ششم در سال ۱۵۰۳ درگذشت، جنازهی او را شش مرد خشن و بیادب حمل کردند که هنگام بردن تابوت، به پاپ و جنازهاش ناسزا میگفتند و روی تابوتش تنها یک قالیچهی کهنه انداختند. پاپ ژولیوس دوم که از این اتفاقات خبر داشت، به مسئول مراسمهای کلیسا رشوه داد تا مطمئن شود پس از مرگش با احترام با او رفتار شود.
امروزه هرچند هنوز گاهی بیاحترامیهایی مانند گرفتن سلفی با پیکر پاپ مشاهده میشود، اما دستکم پاپهای امروز میتوانند امیدوار باشند که پس از مرگشان، بسیار محترمانهتر از همتایان قرون وسطایی خود با آنها رفتار خواهد شد.



برای سنت دیگر ادیان احترام قائل شوید. 


