لارنس الیویه کیست؟ | افسانهای که به عنوان بزرگترین بازیگر قرن شناخته شد

رویداد۲۴| لارنس الیویه (Laurence Olivier) یکی از برجستهترین چهرههای تاریخ تئاتر و سینمای بریتانیا است که بسیاری او را بزرگترین بازیگر انگلیسیزبان قرن بیستم میدانند و نقش مهمی در شناساندن شکسپیر به عامه مردم داشت. او نهتنها بهخاطر نقشآفرینیهای درخشان خود شهرت داشت، بلکه به عنوان نخستین بازیگر تاریخ که به مقام اشرافی "لایف پیریج" در بریتانیا نائل شد، جایگاهی ویژه در تاریخ هنر پیدا کرد.
الیویه در ۲۲ مه ۱۹۰۷ در دورکینگ، ساری انگلستان، به دنیا آمد. پدرش یک کشیش کلیسای انگلستان بود و لارنس از همان کودکی در فضای مذهبی رشد یافت. در ۹ سالگی، اولین تجربهاش روی صحنه تئاتر را با نقش بروتوس در نمایشی از «ژولیوس سزار» تجربه کرد. او در ۱۵ سالگی نقش اصلی زن را در نمایش «رام کردن زن سرکش» ایفا کرد و همین اجرا در جشنواره شکسپیر استراتفورد بازتاب زیادی داشت. همین موفقیتهای ابتدایی باعث شد تا بزرگان تئاتر او را تشویق به انتخاب حرفه بازیگری کنند؛ اما الیویه ابتدا تمایلی به این مسیر نداشت و دوست داشت مانند برادرش به مدیریت مزرعه لاستیک در هند بپردازد. با این حال، پدرش او را به بازیگری سوق داد و به این ترتیب، مسیر زندگیاش تغییر کرد.
ورود به دنیای بازیگری و شهرت جهانی لارنس الیویه
الیویه در سال ۱۹۲۴ وارد مدرسه مرکزی هنرهای دراماتیک شد و دو سال بعد، کار حرفهای خود را در تئاتر «بیرمنگام رپرتوری» آغاز کرد. در سال ۱۹۲۹ با اجرای نقش اصلی نمایش «بو ژست» در وستاند لندن، توجهات زیادی را به خود جلب کرد و همان سال نخستین حضورش در برادوی را با نمایش «قتل در طبقه دوم» تجربه کرد.
بیشتر بخوانید: مایکل مدسن کیست؟ | بازیگر فیلم های تارانتینو و صداپیشه gta درگذشت
او از سال ۱۹۳۰ در فیلمهای بریتانیایی ظاهر شد و در سال ۱۹۳۱ قراردادی با کمپانی هالیوودی RKO امضا کرد، اما در آن زمان نتوانست چندان موفق باشد. نخستین فرصت بزرگش در هالیوود برای بازی در فیلم «ملکه کریستینا» (۱۹۳۳) به دلیل مخالفت گرتا گاربو از دست رفت.
با این حال، او از این دوران برای ارتقای تواناییهای خود بهره برد و در نقشهای دشوار کلاسیک ظاهر شد. او به تدریج اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرد و بازیهایش مورد توجه منتقدان قرار گرفت. موفقیت بزرگش در تئاتر با ایفای نقش هملت در سال ۱۹۳۷ رقم خورد. اما نقطه عطف سینمایی او، نقشآفرینی در فیلم «بلندیهای بادگیر» (۱۹۳۹) بود که توجه جهانی را به او جلب کرد و او را به ستارهای بینالمللی تبدیل کرد.

موفقیتهای سینمایی و تئاتری بزرگ لارنس الیویه
در جریان جنگ جهانی دوم، الیویه به نیروی دریایی سلطنتی پیوست و پس از پایان جنگ، به همراه رالف ریچاردسون تئاتر تاریخی «اولد ویک» را احیا کرد. او در این دوران به کارگردانی هم روی آورد و فیلمهای شکسپیری شاخصی، چون «هنری پنجم» (۱۹۴۴) را ساخت که ترکیبی از سینمای کلاسیک و هنرهای نمایشی بود و جایزه ویژه اسکار را برایش به همراه داشت.
فیلم «هملت» (۱۹۴۸) نقطه اوج کار او بود؛ فیلمی که جایزه اسکار بهترین فیلم و بهترین بازیگر مرد را نصیب او کرد. او سپس فیلمهای شکسپیری دیگری، چون «ریچارد سوم» (۱۹۵۵) و «اتللو» (۱۹۶۵) را نیز با موفقیت کارگردانی و بازی کرد. در کنار این آثار کلاسیک، فیلم «شاهزاده و دختر نمایش» (۱۹۵۷) با حضور مرلین مونرو، از دیگر آثار مهم کارگردانی او بود.
لارنس الیویه و پذیرش نقشهای دشوار
الیویه همواره در جستوجوی نقشهای جدید و چالشبرانگیز بود. در سال ۱۹۵۷ از جان آزبرن خواست تا نمایشی برایش بنویسد و نتیجه آن نمایش «سرگرمکننده» بود که او در آن، نقش یک هنرمند شکستخورده و منزوی را بازی کرد و تحسین همگان را برانگیخت.

او در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی به ایفای نقش در فیلمهای متعددی پرداخت. هرچند بسیاری از آنها فاقد کیفیت بودند، اما برخی فیلمها همچون «نقشه» (۱۹۷۲)، «مرد ماراتن» (۱۹۷۶) و سریالهای تلویزیونی، چون «عشق در میان ویرانهها» و «عروسیهای بازنگری شده» آثار بهیادماندنی این دوره به شمار میروند.
الیویه در این دوران دچار نوعی ترس از صحنه شد و بیشتر به نقشهای خاص با گریمهای سنگین و لهجههای متفاوت روی آورد تا بتواند خود را از نگاه مستقیم تماشاگران پنهان کند. با وجود بیماریهای متعدد، از جمله سرطان پروستات و ترومبوز، در دهه پایانی زندگی همچنان فعال ماند و نقشهای بهیادماندنیای همچون «شاه لیر» را در سال ۱۹۸۳ برای تلویزیون اجرا کرد.
زندگی شخصی لارنس الیویه
الیویه در طول زندگی خود سه بار ازدواج کرد؛ همسران او همگی بازیگران مشهور بودند: جیل اسماند، ویوین لی و جون پلورایت. او در سال ۱۹۴۷ لقب شوالیه را دریافت کرد و در سال ۱۹۷۰ به نخستین بازیگری بدل شد که به عنوان «لایف پیر» به مجلس اعیان بریتانیا راه یافت.

با وجود تمام افتخارات، او همواره انسانی متواضع باقی ماند و در پاسخ به اینکه باید او را «سر لارنس» یا «لرد الیویه» خطاب کنند، میگفت: «همین لری صدایم کنید!»
الیویه در ۱۱ ژوئیه ۱۹۸۹ درگذشت و به عنوان دومین بازیگر پس از ادموند کین، در بخش «گوشه شاعران» کلیسای وستمینستر به خاک سپرده شد؛ افتخاری که نصیب کمتر هنرمندی میشود.
لارنس الیویه نه تنها تأثیر عمیقی بر تاریخ تئاتر و سینما گذاشت. او هنرمندی بود که مرزهای بازیگری را جابهجا کرد و نشان داد چگونه میتوان هنر کلاسیک را با دنیای مدرن پیوند داد. کتابهای خاطراتش با عنوانهای اعترافات یک بازیگر (۱۹۸۴) و درباره بازیگری (۱۹۸۶) نیز امروزه جزو منابع مهم درک هنر بازیگری به شمار میروند.



