۹۰ میلیون ایرانی در کشوری با ظرفیت ۶۰ میلیون زندگی میکنند | برای حل بحران آب، نیازمند تحولاتی در ابعاد انقلاب ۵۷ هستیم | ارتش هم باید وارد عمل شود

رویداد۲۴| میرا قربانی فر- ایران خشک است، بله. اما آن چه امروز کشورمان را به مرز فروپاشی کشانده، فقط خشکسالی نیست؛ بلکه بحران مدیریت است؛ غیبت تخصص و اصرار بیمارگونه به ادامه راههای شکستخورده. تشنگی امروز ما، محصول لجاجت با علم است. این بحران را نه فقط طبیعت، بلکه عوامل انسانی از سیاستگذار تا مجری، از وزیر تا مشاور، با دستان خود ساختند یا دست کم به فلاکتبار شدن آن دامن زدند.
در این گزارش، «محسن موسوی خوانساری»، عضو هیأتمدیره انجمن آب و خاک پایدار ایران، در گفتوگو با رویداد۲۴، به مقصران اصلی این بحران، ساختارهای ناکارآمد و راهکارهای نجات پرداخته است.
• ایران امروز، از بحران کمآبی گذر کرده و در نقطه بیآبی ایستاده است. مقصر اصلی فاجعه امروز کیست؟! سیاستگذارای، سو مصرف آب توسط مردم یا خشکسالی؟
رخداد خشکسالی در کشور ما اجتناب ناپذیر است چون ایران یک کشور خشک است؛ ولی خشکسالی شدت و ضعف دارد. سالجاری، سال خشکسالی شدید است؛ اما در پاسخ به اینکه مقصر شرایط امروز کیست یا چیست؟ باید بگوییم طی نیم قرن اخیر، ما ایرانیها به توان اکولوژیکی منطقه توجه نداشتیم. به عنوان مثال اکثر صنایع آببر و کم آببر در حوضه آبریز فلات مرکزی که پایتخت و شهرهای بزرگ کشور و بیش از ۷۰ درصد جمعیت در آن ساکن هستند، مستقر شده، در حالیکه در فلات مرکزی فقط ۱۵ درصد آب تجدیدپذیر ایران وجود دارد. با وجود این مقدار آب و توان حداقلی اکولوژیک، نه این حجم از جمعیت صحیح بود و نه این حجم از صنایع آببر. بنابراین شرایط امروز، حتی با وجود بارندگی مناسب هم در فلات مرکزی اجتناب ناپذیر بود.
• آیا سیاست سدسازی ایران صحیح بوده؟
ایران تحت سه رژیم بارشی مدیترانهای، سودانی و مانسونی است و شرایط بارش در ایران به گونهای است که در فصل نیاز آب کشاورزی، عمدتا بارش رخ نمیدهد؛ لذا از گذشتههای دور موضوع ذخیرهسازی آب در پشت سدها در ایران مطرح بوده. آنچه امروز مغفول مانده، استفاده ناصحیح از سدهاست. سد یک کنترلکننده آب است و این اپراتور و حکمران آب و بخش دولت است که باید به نحو صحیح از آب ذخیره شده استفاده کند. متاسفانه تقسیم آب به بخشهای شرب کشاورزی و محیط زیست ناعادلانه صورت گرفته و همین باعث شده اغلب تالابهای فلات مرکزی به علت تخصیص نیافتن حق آبه محیطزیستی تقریبا خشک شوند.
• گفته می شود سهم بخش کشاورزی از مصرف آب کشور حدود ۷۰ درصد است؛ آیا این آمار هنوز معتبر است؟ چرا اصلاح الگوی کشت، هوشمندسازی آبیاری یا قطع حمایت از کشاورزی غیراقتصادی هنوز در حد شعار باقی ماندهاند؟
موضوع مصرف آب کشاورزی همواره بین دو وزارتخانه نیرو و کشاورزی مورد جدال بوده است. وزارت نیرو معتقد به استفاده ۹۰ درصدی آب توسط بخش کشاورزی است و وزارت کشاورزی معتقد به عدد ۷۰ درصد. اما اینکه چرا تاکنون ما نتوانستهایم یک کشاورزی پویا با الگوی کشت مناسب و مصرف آب کم در کشور ایجاد کنیم، دارای علل مختلف است؛ اشتباه اصلی آنجا بوده که شغل کشاورزی را دولتها به عنوان یک شغل مناسب هم تشویق کردهاند و هم حمایت. درحالیکه در کشوری مثل کشور خشک ایران نباید اینگونه وابسته به شغل کشاورزی میشدیم و از شغلهای دیگر که کم آببر هستند مثل گردشگری یا صنایع خانگی و صنایع کوچک غافل میشدیم. دولتهای مختلف چون نتوانستند شغلهای کم آببر برای مردم ایجاد کنند به ناچار از کشاورزی حمایت کردند که این نیز باعث مصرف آب بیشتر شد.
• با ادامه همین روند، جمعیت ۹۰ میلیونی ایران تا چند سال دیگر آب دارد؟
کشور ایران با این شرایط آب و خاک فقط می تواند تا ۶۰ میلیون نفر را با توجه به وضعیت فعلی الگوی مصرف، تامین غذا کند. اما چنانچه سند امنیت غذایی مصوب دولت سیزدهم اجرایی شود، قطعا خواهد توانست جمعیت کنونی کشور را تا درصد بالایی تامین کند. لذا توصیه همه متخصصین و صاحب نظران، اجرایی شدن سند امنیت غذایی برای پایداری سرزمین است.
بحران آب در ایران با توجه به سه عامل رشد جمعیت، خالی شدن آبخوانها از آب زیرزمینی و خشکسالیهای ناشی از پدیده تغییر اقلیم بسیار جدی است و حل و فصل آن برای رسیدن به یک ایران نیرومند مستلزم از خودگذشتگیها و فعالیت دو چندان است به طوریکه شاید تحولاتی مشابه تحولات انقلاب ۵۷ لازم باشد. برای حل بحران آب باید همه مدیران ارشد نظام، تمام وزارتخانهها و حتی ارتش، طی یک نقشه راه ۱۰ ساله اقدام کنند.
• برخی میگویند آلودگی منابع آب زیرزمینی تهران از کمآبی خطرناکتر است. آیا ما فقط با کمبود آب مواجهایم یا با مسمومیت تدریجی منابع آبیمان هم مواجهایم؟
تصفیه خانههای آب شرب نه تنها در تهران بلکه در سراسر کشور دارای ضوابط و استانداردهای هستند که بالاجبار باید آب سالم را وارد شبکه کنند لذا از جهت سلامت آب داخل شبکه، ملت عزیز ایران باید مطمئن باشند.
• نقش فقدان دیپلماسی فعال آبی در تشدید بحران آب چه بوده است؟
در مورد دیپلماسی آب باید توجه کنیم که کشور ایران در محدوده جغرافیایی خود و در مرزهای شرقی غربی شمالی و جنوبی با کشورهای همسایه به دو صورت آب مرزی ورودی و یا خروجی و یا آبهای آزاد دارای مرز مشترک است. طبیعی است که در مواردی بین دو یا چند کشور اختلاف نظرهایی به وجود آید. اما بعضا دلایل دیگری در کشور مقابل منجر به بنبست دیپلماسی آب می شود. به عنوان مثال کشور افغانستان مازاد آب و سیلابهای رودخانه هیرمند را به وسیله یک بند انحرافی به نام کمالخان به منطقه دیگری که هیچگونه استفاده انسانی و محیطزیستی ندارد فرستاده و مردم سیستان را از نعمت سیلاب محروم ساخته است. اینگونه وقایع دیپلماسی آب را دچار محدودیت میکند. کشور ما در موضوع دیپلماسی آب هم اکنون اسیر چنین موضوعاتی شده است.
• برخی میگویند که نابرابری آبی بین استانها در حال تبدیل شدن به یک بحران اجتماعی و حتی قومی است. آیا شما هم نشانههایی از این واگرایی اجتماعی بر بستر کمآبی میبینید؟
کم آبی و محدودیت آب در کشور خشک ایران، خواه ناخواه منجر به تعارضات اجتماعی می شود. کشور ایران از نظر وزارت نیرو دارای ۹ حوضه آبریز بوده که هر حوضه آبریز دارای یک مدیر حوضه و یک ساختار مشخص است. مدیر حوضه اصولا بایستی طی جلسات مشترکی با کلیه ذینفعان و ذیمدخلان حوضه آبریز سهم هر استان یا سهم هر بخش شامل شرب صنعت کشاورزی و محیط زیست را مشخص کرده و سپس دستگاههای تامین و توزیع آب در هر استان بر طبق همان تخصیص و سهمیه آب عمل کنند.
ولی متاسفانه به علت شرایط ناخواسته که در حوضههای آبریز بروز میکند، سهمیه و تخصیص بالادست یا پایین دست دچار خدشه شده و این باعث بوجود آمدن اختلافاتی میشود. در سالهای خشک این اختلافات آبی هم بیشتر است.
• آیا ایران در حال رسیدن به «نقطهی بازگشتناپذیر آبی» است؟
در ایران تنها راه برونرفت از این وضعیت فلاکت آبی، اجرای برنامه هفتم توسعه، اجرای سند امنیت غذایی مصوب دولت سیزدهم و اجرای قوانین مصوب در مورد آب و خاک و کشاورزی و محیطزیست است. چنانچه به قوانین احترام گذاشته شده و قوانینی چون لایحه برنامه توسعه ششم یا هفتم در خصوص تامین و توزیع آب عملیاتی شود، قطعا میتوان امید به یک ایران پایدار داشت.



۱- میلیونها افاغنه اینجا چکار میکنن؟ ۲- چرا مسئولان نظام بفکر ازدیاد زاد و ولد و فرزندآوری بیشتر هستند؟
۱:باقر لاریجانی که ادعا میکرد بشار محاله سقوط کنه
۲: خضریان که می گفت اگه مذاکره شکست بخوره اونا دوباره میان مذاکره می کنند
۳: مموتی که می گفت تحریم نمیدی
۴: مرندی که میگفت winter is coming
۵: شمخانی که می گفت کشور و شخصیت ها در امنیت کامل هستند
۶: مداح و بقال و ....
نتیجه اش میشود این.
۱:باقر لاریجانی که ادعا میکرد بشار محاله سقوط کنه
۲: خضریان که می گفت اگه مذاکره شکست بخوره اونا دوباره میان مذاکره می کنند
۳: مموتی که می گفت تحریم نمیدی
۴: مرندی که میگفت winter is coming
۵: شمخانی که می گفت کشور و شخصیت ها در امنیت کامل هستند
۶: مداح و بقال و ....
نتیجه اش میشود این.
اما برای زندگی ایدهآل مناسب حداکثر ۳۰ میلیون نفر است.
ما الان حدود ۶۰ میلیون نفر جمعیت مازاد داریم.
طبق معیار جهانی
زمین قابل کشت و زرع در برابر جمعیت،
ایران باید ۲۵ میلیون نفر جمعیت داشته باشد.
این رقم جمعیتی است که ایران
طبق آمارگیری نفوس و مسک سال ۱۳۴۵
داشت.
از ابتدای دهه ۵۰ شمسی که جمعیت کشور افزایش یافت،
و نیز وسعت زمینهای زیرکشت در اثر اصلاحات ارضی و مهاجرت کشاورزان به شهرها،
کاهش یافت،
ایران وارد کننده گندم شد.
جشن خودکفایی گندم در سال ۸۲ و ۸۳ نیز
واقعیت عمقی و پایدار نداشت.
سیاست کاهش و کنترل جمعیت قبل از انقلاب
و بعداز جنگ نیز کاملا درست بود.
ما الان درگیر اشتباهات بعداز ۸۴ هستیم
و سیاست غلط و خانمانبرانداز
ازدیاد بیدلیل و بیمنطق
جمعیت سربار بیکار و مصرف کننده.