بیانیهای برای وحدت یا پوششی برای انفعال؟ | جریان سوم در سایه شکافهای موجود متولد میشود؟

رویداد۲۴| در فضای ملتهب پساجنگ و پس از انتشار دو بیانیه جنجالی اخیر – یکی از سوی ۱۸۰ اقتصاددان و دیگری از سوی میرحسین موسوی – حالا بیانیهای تازه با عنوان «بایستههای دفاع میهنی» با امضای ۱۹۱ نفر از چهرههای دانشگاهی منتشر شده که برخی آن را تلاشی برای حفظ انسجام و برخی دیگر پوششی برای پرهیز از اصلاحات اساسی ارزیابی میکنند. این بیانیه که در جمع امضا کنندگان آن اسامی همچون ماشاءالله شمسالواعظین، بیژن عبدالکریمی، حمیدرضا جلائیپور، الیاس حضرتی، محمدرضا جوادی یگانه، محمدرضا جلائیپور، اسماعیل گرامی مقدم و محمد عطریانفر دیده میشود؛ بر حفظ وحدت ملی تأکید میکند و در تقابل با بیانیههای پیشین، از دوگانهسازیها و منازعات جناحی پرهیز میدهد؛ اما پرسش اصلی اینجاست که آیا این حرکت، آغاز شکلگیری جریانی تازه در سیاست ایران است، یا صرفاً پاسخی محافظهکارانه به مطالبات روز جامعه است؟
فرهیختگان از کدام بیانیه دفاع میکند؟
روزنامه فرهیختگان در گزارشی مفصل، از بیانیه ۱۹۱ نفره با عنوان «بایستههای دفاع میهنی» دفاع کرده و آن را نقطه عزیمت یک جریان سوم در سپهر سیاسی ایران دانسته است. این روزنامه نزدیک به جریان اصولگرا، تأکید دارد که این بیانیه با عبور از افراط و تفریط دو جناح سیاسی کشور، میکوشد زبان مشترکی در دفاع از منافع ملی پیدا کند. فرهیختگان این نامه را متفاوت با بیانیه ۱۸۰ اقتصاددان که بر تغییر پارادایم حکمرانی تأکید داشت و نیز بیانیه موسوی که خواستار بازنگری اساسی در قانون اساسی شده بود، دانسته و آنها را متهم به دامن زدن به اختلافات سیاسی کرده است.
اجماع جای مطالبهگری را میگیرد؟
از نگاه منتقدان، اما این بیانیه هرچند در ظاهر وحدتگرا و ملی است، اما میتواند بهانهای برای به تعویق انداختن اصلاحات ساختاری باشد. در فضایی که جامعه نیازمند اصلاحات جدی در حوزه سیاست، اقتصاد و حکمرانی است، تأکید صرف بر همبستگی ملی ممکن است به نفع وضع موجود تمام شود. مهمترین نقد به این بیانیه، نادیده گرفتن مطالبه اصلی جامعه در پساجنگ است: لزوم شفافیت، پاسخگویی و اصلاح ساختارهایی که منشأ بحراناند.
میانهروی بدون شجاعت، راه به جایی نمیبرد
گرچه همراهی برخی چهرههای دانشگاهی اصلاحطلب با این بیانیه ممکن است نشانهای از امید به اجماع درونی برای عبور از بحران باشد، اما پرسش جدی این است که آیا چنین حرکتهایی بدون گفتن صریح و صادقانهی واقعیتها و ضعفهای موجود، میتواند منجر به شکلگیری جریان تازهای شود؟ بیانیه «بایستههای دفاع میهنی» گرچه از روایتهای براندازانه فاصله میگیرد، اما نسبت به عملکرد نهادهای رسمی، سیاستهای غلط گذشته و چالشهای بنیادین حکمرانی، تقریباً سکوت اختیار کرده است.
جریان سوم: واقعی یا تزئینی؟
در شرایطی که فضای سیاسی کشور گرفتار دوقطبیهای فرسایشی و نزاعهای بیپایان شده، ظهور یک «جریان سوم» میتواند امیدوارکننده باشد؛ اما مشروط به آنکه این جریان نه تنها برای «جلوگیری از رادیکالیسم» بلکه برای «پیشبرد اصلاحات واقعی» نیز برنامهای روشن داشته باشد. ترکیب امضاکنندگان بیانیه، اگرچه متنوع است، اما غلبه نگاههای محافظهکارانه در آن، باعث شده برخی تحلیلگران آن را بیشتر نشانه نوعی مدیریت بحران سیاسی و تلاش برای کنترل فضای پساجنگ بدانند تا پاسخی به خواست عمومی برای تغییر.
در نهایت باید گفت، بیانیهای که با شعار «ایستادن پای ایران» آغاز میشود، اگر به تبیین صریح مشکلات درونی و پاسخگویی به مطالبات جامعه نپردازد، خطر آن را دارد که به ابزاری برای انفعال و «وحدت فرمایشی» تبدیل شود. حرکت به سمت یک جریان نو، در صورتی معنا دارد که از ساحت نظری فراتر رود، شفاف، اصلاحطلبانه و پاسخگو باشد و با مردم نه از موضع توصیه، بلکه از موضع مشارکت سخن بگوید.



شمس الواعظین؟!!!
عبدالکریمی؟!!