تنها راه رسیدن واشنگتن و تهران به یک توافق چیست؟ | فارن افرز: اگر توافق نشود، جنگ حتمی است

رویداد۲۴ | رابرت آینهورن پژوهشگر ارشد موسسه بروکینز یادداشتی در مجله فارن افرز نوشته است. او معتقد است تنها راه واقعبینانه، پذیرش غنیسازی محدود و تحت نظارت شدید در ایران است. این مسیر میتواند ثبات منطقه را افزایش دهد، خطر جنگ را کاهش دهد و امکان بازگشت تحریم و اقدام نظامی در صورت تخلف را حفظ کند. اما رسیدن به چنین توافقی، با توجه به فشارهای داخلی در دو کشور و بدبینی عمیق، بسیار دشوار خواهد بود.
او به اصرار دولت ترامپ مبنی بر ممنوعیت غنیسازی اورانیوم برای ایران به عنوان پیش فرض یک توافق اشاره کرده و میگوید: توافقی موسوم به «غنیسازی صفر» که میتواند مانع از ساخت بمب توسط تهران شود، اما تاکنون با مخالفت شدید ایران روبهرو شده است. ا
اگر چنین توافقی دستیافتنی نباشد، کاخ سفید ممکن است به گزینهی صرفاً نظامی و اطلاعاتی برای مهار برنامه هستهای ایران متوسل شود، رویکردی که اسرائیل به شدت طرفدار آن است. اما این گزینه میتواند به درگیری دائمی در منطقه بینجامد، بیآنکه تضمینی برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای فراهم آورد.
آینهورن یک پیشنهاد داده است؛ او گفته راه بهتر، مذاکره برای توافقی است که غنیسازی محدود، تحت نظارت سختگیرانه و بازرسیهای دقیق را در ایران بپذیرد.
این گزارش مشروح پیشنهاد فارن افرز برای رسیدن به یک توافق با ایران، بدون آغاز یک درگیری بی پایان در خاورمیانه است.
بازگشت به میز مذاکره
پس از آتشبس در جنگ ۱۲ روزه، دولت ترامپ تلاش کرده است گفتوگوهای مستقیم با ایران را از سر بگیرد، اما تهران تمایلی نشان نداده است؛ بخشی به دلیل اختلافات داخلی در میان نخبگان سیاسی. با این حال، گزارشها حاکی است رهبر ایران و روحانیون ارشد به این نتیجه رسیدهاند که ادامه مذاکره برای بقای نظام ضروری است. در این صورت، احتمال بازگشت دو کشور به میز گفتوگو بالاست.
اولویت فوری آمریکا باید بازگرداندن نظارتهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی باشد که با مصوبهی رئیسجمهور مسعود پزشکیان در تیرماه تعلیق شد. پس از حملات نظامی، حدود ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشدهی سطح بالا و شمار نامعلومی سانتریفیوژ دیگر در دسترس آژانس نیست. ایران همچنان تأکید دارد که از غنیسازی داخلی دست نخواهد کشید. برای مسدود کردن مسیر ایران به سمت سلاح، ضروری است همه مواد و تجهیزات تحت نظارت آژانس قرار گیرند.
مهمترین بنبست مذاکرات، مانند گذشته، بر سر «غنیسازی صفر» است. آمریکا بر این موضع پافشاری میکند و معتقد است شرایط کنونی ایران باعث میشود چارهای جز پذیرش نداشته باشد. اما ایران غنیسازی را بخشی از غرور ملی، نماد استقلال و بیمهای در برابر قطع احتمالی سوخت هستهای میداند. تندروها نیز عقبنشینی را «تحقیر و خیانت» میخوانند و آن را منجر به بی ثباتی نظام میدانند.
راهکارهای پیشنهادی
کارشناسان ایدههایی برای پر کردن شکاف ارائه کردهاند، از جمله ایجاد یک «کنسرسیوم چندملیتی سوخت هستهای» که در آن چند کشور به طور مشترک غنیسازی انجام دهند. طرفداران این ایده میگویند اینکه چند کشور مالکیت، مدیریت و اجرای غنی سازی را در دست داشته باشند، به شفافیت فرآیند کمک میکند. اما یافتن مدلی که هم تهران و هم واشنگتن بپذیرند بسیار دشوار است. ایجاد یک کنسرسیوم هستهای که مکان آن جایی درخلیج فارس باشد و غنی سازی ملی ایران هم جایی در آن نداشته باشد برای تهران جذاب نیست. از سوی دیگر کنسرسیومی که به ایران اجازه ادامه غنی سازی را بدهد نیز طرفدار کمی در واشنگتن دارد. از سوی دیگر ایجاد چنین کنسرسیومی با حضور کشورهای دیگر به معنای انتقال دانش و تکنولوژی به دیگر کشورهاست که این خودش یک مشکل بزرگ برای ساز و کار منع اشاعه سلاح اتمی به شمار میرود.
به همین دلیل، برخی مذاکرهکنندگان به «توافق موقت» فکر میکنند؛ توافقی محدود و کوتاهمدت که اختلاف بر سر غنیسازی را موقتاً کنار بگذارد، برخی امتیازات جزئی بدهد و زمان بخرد. با این حال، چنین توافقی احتمالاً پایدار نخواهد بود. چنین توافقی بعد از حمله اسرائیل و آمریکا قطعا مختصاتی به مراتب متفاوتتر از قبل از حمله خواهد داشت. این توافق بعد از حمله قاعدتا شامل درخواست از ایران برای دادن دسترسیهای ویژه به بازرسان برای بازدید از سایتهای خراب خواهد بود. ایران هم در غوض خواستار لغو تحریمها و وعده عدم حمله دوباره آمریکا یا حمایت از هرگونه حملهای علیه برنامه هسته ایش میشود.
اما هر دو طرف به دنبال بیشینه کردن منافع خودشان هستند و رسیدن به یک فرمول مشترک برای یک توافق مقدماتی بسیار سخت است.
دیر یا زود دو طرف باید تکلیف غنیسازی را روشن کنند: یا ایران در برابر فشارها تسلیم شود و صفر غنیسازی را بپذیرد (که بعید است)، یا آمریکا در معرض دو گزینه قرار میگیرد؛ یا از ابزارهای نظامی و اطلاعاتی برای توقف توان ایران برای رسیدن به بمب اتم استفاده کند یا موضعش را تعدیل کرده و اجازهی غنیسازی محدود تحت نظارت شدید را بدهد.
هزینههای ترک میز مذاکره چیست؟
بیشتر بخوانید:
۳۰ روز سرنوشتساز و سناریوهای محتمل پس از فعال شدن مکانیسم ماشه؛ تحریمها برمیگردد یا جنگ؟
گزینهی صرفاً نظامی (بدون توافق) طرفداران زیادی در اسرائیل و آمریکا دارد، چون به باور آنان توان اطلاعاتی و نظامی موجود میتواند فعالیتهای پنهان ایران را کشف و هدف قرار دهد. این استراتژی به حملات مستمر در آینده نیازدارد. چیزی که در اسرائیل به «چمن زنی» شهرت دارد احتمالا ایران را به انتقام جویی علیه منافع اسرائیل و آمریکا وا میدارد و آمریکا در ورطه یک جنگ طولانی در خاورمیانه خواهد انداخت. این رویکرد میتواند به چرخهی بیپایان حملات و تلافیجوییها، بیثباتی منطقه، خروج احتمالی ایران از NPT و حتی تصمیم قطعی ایران برای ساخت سلاح منجر شود.
اصلاح مسیر یا جنگ
راه معقولتر برای آمریکا، تجدیدنظر در سیاست غنیسازی صفر و پذیرش غنیسازی محدود است؛ به میزانی که صرفاً نیاز واقعی و کوتاهمدت برنامهی صلحآمیز ایران را تأمین کند. این به معنای حذف ذخایر اورانیوم بالای ۵ درصد (از طریق رقیقسازی یا انتقال به خارج)، کاهش تعداد سانتریفیوژها به میزان موردنیاز، تبدیل اورانیوم به شکل پودری برای سوخت، نه گازی که قابل غنیسازی بیشتر باشد، محدود شدن غنیسازی به یک مرکز سطحی مشخص و تعطیلی دائمی نطنز و فردو است. همچنین باید نظارتها بسیار گستردهتر از برجام باشد: استفاده از فناوریهای پیشرفته پایش آنلاین، دسترسی سریع آژانس به سایتهای مشکوک، و مکانیزمهای تنبیهی فوری در صورت تخلف.
در مقابل، ایران از لغو بخشی از تحریمها و آزادسازی داراییهای بلوکهشده بهرهمند میشود. توافق باید بلندمدت (۲۵ تا ۳۰ ساله) یا دائمی باشد تا نگرانی از «بندهای غروب برجام» تکرار نشود.
همزمان توافقی جداگانه لازم است که ایران را از ارسال موشک و پهپاد به گروههای نیابتی در منطقه بازدارد.
مذاکرات دشوار پیش رو
با وجود توان اطلاعاتی چشمگیر ایالات متحده و اسرائیل، سرویسهای اطلاعاتی آنها بهتنهایی نمیتوانند اطمینان دهند که ایران در پی ساخت سلاح هستهای نیست. برای ایجاد چنین اطمینانی، علاوه بر سرویسهای اطلاعاتی ملی، نیاز به حضور فعال و تقویتشدهی کارشناسان باتجربهی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در داخل ایران، با حق دسترسی گستردهتر و فناوریهای نظارتی پیشرفته، وجود دارد. تنها یک توافق جدید با ایران میتواند چنین نقشی را برای آژانس تضمین کند.
چنین توافقی زمان گریز هستهای ایران را از حدود یک هفته به چند ماه افزایش میدهد و فرصت اقدام بازدارنده را فراهم میکند.
اما موانع بسیار است: ترامپ باید از موضع صفر غنیسازی عقبنشینی کند و بر مخالفت داخلی و مخالفت اسرائیل غلبه نماید. مانع دیگر، «مکانیسم ماشه» است. فرانسه، آلمان و بریتانیا روند ۳۰ روزه ماشه را فعال کردند. اگر ایران ظرف ۳۰ روز اقداماتی را بپذیرد که از نگاه اروپا نشانه تمایل تهران به حل دیپلماتیک باشد ــ مانند ازسرگیری مذاکرات ایران و آمریکا یا بازگرداندن فعالیتهای آژانس در ایران ــ مکانیزم ماشه اجرا نخواهد شد. در آن صورت، احتمالاً قطعنامه ۲۲۳۱ و حق استفاده از ماشه پس از پایان موعد ۱۸ اکتبر تمدید خواهد شد. اما اگر ایران چنین اقداماتی نکند، تحریمها بازخواهد گشت. برخی نمایندگان مجلس ایران هشدار دادهاند که اجرای مکانیزم ماشه میتواند به خروج ایران از NPT بینجامد؛ اقدامی که شاید هرگونه مذاکره را برای مدت نامعلوم غیرممکن کند؛ بنابراین سرنوشت مذاکرات ثمربخش میتواند به نتیجه گفتوگوهای ایران و سه کشور اروپایی در ماه آینده بستگی داشته باشد.
حتی اگر آمریکا غنیسازی محدود را بپذیرد، ایران ممکن است با محدودیتها و بازرسیهای سختتر کنار نیاید. در آن صورت، مذاکرات شکست میخورد و گزینهی باقیمانده برای آمریکا، بازگشت به فشارهای نظامی و اقتصادی خواهد بود. اما اگر واشنگتن ناچار به چنین مسیری شود، داشتن این توان که نشان دهد ابتدا تلاش جدی و انعطافپذیری برای راهحل دیپلماتیک کرده و ایران آن را رد کرده است، در جلب حمایت داخلی و بینالمللی برای تداوم این راهبرد بسیار ارزشمند خواهد بود.



به انگیزه ها کاری نداریم اما مفهوم این جمله این استکه تسلیم شوید چون ...
هیهات منا الذله