پسلرزههای مصاحبه شمخانی در توییتر فارسی؛ سفیدشویی ابو هکتور یا دعوای درونی؟

رویداد۲۴| دیروز، ویدئویی از گفتوگوی علی شمخانی، عضو کنونی شورای دفاع و دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی، در فضای رسانهای ایران منتشر شد. بخشهایی از این مصاحبه ظرف چند ساعت به تیتر یک رسانهها تبدیل شد و در توییتر فارسی موجی از واکنشها را به راه انداخت.
در یکی از بخشهای جنجالی، شمخانی گفت که پس از اصابت به هواپیمای اوکراینی، سردار باقری به او خبر داده و او «بلافاصله» این اطلاعات را به رئیسجمهور وقت منتقل کرده و تأکید کرد: «وظیفهای نداشتم به آقای ظریف بگویم». این روایت کاملاً با آنچه تا پیش از این گفته شده بود متفاوت است و کاربران را به دو گروه تقسیم کرد: عدهای آن را افشاگری دانستند و عدهای دیگر بذر یک نزاع درون نهادی تعبیر کردند.
برخی استدلال کردند که اعتراف صریح رئیس سابق نهاد امنیتی درباره اطلاع کامل مقامات، میتواند شکافهای جدیدی میان بازیگران قدرت ایجاد کند. یکی از کاربران نوشت: «این حرفهای شمخانی در مورد هواپیمای اوکراینی یا ناطق در مورد سفارت امریکا نشان از قریبالوقوع بودن یک نزاع درونی دارد. وگرنه اعتراف صریح رییس شورای عالی امنیت ملی وقت از درجریان بودن همه مقامات در مورد اسقاط هواپیمای اوکراینی اونهم در شرایط موجود بودار است».
نقل قولهایی از این دست به نقطهای برای بحث و قیاس روایتها تبدیل شد. خبرنگاران و فعالان رسانهای، اما با نگاهی تحلیلی، نقد ساختاری روایتها را برجسته کردند. صادق الحسینی نوشت که ادعای شمخانی درباره «اطلاعرسانی فوری به رئیسجمهور و عدم تکلیف به خبر دادن به ظریف» نه تنها از منظر اخلاقی قابل نقد است، بلکه با روایتهای ثبتشده در کتابها و اسناد آن دوره (از جمله روایتهای محمدجواد ظریف) در تضاد است؛ او اشاره کرده که دبیرخانه و مسئولان نظامی تا غروب همان روز، همان «کلیشه نقض فنی» را تکرار کردند، امری که تناقضگویی روایتهای رسمی را برجسته میسازد.
منتقدان نزدیک به دولت و اصلاحطلبان، که پیشتر روایتهای «پذیرش مسئولیت» و ایستادگی رئیسجمهور وقت را برجسته کرده بودند، با شگفتی و گاهی خشم، تلاشهای شمخانی برای بازنویسی یا تبیین رویدادها را نقد کردند. انتشار این مصاحبه در توییتر نشان میدهد بخشی از افکار عمومی روایت گذشته را پذیرفته و حالا با شنیدن روایتهای تازه، حس «بیاعتمادی» و «سردرگمی» تشدید شده است.
تلاش برای سفیدشویی ابوهکتور!
از سوی دیگر، شمخانی بخشهایی از مصاحبه را با لحن تند و هشدارآمیز بیان کرد؛ عباراتی مانند «حرامزادهها من هنوز زندهام» توسط رسانهها برجسته شد و به عنوان نمونهای از تلاش برای ارسال پیام بازدارندگی به بیرون تفسیر شد.
واکنشهای سیاسی نیز بیتأثیر نبود. حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده مجلس، نوشت: «آقای همشه در قدرت! ۲۸ سال پیش که آرزوی بازگشت آن همراه با بمب اتمی را داری، قیمت سکه طلای تمام برابر با خرید دو قرص نان سفره امروز مردم بود. اما امثال تو هنوز هم نه قدرت، بلکه تهدید تولید میکنید؛ و البته تولید ثروت.»
علی قلهکی، فعال رسانهای اصولگرا، نیز نوشت: «هیچ خیری در سفیدشویی از ابوهکتور نیست!»
رقابت برای تفسیر تاریخ
مصاحبه شمخانی نشان میدهد که هرگاه یک بازیگر امنیتی یا نظامی در چنین موضوعاتی لب به سخن میگشاید، روایت او همزمان دو کارکرد پیدا میکند: ثبت یک ادعا و ارسال پالس سیاسی.
تناقض میان روایتها، مانند رقابت شمخانی با روایتهای دیگر از جمله روایت ظریف، فضای شبکههای اجتماعی را به میدان کشمکش روایتها تبدیل کرده است؛ جایی که هر روایت تلاش میکند مرجعیت حقیقت را از آن خود کند.
بخش اعظم واکنش عمومی حول محور این سؤال میچرخد: «چه زمانی چه کسی چه میدانست؟» پرسشی که نه تنها جنبه تاریخی دارد، بلکه پیامدهای حقوقی و سیاسی امروز را نیز شامل میشود.
در نهایت، پیام روشن است: انتشار این مصاحبه، فارغ از نیت گوینده، هم شکافهای گذشته را یادآوری کرد و هم چشمانداز رقابت بر سر «تفسیر تاریخ» را روشنتر ساخت. توییتر فارسی در این میان، فراتر از انعکاس احساسات عمل کرده و به محلی برای شکلگیری روایتهای دوم و سوم تبدیل شده است؛ روایتهایی که ممکن است فردا معیار قضاوت عمومی درباره آن روزهای بحرانی شوند.
رسانههای رسمی بخشهایی از مصاحبه را بازنشر کردند، اما آنچه در توییتر باقی میماند مجموعهای از پرسشهاست: چرا اکنون؟ چرا روایتها متفاوت است؟ و این ادعاها چه اثر ملموسی بر مشروعیت و روابط نهادهای تصمیمگیر درون نظام خواهند داشت؟ پاسخها را باید در ادامه واکنش رسانهها، اظهارنامههای رسمی و شاید اسناد منتشرشده جستوجو کرد.
واکنش کاربران
فارغ از نیت شمخانی، انتشار این مصاحبه نشان داد که روایت تاریخ هنوز میدان رقابت قدرت است و هر ادعا میتواند زاویهای تازه به فهم عمومی بدهد. همزمان، واکنش گسترده کاربران در توییتر یادآور شد که شبکههای اجتماعی به محلی تعیینکننده برای شکلدهی و سنجش روایتهای رسمی و غیررسمی تبدیل شدهاند. در ادامه به برخی از واکنشهای کاربران اشاره میکنیم:
قربانعلی صلواتیان نوشت: شمخانی دیر بفکر ارائه توضیحات افتاده، روایتها قبلا گفته شده و قضاوتها صورت گرفته و جامعه روایت ایستادگی و پایمردی حسن روحانی برای بیان واقعیت و پذیرش مسئولیت را پذیرفت. اما این همه تلاش شمخانی علیه ظریف خیلی عجیب است، در جاییکه همه میدانند معاون رسانهای شمخانی از او چه خواسته بود.
نادر علیزاده نوشت: آقای شمخانی صحبتهای شما باز هم حاشیههای زیادی داشت شما سرانجام پرونده برجام که مشخص نکردید تا کار رسید به اینجا که کشور وارد جنگ شد اگر بمب اتم ساخته بودید که دیگر سایه فرزندان حضرت عالی برای همیشه بر سر مردم ایران مستدام بود.
محمدحسین کریمیپور نوشت: در شرائط جنگی، هر مصاحبه رضائی و شمخانی بالاخص با یونیفرم، ضربهای به رابطه ملّت با قوای مسلح است. افکار عمومی، غالبا اوّلی را پرسوناژی فکّاهی و دومی را أبوهکتور میشناسد.
کاربری هم نوشت: آقای شمخانی میتواند هر داستانی دوست دارد تعریف کند. اصلا در درستی هیچ کدامشان شکی ندارم. میتواند عضو شورای دفاع و آدم مهمی هم باشد. اما قصه زنده ماندنش در جریان رشتهترورهایی که خطا نداشت، هیچ وقت حل نمیشود.



خود دانید .