دولت زیر فشار استعفا و شایعه؛ چرا کابینه پزشکیان آرام نمیگیرد؟ | از کنارهگیری جوادییگانه تا گمانهزنی درباره آقای معاون و خانم وزیر

رویداد۲۴| استعفای «محمدرضا جوادییگانه» از ریاست مرکز ارتباطات مردمی ریاستجمهوری، اگرچه در ظاهر یک کنارهگیری فردی و آرام است، اما در بستر سیاسی و رسانهای این روزهای دولت مسعود پزشکیان، معنایی فراتر پیدا میکند. این استعفا درست در زمانی رخ داد که دولت با موجی از استعفاهای واقعی، اختلافات درونی و شایعات پرتعداد درباره خروج چهرههای کلیدی مواجه است؛ وضعیتی که اصلاحطلبان و رسانههای حامی دولت هم دیگر از کنار آن بهسادگی عبور نمیکنند.
جوادییگانه در توضیح استعفای خود، به انبوه پیامهای مردمی و تلاش برای پیگیری مطالبات اشاره کرد؛ پیامی که بیش از آنکه شخصی باشد، اعترافی غیرمستقیم به گرفتاری دولت در شکاف میان وعدهها و توان اجرایی تلقی میشود. مرکز ارتباطات مردمی، ویترین شنیدن صدای جامعه است و خروج رئیس این مرکز، ناخواسته این پرسش را برجسته میکند که آیا دولت در برقراری این ارتباط ناکام مانده است؟
زنجیره استعفاها در دولت پزشکیان
استعفای جوادییگانه تنها حلقه این زنجیره نیست. پیش از این، فیاض زاهد و محمد مهاجری نیز از شورای اطلاعرسانی دولت نیز جدا شده بودند؛ کنارهگیریای که بیارتباط با اختلافنظرها بر سر انتصابات و مسیر اطلاعرسانی دولت نبود. این استعفاهای پیدرپی در دولت، اما نشان میدهد که کابینه پزشکیان در لایههای میانی و مشورتی خود دچار ناپایداری جدی است. در چنین فضایی، هر استعفا حتی اگر مثل فقره اخیر کمحاشیه باشد، بهعنوان نشانهای از فرسایش درونی دولت تلقی میشود؛ بهویژه دولتی که با شعار شفافیت، گفتوگو با مردم و بازسازی اعتماد عمومی روی کار آمده است.
شایعه استعفای عارف؛ صدایی که خاموش نشد
در کنار استعفاهای رسمی اخیر، شایعه استعفای محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهور، فضای سیاسی را وارد مرحله حساستری کرد. هرچند این خبر از سوی دولت تکذیب شد، اما اصلِ شکلگیری و گردش گسترده آن در رسانهها و شبکههای سیاسی، بهخودیخود معنادار است.
رسانهها نوشتند عارف از محدود شدن نقش خود و تصمیمگیریهای خارج از حلقه معاون اولی گلایهمند است؛ روایتی که اگرچه تأیید رسمی ندارد، اما نشان میدهد دولت پزشکیان با مسئله هماهنگی در سطوح عالی مدیریتی مواجه است. اصلاحطلبان نیز در تحلیلهای خود هشدار دادند که تداوم چنین شایعاتی، حتی اگر نادرست باشد، سرمایه سیاسی دولت را فرسوده میکند.
وزیر راه؛ حلقه بعدی شایعات
افزون بر این، در روزهای اخیر شایعاتی درباره استعفای وزیر راه و شهرسازی نیز در فضای رسانهای مطرح و البته از سوی دولت تکذیب شد. این تکذیب کردن ها، اما از موج گمانهزنی نکاست، زیرا وزارت راه از ابتدا یکی از پرحاشیهترین بخشهای کابینه پزشکیان بوده و فشار انتقادات، این وزارتخانه را به یکی از کانونهای اصلی گمانهزنی تبدیل کرده است.
در چنین شرایطی، تکرار خبرهای «تکذیب استعفا» بهجای آرامسازی فضا، این پیام را مخابره میکند که دولت در وضعیت دفاعی قرار گرفته و بهجای روایتسازی فعال، ناچار به واکنشهای انفعالی است.
مسئله فقط افراد نیست؛ مسئله انسجام دولت است
آنچه از مجموع این استعفاها و شایعات برمیآید، نه بحران افراد، بلکه چالش انسجام و مدیریت انتظارات در دولت پزشکیان است. دولت حتی بعد از استعفای چهرهای مثل محمدجواد ظریف به راه خود ادامه داد و قطعا علیرغم زنجیره استعفاهای اخیر نیز مسیر خود را خواهد رفت، اما مساله این است که دیگر اختلافات درونی آن قابل کتمان نیست و اولین برداشت از وضعیت موجود نیز آن است که وقتی دولت از پس اختلافات درونی برنیاید، در برابر فشارهای بیرونی نیز شانس چندانی برای موفقیت ندارد.
استعفای جوادییگانه، شایعه کنارهگیری عارف و گمانهزنی درباره وزیر راه، همگی نشانههایی از یک واقعیت واحدند: دولت پزشکیان وارد فاز سخت حکمرانی شده است؛ فازی که در آن، هر تصمیم، هر استعفا و حتی هر شایعه، میتواند به بحران اعتماد عمومی دامن بزند.
دولت پزشکیان هنوز در آغاز راه است، اما زنجیره استعفاها و شایعات پیدرپی، زنگ خطر زودهنگام برای آن به صدا درآورده است. اگر این روند با شفافیت بیشتر، بازتعریف نقشها و ترمیم انسجام درونی همراه نشود، احتمالاً باید منتظر تداوم این حاشیهها بود؛ حاشیههایی که نهفقط دولت، بلکه کلیت جریان حامی آن را نیز زیر سؤال میبرد.



آقای دکتر پزشکیان و اصلاح طلبان اشتباه کردند که وارد عرصه انتخابات شدند و ما اشتباه کردیم که به آنها رای دادیم. همانطور که در ۷۶ اشتباه کردیم و به سید مظلوم سید محمد خاتمی رای دادیم . چیزی به نام رای مردم و خواسته های مردم برای این حکومت معنی ندارد . در ۷۶ و ۹۲ و ۱۴۰۳ برای خروج کشور از بن بست رای دادم و دادند ولی درب بر همان پاشنه چرخید و منویات علم الهدی ها اجرایی گردید . ما دین خود را به کشور ، نظام و اسلام انجام دادیم ولی قدرت طلبان و فرصت طلبان و نفوذی های شرق ، کشور را به قهقرا کشاندند . آنها مدیون ایران ، نظام و اسلام هستند و فردا نه آنها خواهند ماند و نه ایران . افسوس و صد افسوس که خوشحال بودیم که متدینین و زاهدان و با تقوایان بر سرنوشت ما حاکم هستند و منتظر مدینه فاضله ای بودیم اما چه را ساختند !!!!!!
