بنبست امنیتیسازی ایران | از نقد ادبیات تحریکآمیز مسئولان تا توجیه فشارهای اجتماعی و محدودیتهای اینترنت و پیشنهاد رابطه با آمریکا

رویداد۲۴ | محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین ایران، به همراه یکی از دانشجویانش در دانشگاه تهران، امیرپارسا گرمسیری، در یادداشتی تحلیلی در نشریه معتبر فارن افرز به بررسی روندی پرداخته که آن را «امنیتیسازی ایران» مینامد؛ فرآیندی که بهگفته او، طی دو دهه گذشته، سیاست ایران، منطقه و حتی زندگی اجتماعی ایرانیان را بهطور عمیق تحت تأثیر قرار داده است. این یادداشت از آن جهت اهمیت دارد که به نظر می رسد روند دستگاه دیپلماسی ایران در دولت پزشکیان با سکان داری عراقچی به بن بست خورده است. وزارت خارجه در حال حاضر هیچ اقدامی برای برون رفت از این وضعیت در دستورکار ندارد و اتفاقی که در حال وقوع است، تقویت چرخه امنیتی سازی ایران است بدون اینکه ایران هیچ ابتکار عملی داشته باشد.
ظریف در این یادداشت مینویسد که در روابط بینالملل معاصر، «امنیت» دیگر صرفاً ابزاری برای دفاع نیست، بلکه به سازوکاری برای مهار، محدودسازی و جهتدهی به رفتار دولتها تبدیل شده است. در این چارچوب، «امنیتیسازی» یعنی تبدیل یک مسئله عادی به تهدیدی وجودی، با هدف توجیه اقدامات فوقالعاده و خارج از قواعد معمول سیاست.
بهگفته ظریف، جمهوری اسلامی ایران یکی از روشنترین نمونههای این روند بوده است؛ جایی که ایالات متحده و اسرائیل کوشیدهاند ایران را نه بهعنوان یک بازیگر عادی، بلکه بهمثابه تهدیدی برای نظم جهانی معرفی کنند. پیامد این روایت، چیزی جز تحریمهای فلجکننده، تهدیدهای مستمر، فشارهای نظامی و در نهایت، حملات مستقیم به خاک ایران—حتی در میانه گفتوگوهای دیپلماتیک—نبوده است.
او تأکید میکند واکنشهایی مانند تقویت توان دفاعی و افزایش سطح غنیسازی اورانیوم، پاسخهای تدافعی ایران به همین روند بودهاند تا نشان دهد در برابر زور، تسلیم نخواهد شد. با این حال، ظریف اذعان میکند که این امنیتیسازی بیرونی، در داخل کشور نیز پویایی موازی ایجاد کرده و به سختگیرانهتر شدن رویکرد حکومت در مواجهه با چالشهای اجتماعی انجامیده است.
به باور او، شکستن چرخه معیوب امنیتیسازی آسان نیست، اما ناممکن هم نیست. این مسیر، از یکسو مستلزم احترام قدرتهای خارجی به حقوق، کرامت و شأن ایران و پایان دادن به سیاست تهدید و فشار است؛ و از سوی دیگر، نیازمند اقداماتی از جانب تهران برای خروج از این چرخه خطرناک.
ضرورت گنجاندن سلاح هستهای در دکترین دفاعی و بستن تنگه هرمز؛ نتیجه حمله آمریکا
وزیر خارجه پیشین ایران، روند امنیتیسازی ایران از دهه ۹۰ میلادی به اینسو—با روایتهایی مانند «فاصله چندساله ایران تا سلاح هستهای» —را بهویژه در دوره ترامپ تشدیدشده میداند و میگوید نتیجه آن تحریمهای کمسابقه، حملات نظامی، ترور فرماندهان، دانشمندان و حتی غیرنظامیان بوده است؛ فشارهایی که ایران را از مسیر برنامههای توسعهمحور اولیه منحرف کرده و به واکنشهای تدافعی سوق داده است.
او میگوید در نتیجه همین فشارها بوده که ایران سطح غنیسازی اورانیوم خود را به ۶۰ درصد افزایش داد و دامنه همکاریهایش با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را کاهش داد.
وزیر خارجه دولت روحانی میگوید پس از حملات مشترک و بیدلیل آمریکا و اسرائیل، در میان افکار عمومی ایران بحثهایی جدی درباره ضرورت بازنگری در دکترین دفاعی کشور و حتی گنجاندن سلاح هستهای در آن شکل گرفت. همزمان، زمزمهها درباره بستن تنگه هرمز نیز قوت گرفت.
توجیه ظریف درباره افزایش فشارهای داخلی
بیشتر بخوانید:
وقتی سکوت دیگر جایز نیست | چرا روایت حسن روحانی از بنبست حکمرانی را باید با طلا نوشت؟
ظریف راهحل شکستن چرخه معیوب امنیتی سازی را از داخل آغاز میکند: اصلاحات اقتصادی، تقویت پشتوانه اجتماعی و افزایش مشارکت عمومی. به گفته او، «واقعیت آن است که مردم ایران همواره بزرگترین سرمایه کشور در مقاومت در برابر فشار خارجی بودهاند» و بدون رضایت و همراهی جامعه، دست مذاکرهکنندگان در عرصه بینالمللی خالی میماند.
وزیر خارجه پیشین کشور مکررا در یادداشت خود تشدید کنترلهای اجتماعی در داخل و محدودیتهای ارتباطی را نتیجه امنیتی سازی مزمن توسط آمریکا و اسرائیل معرفی کرده است. او میگوید: ایران به دلیل تهدیدهای مستمر، ناچار شده سهم بیشتری از منابع خود را به امنیت اختصاص دهد و از توسعه و رفاه اجتماعی بکاهد و این همان پیامد طبیعی دههها تهدید و فشار خارجی است.
او میگوید محدود کردن شبکههای اجتماعی و گسترش ساز و کارهای نظامی، اقدامی «با هدف مقابله با جاسوسی و خرابکاری» بوده است. اما همین اقدامات ریشههای نارضایتی داخلی—از جمله فشارهای اقتصادی، فرسایش سرمایه اجتماعی و تعمیق شکاف میان دولت و جامعه—را درمان میکند و نه راهحلی پایدار به شمار میآید.
به اعتقاد ظریف موفقیت ایران در برجام نتیجه مشارکت گسترده مردم در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ بود، مشارکتی که توهم فروپاشی قریبالوقوع جمهوری اسلامی—توهمی که در آمریکا و اروپا پس از تحولات انتخاباتی ۱۳۸۸ شکل گرفته بود—را از میان برد.
پیشنهاد ظریف برای بهبود وضعیت معیشتی مردم در شرایط اقتصادی تحریم، مبارزه با فساد و افزایش شفافیت و مهار رانت جویی ناشی از دور زدن تحریم هاست. «گامهای مؤثری که نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی را کاهش میدهد، رضایت عمومی را افزایش میبخشد و در نتیجه، نیاز به سیاستهای امنیتی داخلی را کمتر میکند.»
ظریف در این یادداشت اعتراف کرده که «مسیر فعلی کارآمد نیست». او سیاستهای ایران در یک دهه گذشته را نقد کرده و گفته «ادبیات تحریکآمیز» و «غیرمسئولانه» برخی سیاستمداران ایرانی که مدعی «کنترل ایران بر چهار پایتخت عربی—دمشق، بغداد، بیروت و صنعا» بودند را فاقد پشتوانه واقعی خوانده که به ابزاری در دست جریانهای امنیتیساز تبدیل شد تا فشارهای خود علیه ایران را توجیه کنند.
اشاره ظریف به صحبت های برخی نمایندگان مجلس در سال 95 است که مدعی شده بودند ایران بر پایتخت چهار کشور عربی مسلط شده است. ادعایی که واکنش های تندی در منطقه به همراه داشت. در همان زمان انور قرقاش وزیر خارجه امارات گفته بود «: آنطور که میشنویم ایران چهار پایتخت عربی را تحت کنترل دارد. برخی نیز میگویند که ترکیه تلاش میکند سه پایتخت عربی را کنترل کند، نمیدانم چه کسی قصد کنترل دیگر پایتخت عربی را دارد».
تاکید ظریف بر طرح کنسرسیوم منظقهای هستهای و ابتکار صلح هرمز
بیشتر بخوانید: جزئیات کنسرسیوم پیشنهادی ایران برای توافق هستهای با آمریکا| طرح ایران واقعگرایانه است؟
ظریف پیشنهاد کرده همزمان با شکلگیری اجماع در داخل، تهران میتواند گامهایی جدی برای بهبود جایگاه بینالمللی خود بردارد. در این مسیر، اولویت باید بر اقدامات اعتمادساز و تقویت گفتوگو با همسایگان ایران قرار گیرد.
او خواستار بازگشت به ابتکارهایی، چون ابتکار صلح هرمز در دولت حسن روحانی شده و گفته ایران میتواند به تأسیس انجمن گفتوگوی مسلمانان غرب آسیا بیندیشد؛ نهادی که با گردهمآوردن هشت کشور ساحلی خلیج فارس بههمراه مصر، اردن، سوریه و ترکیه، بکوشد خصومت را با گفتوگو و دشمنی را با همزیستی جایگزین کند.
ظریف پیشنهاد ایجاد کنسرسیوم هستهای منطقهای را به شکل دیگری داده و نام آن را «شبکه خاورمیانهای پژوهش و پیشرفت هستهای» گذاشته است. به نظر میرسد منظور او همان چیزی است که در مذاکرات با آمریکا مورد بحث قرار گرفته است.
پیشنهاد بهبود روابط با اروپا؛ راهی برای موازنه رابطه با شرق
ظریف در کنار چین و روسیه بر تقویت روابط با اروپا به عنوان راه موازنه قدرت تاکید کرده و گفته: بهبود روابط با اروپا و مدیریت اختلافات با ایالات متحده نیز میتواند در دستور کار قرار گیرد. چنین رویکردی کمک میکند ایران به شریکی جدی، برابر و بلندمدت برای چین و روسیه بدل شود؛ نه بازیگری که صرفاً از سر اجبار و فشار به این روابط پناه آورده است.
او میگوید از سرگیری مذاکره مستقیم با واشنگتن باید برای شکستن چرخه امنیتی سازی توسط اسرائیل در دستور کار قراربگیرد.
آیا روابط دوستانه با آمریکا شدنی است؟
ظریف با احتیاط درباره بازسازی روابط «دوستانه» با آمریکا حرف میزند و میگوید: بهبود روابط با اروپا و مدیریت اختلافات با ایالات متحده نیز میتواند در دستور کار قرار گیرد. چنین رویکردی کمک میکند ایران به شریکی جدی، برابر و بلندمدت برای چین و روسیه بدل شود؛ نه بازیگری که صرفاً از سر اجبار و فشار به این روابط پناه آورده است.
او به برخی حوزههای مشترک ایران و آمریکا که میتوانند با هم در آنها مشارکت کنند اشاره کرده و گفته: ایران از شبکهای قدرتمند از دانشگاهها، جمعیتی تحصیلکرده و بخش خصوصی پویا با پیوندهای تاریخی به بازارهای جهانی برخوردار است؛ اقتصادی که از باثباتترین و در عین حال دستنخوردهترین ظرفیتهای جهان بهشمار میرود.
این پیشنهاد ظریف که باز هم محتاطانه مطرح شده، تکرار همان پیشنهادی است که در دوران برجام به آمریکاییها داده بود؛ او پیشنهاد کرده بود که صنایع بزرگ آمریکایی از ظرفیت نیروی کار ارزان و تحصیل کرده ایران برای تولید و مونتاژ محصولاتشان در خاک ما و صادرات آن به منطقه استفاده کنند. پیشنهادی که در همان زمان با انتقادات زیادی از سوی سندیکاهای کارگری همراه شد.
او در سیاست خارجی هم پیشنهاد همکاری با آمریکا را مطرح کرده و گفته: تهران و واشنگتن، با وجود اختلافات راهبردی، در دهههای گذشته در افغانستان و عراق و نیز در مقابله با داعش همکاریهایی داشتهاند. امروز نیز هر دو با چالشهایی مشترک در حوزه افراطگرایی و امنیت کشتیرانی روبهرو هستند.
ظریف همکاری در مبارزه با قاچاق بینالمللی مواد مخدر را هم به عنوان یکی از راههای همکاری با واشنگتن معرفی کرده و گفته: ایران، بهدلیل قرار گرفتن در مسیر اصلی ترانزیت مواد مخدر افغانستان، بهای انسانی و مالی سنگینی پرداخته و هزاران نیروی انتظامی خود را در این راه از دست داده است. هماهنگیهای محدود و بیسر و صدا—در قالب تبادل اطلاعات، کمک فنی یا حمایت از سازوکارهای منطقهای—میتواند تهدیدی مشترک را مهار کند، بیآنکه مستلزم همسویی ایدئولوژیک گسترده باشد.
ظریف در پایان میگوید: ایران ذاتاً ظرفیت میانجیگری دارد. فرهنگ، تاریخ و موقعیت جغرافیاییاش این کشور را به پلی طبیعی میان آسیا و اروپا بدل کرده است. ایران میتواند کانونی برای تجارت—بهویژه با کشورهای محصور در خشکی آسیای مرکزی—باشد و با اتکا به سرمایه انسانی خود، به شریکی مهم در نوآوریهای فناورانه جهانی تبدیل شود. شکستن چرخه امنیتیسازی ایران و فراهمکردن زمینه برای دستیابی این کشور به جایگاه شایستهاش، میتواند در دهههای پیشرو به صلح، توسعه و ثبات پایدار در منطقه و فراتر از آن بینجامد.



جوادجان! قصه می گی؟ خوو مگه مجبورت کردن اراجیف ببافی؟ تو اول ببین در داخل ایران این اراجیف خریداری دارد بعد خودت را سکه یک پول کن. جلوی مرغ پخته بگذاری خنده اش می گیرد. 
