تاریخ انتشار: ۰۹:۵۱ - ۲۵ بهمن ۱۳۹۴
گزارش تحلیلی رویداد۲۴ درباره سی و چهارم جشنواره فیلم فجر

جشنواره شگفتی‌ها

جشنواره سی و چهارم جشنواره شگفتی‌ها بود. درو کردن جوایز روز اختتامیه توسط جوانی بیست‌وشش‌ساله حاکی از این بود که سینمای ایران در حال پوست‌اندازی است. در حال پیشروی و جلو رفتن است.
رویداد۲۴، مازیار وکیلی- جشنواره سی و چهارم جشنواره شگفتی‌ها بود. درو کردن جوایز روز اختتامیه توسط جوانی بیست‌وشش‌ساله حاکی از این بود که سینمای ایران در حال پوست‌اندازی است. در حال پیشروی و جلو رفتن است.

جشنواره سی و چهارم نشان داد سینمای امروز ایران تشنه مضامین جدید است. مضامینی که از دل نسل جوان و جسوری بیرون می‌آید که هنوز عافیت‌طلب نشده است. نسلی که به‌شدت خوب می‌بیند و خوب فیلم می‌سازد. شاید این ظهور صرفاً متعلق به ایران نباشد.

در سینمای جهان همین‌طور است. پارسال دمین چزل را در سینمای جهان داشتیم و امسال سعید روستایی را در ایران. اتفاقی در حال اُفتادن است. اتفاقی که باید جدی‌اش گرفت. جشنواره امسال اما از چند منظر قابل‌بررسی است: 

۱-تنوع: 
تنوع موضوعی میان فیلم‌های حاضر در بخش‌های مختلف جشنواره جالب بود. با باز بودن نسبی دست فیلم‌سازان در طرح مضامین موردعلاقه‌شان شاهد دنیا‌ها و نگاه‌های منحصربه‌فردی بودیم. هر فیلم‌سازی توانسته بود آن‌طور که دوست دارد و از زاویه دید خودش به جامعه پیرامونش بنگرد. ما یک نگاه به‌ظاهر بی‌منطق و پست‌مدرن به تاریخ ایران را در جشنواره داشتیم (اژد‌ها وارد می‌شود) در کنارش نگاه متعهدی که خودش را ملزم به دفاع از ارزش‌ها می‌داند را هم در جشنواره داشتیم (بادیگارد).

فیلم‌هایی که به کلاسیک‌ترین شکل ممکن داستانشان را روایت می‌کنند (سیانور) و فیلم‌هایی که با شکست زمان و به هم ریختن منطق درام داستان خود را تعریف می‌کنند. (بارکد). فیلم‌هایی با نگاه تلخ و گزنده درباره جامعه امروز ایران (مالاریا) و فیلم‌هایی ملهم از یک دیدگاه عرفانی در بطن جامعه امروز ایران (دختر). هیئت انتخاب بخش مسابقه کار سختی را به سامان رسانده بود. 

توانسته بود با انتخاب فیلم‌های مختلف با مضامین متنوع تمام سلایق را راضی نگه‌دارد. از مسعود ده‌نمکی تا رضا درمیشیان همگی در لیست بخش مسابقه حاضر بودند. از ابتدای بردار سیاسی کشور تا انتهای بردار همگی حاضر بودند. یک جشنواره خوب و معتدل در دولتی معتدل. 

۲-برخورد نسل‌ها: 
تنوع باعث شده بود نسل‌های مختلف فیلم‌سازی در رقابت با یکدیگر قرار بگیرند. در غیاب نسل اول فیلم‌سازان سینمای ایران (کیمیایی، مهرجویی، تقوایی و بیضایی). نسل دوم با می‌رکریمی، حاتمی‌کیا، پوراحمد، موتمن و تبریزی در جشنواره حاضر بودند.

فیلم‌های این نسل چیز تازه‌ای نداشت. هم در مضمون و هم در اجرا. در میان آثارشان فیلم‌های خیلی خوب و خوب پیدا می‌شد (دختر، آخرین بار کی سحر را دیدی؟ و امکان می‌نا) اما همین آثار هم غافل‌گیر کننده نبودند. درست مثل نسل سوم که نگاه تلخشان را با یک‌جور نهیلیسم و بی‌منطقی پیوند زده بودن.

گاهی این تلخی در لحن هم هویدا بود (مالاریا) و گاهی به شکلی کلبی‌مسلکانه و سرخوش طرح می‌شد (اژد‌ها وارد می‌شود). اما جشنواره سی و چهارم بیشتر از هر چیز دیگر آوردگاه نسل جوان بود. فیلم‌های این تازه‌کاران به‌شدت نو و جسورانه بود. خارج از محافظه‌کاری نسل‌های قبل. چه آن‌ها که ابتدای بردار بودند (ایستاده در غبار) چه آن‌ها که انتهای بردار بودند (لانتوری).

نسلی که تمام تلاشش را کرده بود تا راه‌های جدیدی برای بیان عقاید خود بیابد و تا حد بسیار زیادی هم موفق شده بود. روستایی، درمیشیان، سیدی، مهدویان، نیک‌نژاد، علیمردانی و شعیبی. فارغ از کیفیت فیلم‌هایشان حرف‌های تازه‌ای را مطرح می‌کردند.

دنبال فرار از کلیشه‌های مرسوم بودند. این تلاش بی‌وقفه برای اثبات خود منجر به ساخت فیلم‌هایی شده بود که بدون شک از آثار مطرح سال آینده هستند و از بهترین‌های جشنواره. برای مثال سیانور آن‌قدر پخته بود که به فیلم دوم کارگردانی جوان نمی‌مانست. لانتوری آن‌قدر جسورانه بود و آزادانه ساخته‌شده بود که تماشاگر را به وجد می‌آورد. درست مثل تکنیک ایستاده در غبار. 

یا روایت دقیق و موزون خشم و هیاهو از ماجرایی آشنا. جشنواره امسال جشنواره اثبات نسلی بود که علی‌رغم تمام گرفتاری‌ها راه خودش را یافته و باقدرت به آن ادامه می‌دهد. 

۳-فیلم‌های گیشه: 
شاید تی‌تر این بند باید سینمای عامه‌پسند می‌بود. اما فیلم‌های گیشه عنوان بهتری برای این فیلم‌هاست. چون فیلم‌های بسیار خوش‌ساختی نیز در این لیست پیدا می‌شود. فیلم‌هایی که برای فروش در سینما ساخته‌شده‌اند و نگاهی به جهان بیرون و جشنواره‌های خارجی ندارند. فیلم‌هایی که تمام موفقیت یا عدم موفقیتشان به رقم فروششان برمی‌گردد.

فیلم‌هایی مثل بادیگارد، رسوایی۲، کفش‌هایم کو؟، آبنبات چوبی، هفت‌ماهگی، بارکد و نیمه‌شب اتفاق اُفتاد. این فیلم‌ها در کنار چند عنوان دیگر قرار است بار اکران سال آینده را به دوش بکشند. مشکل این فیلم‌ها این است که موفقیت یا عدم موفقیتشان بستگی تام و تمامی با رقم فروششان در گیشه دارد. یعنی جز یکی دو عنوان در این لیست نمی‌توان درباره کیفیت خود فیلم‌ها حرف زد. رسوایی۲، آبنبات چوبی، هفت‌ماهگی، کفش‌هایم کو؟ و نیمه‌شب اتفاق افتاد اگر از گیشه جواب بگیرند می‌توانند پشت فروش فیلمشان پنهان شوند و ضعف‌های انکارناپذیر خود را انکار کنند. وگرنه شکست‌خورده مطلق خواهند بود.

با توجه به این موضوع که رقبای سرسختی خارج از جشنواره هم در انتظار آن‌هاست. خوب، بد، جلف، پنجاه کیلو آلبالو، فروشنده و رگ خواب هم انتظار آن‌ها را می‌کشند. بارکد و بادیگارد تا حدی از قاعده پنهان شدن پشت رقم فروش مستثنا هستند و کیفیت‌های سینمایی قابل‌بحثی هم دارند. 

فیلم‌های جشنواره پسند: 
فیلم‌هایی که به‌جز اکران داخلی به جشنواره‌های خارجی هم دل‌بسته‌اند. اژد‌ها وارد می‌شود، لانتوری، خشم و هیاهو، مالاریا و حتی دختر. این فیلم‌ها (منهای مالاریا) از باکیفیت‌ترین فیلم‌های جشنواره بودند. فیلم‌هایی که لزوماً گیشه فوق‌العاده‌ای نخواهند داشت، اما مسئله اصلیشان هم از ابتدا این نبوده است. این فیلم‌ها فیلم‌هایی هستند که قابلیت مطرح‌شدن در جشنواره‌های خارجی را دارند و می‌توانند در خارج از مرز‌ها اکران شده و موردبحث و بررسی قرار بگیرند.

نداشتن گیشه خوب به این معنا نیست که فروش نخواهند کرد. بلکه معنای گزاره قبل این است که این فیلم‌ها در صدر لیست فروش سال آینده جای نخواهند داشت. اما برتری آن‌ها نسبت به فیلم‌های بند قبل این است که می‌توانند معرف سینمای ایران در خارج از مرزهای کشور باشند. 

۴-فیلم‌های بلاتکلیف: 
فیلم‌های عجیبی که شاید در هیچ تحلیل و دسته‌ای نگنجند. فیلم‌هایی که از معنا تهی بودند. فیلم‌هایی که یا تقلیدی ضعیف‌تر از نمونه‌های پیشین خود بودند (نقطه کور و عادت نمی‌کنیم) یا از بدیهیات یک فیلم خوب فاصله داشتند (دلبری) فیلم‌هایی که نه اُمید به گیشه‌ای پررونق دارند. نه اُمید به مطرح‌شدن در جشنواره‌های خارجی. فیلم‌هایی که نه آن‌قدر خاص هستند که در گروه هنر و تجربه شانس اکران داشته باشند، نه آن‌قدر جذاب هستند که گیشه پررونقی به آن‌ها برسد و نه آن‌قدر خوش‌ساخت که موردتوجه جشنواره‌های خارجی قرار بگیرند. فیلم‌هایی هستند از اساس بلاتکلیف که علت ساختشان معلوم نیست. 

۵-فیلم‌های میانه: 
بهترین فیلم‌های جشنواره. لیست طولانی که بسیار نوید‌بخش است. فیلم‌هایی که هم قابل‌بحث هستند و هم قابل اکران. فیلم‌هایی که در میانه دو گونه قبل می‌ایستند و علاوه بر رونق بخشیدن به گیشه‌ها می‌شود درباره کیفیتشان هم بحث کرد. ابد و یک روز، سیانور، امکان می‌نا، زاپاس، آخرین بار کی سحر دیدی؟، به دنیا آمدن و نفس. فیلم‌هایی که شخصاً اُمید دارم تا هر چه بیشتر فروش کنند.

تا این گزاره که سینمای عامه‌پسند یعنی سهل‌انگاری اکثر فیلم‌های بند سه ابطال شود. این فیلم‌ها ثابت می‌کنند که مرز بین فیلم‌های بازاری و نخبه پسند برداشته‌شده و کیفیت یک فیلم را خوب و بد بودن آن مشخص می‌کند. فروش بیشتر یا خاص بودن بی‌دلیل و عجیب حرف زدن بی‌منطق (برخلاف نمونه اعلایی چون اژد‌ها وارد می‌شود) باعث خوب یا بد بودن یک فیلم نمی‌شود.
 
مؤخره: 
چشم‌انداز امیدبخشی پیش روی ماست. چه در کوتاه‌مدت (اکران سال آینده) و چه در بلندمدت (ظهور نسلی جوان و تازه‌نفس). به نظر می‌رسد با تغییر رویکرد‌ها از سه سال گذشته به این‌سو، سینما اُمید تازه‌ای پیداکرده و افق‌های روشن‌تری را پیش روی خود می‌بیند. همین‌که جوانی بیست‌وشش‌ساله می‌تواند همه را قانع کند که چه اثر بزرگی ساخته است یعنی آغاز مسیری متفاوت و شگفت‌انگیز از جشنواره شگفتی‌ها.
نظرات شما