انتقاد تند عبدی به تورم و سرقت آشکار از جیب مردم

رویداد۲۴| عباس عبدی در یادداشت امروز خود در روزنامه اعتماد با اشاره به یک فیلم کوتاه کمتر از یک دقیقهای در فضای مجازی، تصویری دردناک از تورم و کاهش قدرت خرید مردم ارائه میدهد. در این فیلم، مردی با لهجه جنوبی از چمدانی پر از اسکناسهای قدیمی سخن میگوید که ارث پدربزرگ اوست؛ بستههای صدتایی اسکناسهای ۲۰۰ و ۵۰۰ تومانی که نشان میدهد سالها برای روز مبادا جمعآوری شده بودند.
عبدی توضیح میدهد که امروز حتی این پولها نمیتوانند یک کیسه سیمان خریداری کنند و عملاً هیچ قدرت خریدی ندارند. او این وضعیت را نمونهای بارز از فلاکت اقتصادی و کاهش ارزش پول در ایران میداند؛ جایی که پول واقعی تبدیل به «کاغذ بیارزش» شده و مردم در حسرت زندگی عادی به سر میبرند.
برای روشن شدن ابعاد این بحران، عبدی به تغییرات قیمتها در چند دهه اخیر اشاره میکند: ارز و طلا حدود ۲۰۰ برابر و قیمت مسکن تا ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ برابر افزایش یافتهاند. اگر همان پولهای ارثی امروز حدود ۳ میلیون تومان ارزش داشته باشند، میتوانستند یک آپارتمان کوچک بخرند و حتی درآمد اجاره آن به همان رقم فعلی برسد. سوال مهم این است که ارزش این پولها کجا رفته و چه کسی باعث کاهش قدرت خرید مردم شده است؟
عبدی در مقایسهای جالب یادآور میشود که ۴۰ سال پیش یک کامپیوتر با حافظه اندک، ۲۰۰ هزار تومان قیمت داشت و میتوانست با آن یک آپارتمان کوچک خرید؛ یعنی حدود ۱۰۰ برابر حداقل دستمزد کارگر آن زمان. امروز همان کامپیوتر حتی رایگان هم ارزش چندانی ندارد. تفاوت اینجاست که تکنولوژی ارزش واقعی خود را حفظ میکند، اما پول به راحتی توسط سیاستهای دولت بیارزش میشود.
وی توضیح میدهد که تورم نتیجه مستقیم عملکرد دولت است؛ مانند مثالی که او از شیر و آب میآورد: وقتی منابع محدود است یا جمعیت افزایش مییابد، دولت برای حفظ جریان نقدینگی، «مایع اقتصادی» را رقیق میکند و قدرت خرید مردم کاهش مییابد. عبدی این اقدام را «سرقت آشکار از جیب مردم» میداند و معتقد است علما و تصمیمگیرندگان باید درباره آن واکنش نشان دهند.
او مینویسد: «آقایان علما که خیلی نسبت به جزییات امور حساس هستند، چرا درباره این سرقت آشکار از جیب مردم حکم یا فتوایی صادر نمیکنند؟ وضعیت آن جوانی که با غم و حسرت این کیف پول را میدید و با ناله میگفت من با این پول چه کنم؟ به چه دردم میخورد؟ حکایت و زبان حال مردمی است که درگیر تورم ناشی از افزایش نقدینگی و بزرگ شدن دولت و کارکنان آن هستند.»
تورم در ایران طی چهار دهه اخیر بیسابقه بوده و شاخص قیمتها بیش از ۳۰ هزار برابر افزایش یافته است. عبدی بر این باور است که تنها با کنترل تورم و رساندن آن به زیر پنج درصد، میتوان امید به رشد پایدار و توسعه رفاه در کشور داشت. او هشدار میدهد که اگر تورم دوباره دو رقمی شود، هیچ تحول پایدار و عمیقی در ایران ممکن نخواهد بود.
در پایان، عبدی ارتباط این مساله با سیاست خارجی و ایجاد تحول مثبت را یادآور میشود و معتقد است اصلاح اقتصاد داخلی و کاهش تورم، بدون متعادلسازی روابط خارجی و ایجاد تحول مثبت در جامعه، امکانپذیر نخواهد بود.


