روایت در برابر نمایش؛ ناصر تقوایی چگونه سینمای ایران را دوباره نوشت؟

رویداد۲۴| نام ناصر تقوایی برای دوستداران سینمای ایران مترادف است با دقت، جزئینگری و نگاه انسانی. او از نسل کارگردانانی است که در دهههای ۵۰ و ۶۰، درک تازهای از روایت و تصویر را وارد سینمای ایران کردند.
تقوایی برخلاف جریان مرسوم فیلمسازی، به «داستان گفتن» علاقهمند بود نه صرفاً به ساختن تصویر. خودش میگفت: «فیلم برای من یعنی روایت زندگی، نه نمایش زندگی.» همین جمله شاید خلاصهای از جهانبینی هنری او باشد.
از «آرامش در حضور دیگران» تا «ناخدا خورشید»؛ کلاس درس کارگردانی
فیلم «آرامش در حضور دیگران» (بر اساس داستان غلامحسین ساعدی) نخستین تجربه بلند او بود؛ فیلمی که در زمان خود توقیف شد، اما سالها بعد بهعنوان یکی از جسورترین آثار اجتماعی سینمای ایران شناخته شد. تقوایی در این فیلم نهفقط نقدی اجتماعی بلکه روانکاوی جامعهای در حال فروپاشی را به تصویر کشید.
اما شاهکار او بیتردید «ناخدا خورشید» است؛ اقتباسی از رمان «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی که به جنوب ایران و خلیج فارس بومیسازی شد. این فیلم بهدرستی «درسنامه اقتباس ادبی در سینمای ایران» لقب گرفته است. بازیهای دقیق، لهجهها، نور جنوب، و تصویر مردی تنها که در جدال با فقر و قدرت میجنگد، همهچیز را به یک افسانه سینمایی بدل کردهاند.
تقوایی و جنوب؛ عشق به خاک و لهجه
تقوایی متولد آبادان بود؛ شهری که در رگهایش نفت جریان دارد، اما در دلش شعر و موسیقی جنوب. عشق او به زادگاهش در همه آثارش دیده میشود، از مستندهای اولیهاش درباره کارگران پالایشگاه تا صحنههای درخشان «ناخدا خورشید». او لهجه و فرهنگ جنوب را نه تزئینی، که بهعنوان عنصر اصلی دراماتیک وارد سینما کرد.
«دایی جان ناپلئون»؛ روایت ماندگار از ذهن ایرانی
سریال «دایی جان ناپلئون» شاید محبوبترین اثر تقوایی در میان مردم باشد؛ اقتباسی از رمان ایرج پزشکزاد که طنز، سیاست و عشق را در دل یک خانواده ایرانی به تصویر میکشد. تقوایی با نگاهی بیرحم و در عین حال مهربان، روان جمعی ایرانیان را روایت کرد؛ جامعهای که همیشه به دنبال «توطئه» است تا شکست خود را توجیه کند.
این سریال هنوز هم بعد از پنجاه سال، یکی از درخشانترین نمونههای درام تلویزیونی در ایران است.
تقواییِ تنها؛ کارگردانی که سانسور خستهاش کرد
سالهای پایانی عمر هنری تقوایی با سکوت گذشت. او بارها از سانسور، محدودیت و نبود درک در مدیران فرهنگی گله کرد و گفت: «در این سینما فقط باید زنده بمانی، فیلم ساختن دیگر موهبت است.»
پس از «کاغذ بیخط»، دیگر فیلمی از او ساخته نشد و بسیاری از پروژههایش نیمهکاره ماند. تقوایی به نمادی از نسل فرهیختهای تبدیل شد که میان آرمان هنری و واقعیت سیاست گرفتار شدند.
میراث ناصر تقوایی؛ زیبایی در جزئیات
تقوایی برای نسل جدید سینماگران نه فقط یک استاد، بلکه الگویی از صبر و اصالت است. او به ما آموخت که سینما فقط ابزار سرگرمی نیست، بلکه راهی برای فهم زندگی است. در جهان او، جزئیات، نور، لهجه، و حتی سکوت، حامل معنا هستند.


