خط قرمزهای نابرابر درباره روسای جمهور؛ آمنه سادات میگوید «سیرک پزشکیان» و آب از آب تکان نمیخورد!

رویداد ۲۴| واکنش امنهسادات ذبیحپور، خبرنگار پرحاشیه صداوسیما، به بازگشت عبدالناصر همتی به ریاست کل بانک مرکزی ــ با هشتگ «سیرک پزشکیان» ــ بار دیگر بحث قدیمیِ استانداردهای دوگانه در مواجهه با «توهین» در فضای رسمی و نیمهرسمی کشور را زنده کرد. این واکنش در کنار ماجرای اخیر مشهد، که در آن گفته شد فردی مقابل پزشکیان به رئیسی توهین کرده، پرسش اصلی را پررنگتر میکند: آیا توهین به برخی چهرهها مجاز و حتی عادی شده، اما توهین به برخی دیگر خط قرمز مطلق است؟
توییتی که مسئلهساز شد
توییت ذبیحپور درباره بازگشت همتی، نه صرفاً یک نقد سیاستگذاری که کنایهای صریح به شخص رئیسجمهور بود. استفاده از هشتگ «سیرک پزشکیان» ــ آن هم از سوی خبرنگاری که به رسانه ملی وابسته است ــ نشان میدهد مرز میان نقد، طعنه و توهین در بخشی از فضای رسانهای رسمی عملاً فرو ریخته است. نکته مهمتر این است که این توییت نهتنها با واکنش انضباطی یا تذکر رسمی همراه نشد، بلکه در سکوتی معنادار هضم شد؛ سکوتی که بهخودیخود پیام دار
روایت مشهد و خط قرمز مقدس
در سوی دیگر، ماجرای مشهد قرار دارد؛ جایی که اعلام شد فردی در مواجهه با پزشکیان، به رئیسجمهور فقید، ابراهیم رئیسی، توهین کرده است. واکنشها سریع، تند و امنیتی بود. روایت رسمی بر «هتک حرمت» تأکید داشت و حساسیت ویژهای نسبت به نام رئیسی شکل گرفت.
این تقارن زمانی، ناخواسته یک مقایسه را پیش میکشد: چگونه توهین به پزشکیان ــ آن هم از سوی خبرنگار صداوسیما ــ مسئلهای عادی تلقی میشود، اما توهین به رئیسی بلافاصله به «خط قرمز» تبدیل میشود؟
سیاستِ توهین انتخابی
آنچه از این دو ماجرا برمیآید، وجود نوعی «سلسلهمراتب مصونیت» در سیاست ایران است. در این منطق نانوشته، برخی چهرهها ــ بهویژه آنان که در گفتمان رسمی بهعنوان نماد یا سرمایه معنوی تعریف شدهاند ــ از سپری محافظتی برخوردارند. در مقابل، چهرههایی مانند پزشکیان یا پیشتر حسن روحانی، عملاً به اهداف مجاز طعنه، تمسخر و تخریب تبدیل شدهاند؛ بیآنکه هزینهای متوجه گوینده شود.
نقش صداوسیما و مسئولیت حرفهای
مسئله زمانی پیچیدهتر میشود که گوینده، خبرنگار صداوسیما باشد. رسانهای که خود را «ملی» میداند و از بودجه عمومی تغذیه میکند، قاعدتاً باید معیارهای سختگیرانهتری در رعایت ادب سیاسی و حرفهای داشته باشد. اما وقتی خبرنگارش میتواند رئیسجمهور مستقر را با ادبیات تحقیرآمیز خطاب کند و هیچ پیامدی نبیند، این پیام به جامعه منتقل میشود که مرزهای احترام، نه بر اساس قانون، بلکه بر اساس نسبتهای سیاسی تنظیم میشوند.
پیامدهای اجتماعی استاندارد دوگانه
این استاندارد دوگانه، فراتر از یک دعوای جناحی، اثرات اجتماعی دارد. نخست، اعتماد عمومی به عدالت رسانهای و حقوقی را تضعیف میکند. دوم، زبان سیاست را خشنتر میسازد؛ چرا که وقتی توهین به برخی مجاز شمرده شود، دامنه آن بهتدریج گسترش مییابد. سوم، خودِ مفهوم «توهین» را تهی میکند؛ بهگونهای که دیگر نه یک قاعده حقوقی روشن، بلکه ابزاری سیاسی میشود.
ماجرای توییت ذبیحپور توهین به پزشکیان و داستان مشهد و انتقاد از انچه توهین به رئیسی خوانده میشد، دو روی یک سکهاند: سکهای که روی آن «مصونیت انتخابی» ضرب شده است. اگر توهین ناپسند است، باید برای همه ناپسند باشد؛ و اگر نقد تند مجاز است، این مجوز نباید بهصورت گزینشی صادر شود. در غیر این صورت، جامعه با این برداشت مواجه میشود که نه اخلاق سیاسی، بلکه نسبت افراد با قدرت، تعیینکننده حدود گفتار است؛ برداشتی که برای هیچ نظام رسانهای و سیاسی، هزینهای کماهمیت ندارد.





هیچ رییس جمهوری کاره ای نیست.
راس نظام همه کاره است و پاسخگو نیست.
مشاوران همه پاچه خوار هستند و بس.
رییس جمهوری مانند نخست وزیر بدون اختیار است.
پزسکیان به وعده خود عمل کند و استعفا بدهد و برود .
رهبری مسیولیت بپذیرد و پاسخگو باشد.